اگر قرار است راجع به موضوع کمک من به کنگره و کمک کنگره به من چیزی بنویسم باید به این جمله اشاره کنم که کنگره۶۰ چیست؟؟
کنگره۶۰ به منظور رهایی معتادینی که همواره خواستار رهایی از اعتیاد بودهاند و راه حل منطقی برای درمان خود پیدا نکردهاند، تشکیل شده است، این کنگره بر اساس اصل پذیرفتهشده کمک یک فرد رها شده از اعتیاد به فرد در حال مصرف موادمخدر یا معتاد متشکل شده است، اساس کار برمبنای محبت، عقل و ایمان است.
به طور کلی کنگره۶۰ بر مبنای کمک کردن بنا شده است، حالا که فکر میکنم به این نتیجه میرسم که در قبال درمان و کمکی که کنگره۶۰ به من و مسافرم کرده مسئول هستم؛ ولی من هنوز هیچ کاری برای کنگره نکردهام، چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی و فکر میکنم هنوز خیلی خیلی به کنگره بدهکار هستیم و این فکر که من کاری برای کنگره نکردم؛ باعث شده است تا همچنان در کنگره باشم و هر روز خدمت خودم را نسبت به کنگره جدیدتر، بهتر و دقیقتر انجام بدهم.
کنگره۶۰ کمک زیادی چه به من همسفر و چه به مسافرم کرده است، اولین چیزی که به ما داد؛ کلمه معتاد را از روح و روان من و مسافرم پاک کرد و به جای آن کلمه مسافر را روی مصرفکننده من گذاشت و کلمه همسفر را به منی که با یک مصرفکننده زندگی میکردم داد.
کنگره۶۰ به آدمی که در اثر استفاده از موادمخدر تا مرز نیستی، پوچی و ناامیدی رفته بود، زندگی تازهای داد.
در کنگره هر نوع کمکی بر مبنای حس انجام میگیرد؛ مثل حس مادری که از وجود خود به بچهای که در درون شکمش هست، میدهد و تمام وجود خود را به او می بخشد تا متولد شود، این کمکی که مادر به تولد بچه میکند با هیچچیز قابل جبران نیست. کاری که کنگره، آقای مهندس و خانواده محترمشان انجام میدهند، دقیقاً مثل همین است.
حال وظیفه من به عنوان یک همسفر چیست؟ در قبال این کمک ها باید چه کار کنم؟ اولین چیزی که به من بهعنوان همسفر یاد داده میشود این است که آگاهی لازم برای کمک کردن را به دست آورم.
درست است کمکی که کنگره در قبال من انجام داده است با هیچچیز قابل قیاس و جبران نیست؛ ولی وقتی که من به شناخت و آگاهی نزدیک شوم، راحتتر به دیگران کمک میکنم و در اصل این کمکی است که به خود و خانوادهام میکنم.
حال وقتی که به شناخت و آگاهی لازم رسیدیم آن موقع به معرفت، عدالت و عمل سالم میرسیم که لوگوی کنگره۶۰ نیز هست. کمکی که کنگره۶۰ به من کرد، خودم را با خودم آشنا کرد، اینکه انسانها در مقابل همهچیز و انسانهای دیگر مسئول هستند.
در مورد کمک کردن در کنگره باید این را هم اضافه کنم که برگرفته از صحبتهای آقای مهندس است «گاهی شک انسان را به مرز نیستی میبرد و آنگاه با تمام کاوش، دانش و ایمان راسخی که دارد باز هم فریب نیروهای اهریمنی را می خورد».
در کمک کردن در کنگره۶۰ نباید هیچگونه شکی به خود راه دهیم؛ چون باعث میشود انسانها هم خالق خود؛ یعنی خداوند را فراموش کنند و هم کمکهایی که کنگره برای من تا امروز انجام داده است.
اگر کمی به این قضیه فکر کنیم میبینیم که کارهایی که کنگره برای من انجام داده با هیچ کمکی قابل جبران نیست. برای اینکه بتوانیم در کنگره ۶۰ جزو یکی از خدمتگزاران باشیم باید از مرز شک بگذریم.
در آخر، صحبتهای خودم را با متنی از سیدی مرداب به پایان میرسانم، استاد میگوید: چگونه میدانیم و میشنویم از ماورا، که این زمین همیشه بستر نیکیها و بدیها است، چنانچه از آنچه که میبینیم از بستر مرداب گل به زایش در میآید که انسان را متحیر مینماید و باز ممکن است عکس این هم باشد، آنچه خداوند مقدر میگرداند که غیرممکنها را ممکن و به ظاهر ممکنها را کاملاً غیرممکن میکند.
کنگره۶۰ از یک مصرفکننده مواد، سردار، پهلوان و دانشگاه ساخت؛ چون اول انسان را با خودش آشنا میکند. برای خارج شدن از مواد و از ماده، کافی است به قدرت خداوند و قدرت خود ایمان داشته باشم تا به گل زیبا تبدیل شوم.
نویسنده: راهنما همسفر مهین (لژیون دهم)
عکاس: همسفر مرضیه رهجو راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا
- تعداد بازدید از این مطلب :
172