دوازدهمین جلسه از دوره بیست و هشتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60؛ نمایندگی حسنانی با استادی راهنمای محترم مسافر حامد، نگهبانی مسافر احسان و دبیری مسافر فردین با دستور جلسه "کمک من به کنگره و کمک کنگره به من" و در ادامه تولد پنج سال رهایی راهنمای محترم مسافر محمد در روز شنبه 22 دی ماه 1403، ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان حامد هستم مسافر، بابت حضور در کنگره خدا را شکر میکنم و امیدوارم قدرش را بدانم.
دستور جلسه این هفته بسیار مهم است و تکلیف منِ حامد را روشن میکند، آقای مهندس که خالق کنگره هستند و کنگره را بوجود آوردهاند یک جملهای دارند که من بارها آن را شنیدهام ولی هر بار که این جمله را میشنوم دومرتبه حیرت زده میشوم و آن جمله این است: " آنچه کنگره به من داده بیشتر از آن چیزی است که من به کنگره دادهام"؛ با دقت به این جمله میتوان خیلی چیزها را متوجه شد، زیرا وقتی آقای مهندس این جمله را در خصوص خودشان میگویند من باید در مورد خودم بیشتر دقت کنم.
در سیدی قلب گفته میشود سیاه بودن قلب از سیاه بودن حس است و سیاهی حس به دلیل انجام ضدارزشهاست، اگر کسی قلب سیاهی داشته باشد میتواند ادعا کند که ضدارزش انجام نمیدهد ولی حس آن شخص چیز دیگری را نشان میدهد، اینجا هم همینطور است، من میتوانم ادعا کنم که میدانم کنگره چه کمکی به من کرده ولی این در اعمال و رفتار من مشخص میشود.
در همان سیدی قلب گفته میشود این فرمان خداوند است که درمان باید به صورت عمیق انجام شود و بعد میگوید این کاری است بسیار سخت؛ حال درمان عمیق یعنی چه و کنگره تا چه حد سختی این کار را برای من آسان کرده؟ قبل از اینکه من وارد کنگره بشوم به این علت که در جاهای دیگر فرمان خدا را اجرا نمیکردند و درمانشان عمیق نبود بلاهای بسیاری سرم آوردند ولی در کنگره درمان اتفاق افتاد؛ در سیدی نبودِ روشنایی گفته میشود از قوه به فعل در آوردن کاریست بسیار سخت، کاری که اگر کنگره نبود من نمینوانستم انجام دهم؛ در سیدی علم و عمل گفته میشود بین سخن تا عمل فاصله بسیار است، اما در کنگره این فاصله کم شده است، در اینجا فرامین خداوند بهدرستی و بهراحتی اجرا میشود؛ در سیدی قلب در ادامهی درمان عمیق میگوید: "...اما سالم بودن چیز دیگری است"، یعنی بالاتر از درمانِ عمیق که کنگره آن را هم انجام داده است، در اینجا سیگار من درمان شده، اضافه وزن من درمان شده، از یک آدم بهم ریخته و عصبی تبدیل به یک انسان نسبتاً معقول شدهام، از یک شخص تنها به شخصی تبدیل شدهام که دارای رفیق و شاگردانی است که برایش احترام قائلند و از نظر اقتصادی و روابط اجتماعی و هر آن چه که فکرش را بکنم تغییرات مثبت کردهام و این کمکهای کنگره تمام نمیشود، من زمانی که به این مطلب پی ببرم آن وقت میفهمم همیشه به کنگره بدهکارم و هیچ وقت با خدمتهایی که انجام میدهم نمیتوانم این حساب را صاف کنم.
استاد امین میگویند در هر قسمتی که کنگره به من کمک کرده و من پیشرفت کردهام متقابلاً باید در همان قسمت به انسانهای دیگر کمک کنم، یعنی اگر از نظر زمان و برکت چیزهایی بدست آوردهام باید از وقت و مالم بگذرم، انرژی بگُذارم و به دیگر انسانها کمک کنم.
در حال حاضر پنج سال از رهایی محمد گذشته و راهنما شده و بعد از درمان عمیق حالا برای رسیدن به سالم بودن در تلاش است، در این سالم بودن خدمت به خانواده، فرزندانش و انسانهای دیگر نهفته است، در این سالم بودن رعایت کردن اصول و قوانین نیز نهفته است، یعنی پایانی برای راه محمد و هرکسی که خواهان به تکامل رسیدن است وجود ندارد؛ در انتهای متن پیام تبریک محمد بابت ماندن در این مسیر به او تبریک گفته شده و این تبریک به هر شخص دیگری که در کنگره هست نیز گفته میشود.
در خصوص محمد نکته جالبی که وجود دارد این است که او هم مثل همه انسانها چالشهای مختلفی در زمینههای کاری و اجتماعی داشت ولی هرچه بیشتر خدمت میکند مشکلاتش بیشتر حل میشود و رابطهاش با همسفرانش بهتر میشود و این شعبده خداوند است؛ انسان زمانی که از ترس از دست دادن پول و خیلی چیزها جلوی کمک کردن به خودش و دیگران را بگیرد نمیداند که در اصل و در عمل برعکس نتیجه میگیرد، امیدوارم این مسیر برای محمد و خانوادهاش ادامه داشته باشد، از خداوند میخواهم که همیشه در کنگره باشند، آموزش بگیرند، خدمت کنند و از زندگی لذت ببرند.
مشارکت راهنمای محترم، مسافر محمد:
از گروه مرزبانی و ایجنت محترم و راهنمای گرانقدرم تشکر میکنم، ایشان یک جذبه خاصی دارند و این باعث شده که من خیلی خوب سفر کنم. در سیدی مثلث تشخیص استاد میگوید باید زمان میگذشت تا گفتهها یکی یکی ثابت میشد؛ این صحبت مربوط به سال 89 است، سال 76 درمان اعتیاد تکمیل شد و سال 90 سیگار و اضافه وزن و درحال حاضر درمان بیماریهای لاعلاج، من امروز خودم را در دانشگاهی میبینم که ارزش علمی بسیار بالایی دارد، من در ابتدا فقط برای درمان اعتیاد به هروئین به کنگره آمدم و حال، خودم را در این اقیانوس عظیم میبینم. من راهنما هستم و جایگاه الانم را خیلی دوست دارم لژیونم، همسفرم، خانوادهام و فرزندانم را دوست دارم و داشتن همه اینها را مدیون آموزشهای آقای مهندس هستم.
در این چند سال اتفاقات عجیبی برای من افتاد و در همه جوانب زندگی پیشرفت قابل توجهی داشتم، اگر بخواهم رمز این پیشرفت را برای سفر اولیها بگویم این است که هفتهای سه جلسه بیایید، حضور داشته باشید و از آموزشها استفاده کنید و سیدیها را بنویسید. اگر واقعاً کسی خواهان تغییر باشد و کارهایی که کنگره و راهنما میگوید را انجام بدهد در ادامه اتفاقات خوبی برایش میافتد، این حرفهای آقای مهندس است من از خودم نمیگویم؛ بابت تمام این نعمتها خدا را شکر میکنم. از راهنمای همسفرم، همسفرم، آقای مهندس، راهنمای عزیزم و همه شما عزیزان متشکرم.
مشارکت راهنمای محترم، همسفر خانم پریسا:
خدا را شکر میکنم که توفیق شد بار دیگر در این جایگاه قرار بگیرم؛ این تولد پیام زیبایی دارد، من معتقدم حضور طولانی مدت رهجوها در کنگره به دلیل دریافت زیاد آنها از کنگره است، این روز زیبا را در رأس به آقای مهندس و آقا حامد و آقا محمد و خانم عاطفه عزیز تبریک عرض میکنم، امیدوارم تا زمانی که در قید حیات هستند بند دلشان به کنگره وصل باشد.
مشارکت همسفر خانم عاطفه:
خیلی خوشحالم که در این جشن در کنار شما هستم، از خداوند، آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم همچنین از راهنمای سفر اولم خانم بنفشه و راهنمای عزیزم خانم پریسا که سفر دوم در کنار من بودند تشکر میکنم، از آقا حامد شمس که نقش بسیار زیادی در شادی امروز ما دارند متشکرم؛ مسافر من محمد به هر جایگاهی که رسیده با تلاش و پشتکار خودش رسیده، من در سفر اول ایشان به عنوان همسفر کنارشان نبودم، آن زمان یکی از چالشهای بزرگ ما شربت خوردن ایشان بود و فکر میکردم اگر قرص B2 مصرف کند بهتر است و دوست نداشتم به کنگره بیاید، ولی وقتی با کنگره آشنا شدم خیلی اوضاع فرق کرد، میتوانم به جرات بگویم که هر روزمان بهتر از روز قبل شد؛ خدا را شکر که محمد در کنگره حضور دارد و خدمت میکند، او دغدغه همه رهجوهایش را دارد آرزو دارم که تکتک آنها به رهایی برسند و خودش هم به همه آرزوهایش برسد.
تهیه و تنظیم: گروه سایت نمایندگی حسنانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
544