مهندس دژاکام در سیدی «کمک من به کنگره» میفرمایند: میتوان آن را به مثلثی تشبیه کرد که یک ضلع آن کمک من به کنگره، ضلع بعدی کمک کنگره به من و قاعده مثلث، موضوع مربوط است. ایشان میفرمایند: این موضوع در تمام مسائل زندگی مطرح است و فقط مربوط به کنگره نیست. طبق فرمایش آقای مهندس، ما در تمام سطوح مختلف زندگی همیشه بر این قاعده و اصول خواسته یا ناخواسته عمل کردهایم؛ در برخی موارد کمک من به صورت خدمت بوده و در جایی دیگر به عنوان وظیفه من نسبت به فردی یا مکانی بوده است. من وقتی به این موضوع دقیق میاندیشم که علت اصلی آمدنم به کنگره چه بود، درمییابم که من نیز با هدف کمک گرفتن و کمک خواستن از کنگره۶۰ برای رهایی از تاریکی و مشکلات متعدد در زندگیام قدم به این مجموعه گذاشتم.
یک سال پیش وقتی تصمیم گرفتم وارد کنگره بشوم؛ هدف اصلی من بهدستآوردن آرامش در زندگی بود. ابتدا شاید در ظاهر امر، برای رهایی مسافر خود به کنگره۶۰ آمده بودم؛ اما من نیز مانند مسافرم در اعماق تاریکی بودم و دیگر توانایی رهایی از این ظلمت و تاریکی را نداشتم. کنگره به من و مسافرم کمکهای بسیاری کرد، کمک کرد تا مسافر من بتواند با ترس ناتوانی از ترک مصرف مقابله کند و به رهایی برسد؛ کنگره کمک کرد تا مسافر من بتواند به آرامش برسد. احساسات و دیدگاه او را تغییر داد و نوع نگاهش به تمام مسائل زندگی تغییر کرد و توانست بدون وابستگی به هیچگونه موادبیرونی، یک زندگی سالم داشته باشد.
کنگره به من هم کمک کرد تا به چرایی خیلی از موضوعاتی که همیشه ذهنم را درگیر میکرد، پی ببرم؛ به من کمک کرد تا نوع نگاه طلبکارانه از دنیا و نیروهای الهی را تغییر بدهم و بفهمم این جایگاهی که الان در آن قرار دارم تماماً نتیجه عملکرد، اندیشه، گفتار یا حتی برای جبران خسارتی است که من باعث آن شدهام.
من قبل از کنگره همیشه خود را در سرنوشتم بیگناه تصور میکردم و همیشه از همه چیز و خداوند طلبکار بودم و مدام در حال قیاس خود با کسانی بودم که شرایط بهتری از من دارند و همین موضوع باعث میشد ذهن من پر از چراهای مختلف باشد؛ اما بعد از گذشت یک سال در کنگره، فهمیدم که اگر دوست، آشنا یا هر شخص دیگری در جایگاهی بالاتر و بهتر از من هست، صددرصد تلاششان در گذشته از من بیشتر بوده و من نباید باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه کنم؛ چرا که آن فرد، گذشتهای دارد که من از آن هیچ اطلاعی ندارم.
خداوند همیشه میفرمایند: از بنده حرکت، از من برکت. پس برای بهدستآوردن هر چیزی باید تلاش کنیم، با یک حرکت درست در مسیر درست تا به خواسته معقول خود برسیم. کنگره به من کمک کرد تا نواقص وجودی خود را دقیقتر و بهتر متوجه بشوم، کمک کرد تا بتوانم با مشکلات زندگی با توان بیشتری روبرو بشوم. کمک کرد در مواقع روبروشدن با اتفاقات ناگوار، آرامش بیشتری داشته باشم. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که به من اجازه ورود به کنگره۶۰ را داد، تا بتوانم در زندگی به آرامش برسم.
مهندس دژاکام میفرمایند: هیچ کدام از شما که در کنگره به رهایی رسیدهاید، هیچ دین و وظیفهای نسبت به کنگره ندارید و میتوانید هر زمان و لحظهای که خواستید از کنگره بروید ولی چگونه میتوان نسبت به این همه آموزش و آگاهی که کنگره رایگان در اختیار ما قرار میدهد، بیتفاوت بود. خداوند با تمام بخشندگی، مهربانی و بینیازش از بنده خود، باز وظایفی را بر عهده او قرار داده تا لحظهای از او غافل نشود که البته آنچه هم خداوند از بنده خویش میخواهد؛ فقط برای این است که بتوانم درست زندگی کنم و در صراطمستقیم حرکت کنم. حال اگر من بعد از این همه آموزش، کنگره را رها کنم؛ تنها چیزی که عاید من میشود، فراموشی و بازگشت به گذشته است. من در مقابل آن همه آموزش و آگاهی وظایفی دارم که همان خدمت کردن است.
من با فعالیت در کنگره، به کنگره خدمت نمیکنم؛ بلکه به خودم کمک میکنم تا آنچه را آموختهام به کار ببرم حتی با گرفتن کوچکترین خدمت. در کنگره یاد میگیرم برای رسیدن به مراتب بالاتر باید تلاش بیشتری کنم و یاد میگیرم باید به هر کس در هر جایگاه و نقشی که دارد، احترام بگذارم. من با خدمت در کنگره میتوانم به کسانی کمک کنم که مانند من به دنبال رهایی از تاریکی و ناخوشیها و رسیدن به آرامش و روزهای خوب هستند. همچنین خدمت کردن به دیگران به من حال خوش، حس توانمندبودن و حس مفیدبودن میدهد. خدمت در کنگره باعث میشود بتوانم از توانمندیهایم استفاده کنم. خدمت در کنگره به من حس قدرت و جسارت میدهد. من با خدمت در کنگره از راهنمای خود که بی هیچ انتظار و دستمزدی خالصانه به من آموزش دادند و کمک کردند تشکر میکنم. خدمت من به کنگره در واقع نوعی قدردانی از زحمات تمام کسانی است که در این مجموعه خدمت میکنند؛ بخصوص جناب مهندس دژاکام بنیان کنگره۶۰.
مهندس دژاکام میفرمایند: مسئولیت همیشه دو طرفه است حتی در مورد خداوند هم صادق است؛ یعنی اینکه خداوند وقتی که بنده خود را آفرید در مقابل او مسئولیتهایی دارد؛ مثلا شب را برای آرامش و خواب او قرار داد. ما نیز در مقابل آموزشهای کنگره و این آرامشی که کنگره به ما هدیه داده، مسئول هستیم و باید با خدمتکردن وظیفه خود را انجام دهیم.
من دریافتم که اگر بخواهم آموزشهای کنگره در من نهادینه بشود، همیشه همراهم باشد و کامل آن را درک کنم تا بتوانم در تمام امور زندگی از آن استفاده کنم؛ تنها راه، خدمت کردن است. با خدمت کردن، من بیشتر و بهتر میتوانم آموزههای کنگره را درک کنم. با خدمت کردن میآموزم؛ کارهایی که نسبت به همسر و فرزند و دیگران انجام میدهم وظیفه من است اما کارهایی که آنها نسبت به من انجام میدهند، لطف است. با خدمت کردن در کنگره میآموزم چقدر زمان و انرژی من با ارزش است و نباید آن را صرف افکار و کارهای بیهوده کنم؛ پس حتی در خدمتکردن هم، آموزش میبینم. خدمتکردن به کنگره هم نوعی کمک کوچکی است برای ادامهدار ماندن این مجموعه بزرگ و هم در عینحال آموزشگرفتن بیشتر است. کمک و خدمتکردن، خود یک موهبتالهی است که هر کس نمیتواند آن را دریافت کند. من با گرفتن خدمت در کنگره نشان میدهم که لیاقت این موهبتالهی را دارم. همانگونه که خداوند هیچ نعمتی را بدون تلاش و کوشش به بنده خود نمیدهد؛ همچنین بیدلیل، بنده خود را از آن نعمت بیدریغ نمیکند.
امیدوارم بتوانم با خدمتکردن به کنگره نشان دهم که قدر آموزشها و آگاهیها و حال خوش آن را میدانم تا لایق آموزههای بیشتری شوم.
منابع: سیدی کمک کنگره به من، صحبتهای آقای مهندس
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر شیرین(لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر شیرین(لژیون پنجم)
ویراستار و ارسال: همسفر زری رهجوی راهنما همسفر سودابه(لژیون چهارم)، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عمانسامانی شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
135