ابتدا باید بدانیم که همه ما برای خدمت و آموزش پا به این هستی گذاشتهایم و در این راه باید تلاش کنیم.
امروز باید به دو سؤال جواب بدهم؛ ۱ـ کنگره۶۰ چه کمکی به من کرده است؟ ۲ـ من چه خدمتی به کنگره داشتم؟
این دستور جلسه یکی از دستور جلسات مهم است که هر ساله تکرار میشود و اگر آن را کاربردی نکنیم یعنی هیچ چیز از آموزشهای کنگره را یاد نگرفتیم. اگر قرار است راجع به این دستور جلسه چیزی بنویسم باید بدانم کنگره۶۰ چیست؟
کنگره۶۰ سازمانی است که به معتادانی که خواستار رهایی از اعتیاد هستند و راه حل منطقی برای درمان خود پیدا نکردند یاری میرساند، به طور کلی کار کنگره بر مبنای کمک کردن بنا شده است.
اولین چیزی که به من یاد داد این بود که مسافر من بیمار است و از نظر روان و جسم بههمریخته است. وظیفه همسفر و مسافر را مشخص کرد و آگاهی لازم را به ما داد که با هیچ چیزی قابل جبران نیست.
آری کنگره۶۰ من را با خود آشنا کرد و از یک مصرفکننده مواد، سردار، دنور و پهلوان ساخت. ابتدا باید کمی به گذشته خود برگردم و به یاد بیاورم که در چه تاریکی و ناامیدی بودم، مسافرم با غول اعتیاد دست به گریبان بود، فکر میکرد که رهایی از موادمخدر غیرممکن است و حال خرابی داشت. در خانه ما آرامش وجود نداشت، با نگرانی و استرس روزگار خود را میگذراندیم.
همیشه و در همه زمانها افراد زیادی به دنبال راه حل درست برای درمان اعتیاد بوده و هستند و تنها جایی که موفق به درمان قطعی اعتیاد شده کنگره۶۰ است. به جرأت میتوانم بگویم آموزشهای نابی که در اینجا است در هیچ نقطه دیگر دنیا پیدا نمیکنم. کنگره حال من را خوب کرد، مسافرم درمان شد و آرامش به خانواده ما برگشته است و فرزندان من در محیطی پر از عشق در حال رشد هستند.
اینها همه لطف و کمک این مکان مقدس به من است؛ حال من چه خدمتی میتوانم بکنم؟ جز اینکه مانعی بر سر راه کنگره نباشم، به حاشیه نروم و در راهی باشم که از من میخواهد.
کنگره به من کمک کرد که لیاقت و اذن خدمت را داشته باشم اگر کاری در این سیستم انجام میدهم وظیفه و ادای دین است، خدمت مالی و معنوی وظیفهای است که بر گردن من و مسافرم است.
من باید علم و دانش کنگره۶۰ را یاد بگیرم و آن را گسترش دهم تا یک نفر که مثل من در تاریکی غوطهور شده بیاید و به حال خوش برسد. نباید برای کنگره دردسر درست کنم، باید حرمت، اصول و قوانین را رعایت کنم. یکی از مهمترین کمکهای کنگره به من این است که انفاق کردن را آموختم و چشم من به حقایق هستی و قوانین الهی باز شد، اعتقاد من به خداوند چندین برابر شد. پس هر چقدر در کنگره خدمت کنم وظیفهام است و باید شاکر خداوند باشم که در این مکان قرار گرفتهام.
این خدمتها همان حقوقی هستند که از پیش گرفتهام، وظیفه دارم در قبالش کار کنم و خدمت به خلق الله را انجام دهم.
چون انسان فراموشکاری و ناسپاسی در وجودش است باید این دستور جلسات هر ساله تکرار شود تا گذشته خود را با امروزم مقایسه کنم، این قیاس را در مورد خود داشته باشم و از مقایسه با دیگران پرهیز کنم.
نویسنده: همسفر زینب رهجو راهنما همسفر شهلا (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر سمیه رهجو راهنما همسفر شهلا (لژیون دوم)
تنظیم و ویراستاری: همسفر زهرا (دبیر سایت)
عکاس و ارسال: همسفر فاطمه (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی امیر اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
189