در مورد دستورجلسه «کمک کنگره به من و کمک من به کنگره»، جناب مهندس از طبیعت و هستی الهام گرفته اند که یک دانه یا بذر به زمین می دهی و یک خوشه برداشت می کنی؛ ولی من در سفر اول ابتدا برداشت (دریافت) کردم تا روزی فرا برسد که بتوانم ذره ای از این دریافت ها را جبران کنم.
همه ما دارای قدرت سازندگی هستیم که بتوانیم به کسانی کمک کنیم که راه خود را گم کرده اند، ولی نباید در این راه عجله داشته باشیم چون برای حل مشکلات در این مسیر، نیاز به زمان داریم. باید بدانیم که حساب ما و کنگره صفر است و اگر خدمتی می کنیم، نه برای جبران بدهی است بلکه فقط از روی عشق باشد.
کمک کنگره به من:
- با آغوش باز پذیرای من هستند.
- با احترام و بدون قضاوت یا سزنش، به صحبت هایم گوش می دهند و بهترین راهکار را نشان می دهند.
- با احترام وارد لژیون شدم و درست حرف زدن و طرز برخورد با انسان ها را فرا گرفتم.
- یک استاد راهنما و مشاور 24 ساعته در اختیارم قرار دادند که با عشق آموزش می دهد.
- سی دی های آموزشی دارم که با نوشتن آنها بسیاری از گره های درونم باز می شود و علم زندگی را کردن را یاد می گیرم.
- دوستانی پیدا کردم که هدف آنها فقط رهایی و موفقیت است. با چه بهایی می توان تشویق و دست زدن و انرژی بچه های کنگره 60 را مهیا کرد؟
- کنگره به همه مسافرها و همسفرها به یک دید نگاه می کند و کاری به مدرک و پول و شغل و... ندارد.
- امکانات مادی مثل ساختمان، فضا، میز و صندلی، میکروفون، پذیرایی، امکانات ورزشی و... رایگان مهیا شده که در نهایت آسایش و راحتی در جلسات شرکت کنم و به رهایی برسم.
خدمت من به کنگره:
- همکاری با مسئولین کنگره 60، احترام به جایگاه ها، اجرای کامل قوانین و حرمت ها، حمایت از سبد، منظم و مرتب بودن، به موقع آمدن و رفتن، گوش دادن به سی دی ها و صحبت های استاد راهنما.
- حداقل خدمتم این است که این صندلی را اشغال نکرده باشم و از آن بهره برده باشم، یا
- حداقل خدمتم این است که لبخند بزنم.
دلنوشته: مسافر احسان، لژیون پنجم
تایپ، ویرایش و ارسال به سایت: مسافر احسان، لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
159