به نام قدرت مطلق الله
هشتمین جلسه از دوره دوم کارگاههای مجازی کنگره ۶۰ همسفران نمایندگی قائمشهر با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» با استادی راهنما همسفر امینه برگزار شد.
سخنان استاد:
زمانی که از همه چیز خسته و کلافه بودم و دیگر امیدی به یک زندگی سالم و معمولی نداشتم و با حسرت به زندگی اطرافیانم نگاه میکردم. با کوتهفکری این جملات را به زبان میآوردم که آیا من هم مثل مادرم باید تا آخر عمرم با یک مصرفکننده زندگی کنم؟ یا آیا روزگاری شبیه به روزگار مادرم خواهم داشت که در حسرت چیزهایی بود که هیچوقت به آنها دست پیدا نکرد؟ در سیاهیهای افکار و ناامیدیهای زندگیام غرق بودم که یک روز پیام دعوت به کنگره از سوی پسرعمهام که خود درمان شده کنگره ۶۰ بود به ما رسید.
به امید رهایی مسافرم وارد کنگره شدیم و سفر زندگی جدیدمان شروع شد. این سفر که به هدف درمان مسافرم شروع شده بود متوجه شدم که دارد ذرهذره من را با خودم آشنا میکند که من امینه که هستم؟ چه تواناییهایی در درون من وجود دارد؟ منی که هیچوقت به خودم توجهی نمیکردم به سفرم همچنان ادامه میدادم کمکم متوجه شدم که اعتیاد بهانهای بود که من وارد کنگره شوم تا بتوانم نسخه جدیدی از خودم را بسازم.
همیشه فکر میکردم با همان خصوصیات و صفاتی که دارم؛ باید تا آخر عمرم زندگی کنم؛ اما این را دریافتم که صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاریست. من در کنگره ۶۰ توانستم باصفت بخشش آشنا شوم، من توانستم پدر و مسافرم را ببخشم، من دیگر به مواد مصرفی آنها بهعنوان یک ماده نابودکننده نگاه نمیکردم و آن را بهعنوان یک دارو شناختم که بدن آنها به آن نیاز دارد من با شرکت در لژیون سردار که به هدف کمک مالی به کنگره ۶۰ است؛ اما در صورت پنهان این قضیه کمکی به من است که صفت بخشش را در وجودم بیابم و آن را نیرومند سازم با شرکت در لژیون سردار قناعت و پسانداز را آموختم.
من در کنگره ۶۰ لذت آموختن را چشیدم که چگونه میتوانم مسائل زندگیام را با تفکر و شناختن راهها حل کنم. من حرکت کردم و در حد توانم مشکلاتم را یکی پس از دیگری حل میکردم؛ چون من به این باور رسیدهام که پر از توانایی و قدرت هستم که همین باور به من امید میداد.
حل مشکلات به من حس بسیار خوبی منتقل میکرد که من این حال خوش را با خانوادهام تقسیم میکردم و به این جمله آقای مهندس کاملاً ایمان دارم که همراهی همسفر با مسافر مسبب احیای خانواده است.
کنگره ۶۰ من را در تمام جهات زندگیام کمک کرد به من آموخت که چگونه با سختیهای زندگی در کنار یک مصرفکننده کنار بیایم، چگونه فرزندانم را تربیت کنم. من با بودن در کنار همسفران به این موضوع پی بردم که چقدر انسانها میتوانند بخشنده باشند و برای حال خودشان و دیگران بجنگند و با این که خودشان سرشار از غصه و مشکل هستند بتوانند با کلامشان و؛ حتی یک لبخند قلب انسانهای دیگر را تسکین دهند.
من انسانهایی دیدم با قلبی پر از عشق و محبت که با تمام وجودشان برای حال خوش دیگران تلاش میکنند، من خدمتکردن دیگران به همدیگر را بدون هیچ چشم داشتی مشاهده کردم و از همه مهمتر من ایمان به خدا را با تمام وجودم آموختم و توانستم در زندگیام کاربردی کنم. حال من امینه با تمام آموختههایی که از کنگره به دست آوردهام به خودم این قول را دادم که این حال خوشم را به تمام انسانها انتقال دهم.
من که لحظهبهلحظه آرامش در زندگیام را مدیون آموزشهای کنگره ۶۰ هستم به دیگران منتقل کنم و برای رهایی دیگران نیز تلاش کنم. من سعی میکنم تمام آموختهها و تجربههایی که از بزرگان کنگره آموختهام را برای حال خوش دیگران استفاده کنم و تمام سعیام را میکنم در تمام جایگاههای خدمتی که قرار دارم بهترین خدمتم را انجام دهم و باعث حال خوش دیگران شوم.
گمان میکنم که هرچه را من انجام دهم باز هم در قبال کاری که کنگره در حق من کرده است بسیار ناچیز است. از خداوند میخواهم که من را در این مسیر یاری کند و بسیار معتقد هستم که خداوند من را برای حرکت در این مسیر و حضور در کنگره برگزیده است و این بستگی به من دارد که چه برداشتهایی از این مسیر داشته باشم.
نویسنده: راهنما همسفر امینه (لژیون هشتم)
ویرایش، ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
194