English Version
This Site Is Available In English

کنگره دینی به گردن کسی ندارد

کنگره دینی به گردن کسی ندارد

اولین چیزی در طی مدت حضور در کنگره دریافته‌ام این است که کنگره به کمک من نیازی ندارد بلکه این منم که به خدمت در کنگره نیازمندم و خودِ خدمت در کنگره، هم از امتیازات دیگری است که کنگره به من اعطا نموده است. جناب مهندس دژاکام بنیان گران‌قدر کنگره، بارها در سی‌دی‌های آموزشی و جلسات عنوان نموده‌اند که کنگره هیچ طلبی از هیچ‌کس ندارد؛ اما این دلیل نمی‌شود که من خود را بدهکار ندانم.

کنگره ۶۰ صورت مسئله اعتیاد را به ما می‌آموزد و ما با استفاده از علم و دانش کنگره، مفهوم اعتیاد را می آموزیم. با علم کنگره ۶۰ می‌آموزیم که اعتیاد چیست و مصرف‌کننده مواد مخدر در چه جایگاهی قرار دارد. کنگره ۶۰ با علم خود، چگونگی درمان اعتیاد را به ما آموزش می‌دهد، علمی که در هیچ کجای دنیا وجود ندارد. کنگره ۶۰ با علم خود چگونه زندگی کردن و بهترین زیستن را در ادامه به ما می‌آموزد. از زاویه‌ای دیگر که نگاه می‌کنیم، تمام اعضای کنگره ۶۰ تبدیل به دوستان ما می‌شوند . دوستانی‌که از شادی ما شاد می‌شوند، دوستانی که تمام و کمال و فقط و فقط موفقیت ما را می‌خواهند، چنین دوستانی را در کجا و چگونه می توان پیدا کرد؟ دوستانی که تک‌تک آن‌ها در رهایی و موفقیت ما نقش داشتند و یاری رساندند.

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا ما نانی به کف آریم و به غفلت نخوریم، این تعبیر را در مورد درمان اعتیاد و رسیدن به رهایی نیز می‌توان به کار برد و بسیار بجاست که بگوییم در کنگره ۶۰ همه و همه با تمام امکانات مادی و معنوی دست به دست هم می‌دهند تا یک نفر از دام اعتیاد رها شود. حال این سؤال مطرح می‌شود که در مقابل این‌همه لطف و محبت، چه‌کاری از دست من برمی‌آید؟ و چگونه می‌توان قدردان و سپاسگزار بود؟ وقتی‌که داشتم در مورد دستور جلسه فکر می‌کردم پیش خودم گفتم گاهی باید به گذشته فکر کرد که چه بودیم و چه به ما می‌گذشته و چه زندگی داشتیم تا قدر الان‌مان را بدانیم.

خیلی سخت است یادآوری آن روزهاي خاكستري که مسافرانم  چه حال خرابی داشتند و چقدر نااميدي در تكت تك اعضاي خانواده موج مي‌زد؛ انسان موجودی است فراموش‌کار که بسیاری از وقایع و رویدادها و حتی وضعیت زندگی خودش را درگذشته فراموش می‌کند. خدمت کردن در کنگره تمنای دل می‌خواهد. ما هر خواسته یا دعایی در کنگره داشته باشیم به آن می‌رسیم. اولین دعایی که تک‌تک ما در کنگره داشتیم رهایی مسافران‌مان بود و این هدیه‌ای بود که کنگره به ما داد. کنگره دینی به گردن کسی ندارد، همان‌طور که یک  راهنما دینی به گردن رهجوی خود ندارد و زمانی که ره‌جویش به رشد و ترقی می‌رسد خوشحال می‌شود و ثمرهٔ تلاش خود را می‌بیند.

نباید هیچ‌گاه خدمت‌ها را به‌عنوان سیم اتصال خودمان به کنگره بدانیم. سیم اتصال هر شخصی تمنای دل خودش می‌باشد. اگر من الآن در جایگاه راهنمایی هستم شاید فردا از من گرفته شود پس نمی‌توانم به خدمتی که در کنگره‌دارم دل ببندم و بگویم من این خدمت را انجام می‌دهم تا به‌واسطهٔ همین خدمت به کنگره وصل بمانم. پس تنها سیم اتصال من به کنگره تمنای دل من می‌باشد، مگر می‌شود خدایی که در کنگره احساس می‌شود؛ عشق و محبت خالصانهٔ مرا را به کنگره ببیند و من را از کنگره ترد کند؟

اولین خدمت من به کنگره این است که  قدرشناس و سپاسگزار کمک‌های کنگره باشم و آن‌ها را درک کنم و اهمیت آن‌ها را بدانم و سعی کنم در صراط مستقیم حرکت کنم. پیرو حرمت، اصول و قوانین کنگره باشم. سبد پول را حمایت کنم و در گلريزان و بخش مالي كنگره خدمت كنم و از همه مهم‌تر آموزش‌ها را خوب یاد بگیرم و آن‌ها را در زندگی خود پیاده کنم. من معتقدم هر کاری که در کنگره انجام بدهم بازهم کم است؛ یعنی من هیچ‌وقت نمی‌توانم کفهٔ ترازویم را با کنگره برابر کنم. اگر من کاری در کنگره انجام می‌دهم درواقع امانت کنگره به من می‌باشد که به خودش برگردانده‌ام. رسیدن به جایگاه‌های خدمتی در کنگره همهٔ این‌ها چیزهایی بوده که کنگره به من داده است. اگر آموزش‌ها، مکان و راهنما سر راه من نبود قطعاً نمی‌توانستم به این جایگاه‌ها برسم و خدمت کنم پس همهٔ این‌ها برمی‌گردد به کنگره، من از خودم هیچ‌چیزی نداشتم. اما این‌ها که بیشتر از خدمت به کنگره، خدمت به خودمان محسوب می‌شوند! پس به‌راستی برای جبران این‌همه لطف و محبت، چه‌کاری از دست من برمی‌آید؟

نویسنده: راهنما همسفر مرجان (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر منیره رهجوی راهنما مرجان (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابوریحان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .