تاریکی بی حداعتیاد

دومین جلسه از دوره سی و هشتم جلسات ویلیام وایت به استادی مسافرسیگار محسن و نگهبانی مسافرسیگارکوروش و دبیری مسافر سیگامحمد  بادستور جلسه <<خانم های مسافر>>جمعه21دی ماه ۱۴۰۳ ساعت ۷:۳۰ صبح در محل پارک طالقانی آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محسن هستم مسافر سیگار
خداوند را به خاطر داده و نداده اش شکر می کندم! خداوند را شاکرم که اتفاقاتی در زندگی من افتاد تا با کنگره اشنا بشوم و یاد بگیرم که تحت هر شرایطی قرص و محکم حرکت کنم.
از آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاس گذارم که این بستر را فراهم کردند, درمورد دستورجلسه یک خاطره به ذهن من می رسد.
درمحله ما یک خانم مصرف کنند است که من مدتهاست اورا می شناسم, چند وقت پیش با دوستم از محله رد میشدیم که متوجه شدم درحال جمع کردن ضایعات های ساختمانی است, من مقداری پول داشتم به او دادم تا کارش راه بیفتد, دوستم کمی متآثر شد و از عابر بانک 200هزار تومان پول برداشت و به او داد.
یک خانم مصرف کنند بسیار شرایط سختی را دارد!

آقای مهندس فرمودند که خانم های مصرف کننده بستگان آقایان مصرف کنند هستند که خیلی وقت ها تحت تآثیر برادر یا همسر یا پدر وارد جامعه اعتیاد می شوند.
من از خداوند می خواهم که هیچ خانمی مصرف کننده نشود یا اگر می شود باکنگره60 آشناشود.
دروازه ورود من به جهان اعتیاد سیگار بود و من بامصرف سیگار احساس غرور و استقلال می کردم, واز توجه دیگران لذت می بردم.
امروز که می بینم یک جوان سیگار می کشد احساس درد می کنم چون بهترین زمان زندگی و لذت جوانی خودم را با مصرف سیگار از بین بردم, درحالی که می توانستم زندگی بهتری داشته باشم.
همیشه در ذهنم دغدغه سیگار کشیدن بود و اکثر اوقات دیر به قرار های کاری می رسیدم وهمیشه وقت کم می آوردم, زمانی که سیگارم را درمان کردم متوجه شدم که چقدر کنترل بیشتری روی وقتم دارم و به راحتی به کارهایم می رسم .
بعد از درمان سعی می کنم وقت های اضافی ام را تبدیل کنم به سی دی نوشتن و آموزش گرفتن و تفریح کردن.
کنگره به من یاد داده که بدانم چه کاری انجام می دهم و خداروشکر من با آموزش های کنگره بالذت زندگی می کنم.

تهیه و تنظیم مسافر سیگار امید