English Version
This Site Is Available In English

درهای رحمت خداوند

درهای رحمت خداوند

جلسه دهم از دوره دوم کارگاه‌های آموزشی مجازی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی‌ شفا به استادی راهنمای تازه واردین همسفر وجیهه با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» روز شنبه ۲۲ دی‌ماه ۱۴۰۳ برگزار شد.

«دست‌هایی کمک می‌کنند  مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می‌کنند.»
خدا را شاکرم که کنگره۶۰، را سر راه من قرار داد تا بتوانم از آموزش‌های ناب کنگره استفاده کنم؛ در کنگره بمانم و خدمت کنم. دستور جلسه «کمک کنگره به من و کمک من به کنگره» روزها می‌گذشت من روز به روز ناامیدتر به زندگی و جدایی فکر می‌کردم! هر روز حالم بدتر می‌شد از آن طرف من حال جسمی خوبی نداشتم؛ درگیر بیماری شده بودم و از خدا فقط این‌ را می‌خواستم یا من را از زندگی ببره یا اینکه راهی برایم باز کند، همیشه ته دلم می‌گفتم: خدایا دلم می‌خواهد؛ مکانی باشد با کسی حرف بزنم و حرفهای من را بشنوند و راه جلوی پایم بگذارد. وضع مالی ما روز به روز بدتر می‌شد؛ توی دلم می‌گفتم: نمی‌شود مکانی رایگان باشد تا من بتوانم مشاور آن‌جا شوم، در اوج ناامیدی که حالم بد بود؛ خداوند درهای رحمتش را باز کرد و انگار خدا صدای من را شنید؛ وقتی وارد کنگره شدم، باورم نمی‌شد! همه‌ این خانواده‌ها مصرف کننده هستند! اگر از کمک کنگره، برای خودم تعریف کنم؛ یک مرده را زنده کرده است، افکار منفی در من روز  به روز قوی‌تر می‌شد. من فکر می‌کردم هیچ کس از زندگی من خبر ندارد «بی خبر از این‌که رنگ رخساره خبر می‌دهد از سر درون» آن موقع من اطلاعاتی در مورد اعتیاد نداشتم. که سیستم ایکس یعنی چه؟ افکار منفی یعنی چه؟ افکار منفی با سیستم ایکس من را به اعماق تاریکی‌ها می‌برد، حس‌های من بسته می‌شد؛ از هیچ چیز لذت نمی‌بردم. وقتی وارد کنگره شدم با  راهنمای تازه واردین همسفر محبوبه و همسفر مریم محمودی، مشاوره شدم؛ از این دو عزیز و از راهنمای خودم همسفر احترام،  از اقای مهندس که من را زنده کردند؛ تشکر می‌کنم، پس فکر می‌کنم اگر من هرچه به کنگره کمک کنم باز بدهکار هستم؛ آقای مهندس بنیان‌گذار کنگره۶۰، خود می‌گویند: من به کنگره بدهکارم حجت را بر من وجیهه تمام کردند، اگر من قطره‌ای از این اقیانوس باشم، چطور می‌توانم بگویم کمک کرده‌ام؟! هر چند آقای مهندس فرمودند: اعلام کنید چه کردید! در مقابل کمک‌های کنگره افتخار این را دارم که سه سال در لژیون سردار هستم و بعد از رهایی، خدمت دبیر و نگهبانی را داشتم؛ در حال حاضر راهنمای تازه واردین را بر عهده دارم؛ امیدوارم در آینده دنور و پهلوانی را تجربه کنم.

نویسنده: راهنمای تازه واردین همسفر وجیهه
ویرایش و ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر هما (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شفا مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .