جلسه نهم از دور سوم کارگاه آموزشی مجازی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی پردیس با استادی همسفر سلیمه با دستورجلسه "کمک کنگره به من و کمک ممن به کنگره" روز شنبه ۲۲ دی ماه ۱۴۰۳ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که اذن ورود به کنگره را به من داد تا روش درست زندگی کردن را آموزش بگیرم. از راهنمای عزیزم سپاسگزارم که اجازه خدمت کردن به من دادند. من وقتی وارد کنگره میشوم به عنوان یک تازه وارد، ۳جلسه مشاوره میشوم و با حس خودم راهنما انتخاب میکنم و شروع به آموزش گرفتن میکنم و با فرمانبرداری از صحبتهای راهنمایم آن حسهای بسته من یا حسهای آلوده من، یواش یواش پالایش میشود و انگار دنیا را با چشم دیگری میبینم و من همسفر به آن آرامش نزدیک میشوم. کمک من به کنگره؛ یعنی نظم داشته باشم، سروقت در جلسات حاضر شوم، قوانین کنگره را اجرا کنم، خدمتگزار باشم. وقتی راهنما میگوید: تکالیف انجام بده، با جان و دل انجام بدهم نه بخاطر امضای راهنما، سبد کنگره را حمایت بکنم، باید قدردان کنگره باشم، خدمت بکنم، مثل: دبیری، نگهبانی، حالا از نظر مالی هم باید کنگره را حمایت کنم، در لژیون سردار باشم، دنور، پهلوانی، اگر من این آموزشهای کنگره در زندگی روزمرهام بتوانم کاربردی بکنم، به آن حال خوب نزدیک و نزدیک میشوم و این حال خوب من باعث میشود که من بتوانم حال اطرافیان خودم را خوب کنم. اما کمک کنگره به من خدا را هزاران بار شکر میکنم بابت وجود کنگره، از آقایمهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که این بستر برای ما محیا کردند تا من هم به زندگی برگردم.
یادم میآید وقتی وارد کنگره شدیم چه حس و حالی داشتیم حس حال خراب مسافر از دست رفته، خب مسافر مصرفکننده مواد بود حالش خراب بود؛ ولی من همسفر حالم از مسافرم بدتر بود خداروشکر مسافرم سفر خوبی داشتند و فرمانبردار راهنمایشان بودند. امروز هر چه دارم از کنگره است وقتی شخص مصرفکننده در کنگره به درمان میرسد، انگار تمام خانواده احیا میشود کنگره به مسافر اعتبار داد، آبرو داد، تواناییهایش را به او برگرداند. کمک کنگره به من این بود که من را با خودم آشتی داد با خودم آشنا کرد، سلامتی که امروز مسافرم دارد قیمتش چقدر هست؟ در دوران مصرف مسافرم خواسته من همسفر این بود که، یک روز مسافرم بدون مصرف مواد ببینم، بدون سیگار ببینم قبل از کنگره خیلی دردها را کشید مسافرم ولی آیا جواب گرفتیم، چرا جواب نگرفتیم؟ چون راه درست نبود امروز خداروشکر راه کنگره برایم نمایان شده به آن خواسته رسیدم، حالم خوب است. بیایم برای کنگره کم نگزارم، دست و دلم برای کنگره نلرزد، بخواهم سبد حمایت کنم حساب و کتاب نکنم.
من یک زمانی در زندگی به جایی رسیدم که خجالت میکشیدم با مسافرم بروم بیرون، اینقدر که قیافهاش تابلو بود؛ گاهی اوقات حس ناشکری میآید سراغم برمیگردم به گذشته خودم عکسهای گذشته خودم که این بودم ولی امروز به کمک کنگره با آموزشهای کنگره در کجا هستم، جایی که مسافر را کارفرما قبول دارد، جایی که پدر و مادرش بهش افتخار میکنند، من همسفر در کنار مسافرم احساس امنیت دارم. واقعا نعمتهایی که کنگره به ما داده قابل شمارش نیستند، به قول عزیزی کنگره برای من عادی نشود، رهایی انسانها در کنگره برایم عادی نشود، اگر بخواهم برایم عادی نشود قدردان کنگره باشم، واقعا بیرون از کنگره خبری از درمان اعتیاد نیست. انسان های زیادی هستند بخاطر اعتیاد عزیزانشان قربانی میشوند و فقط دارند نفس میکشند و طعم خوشبختی را نمیدانند، هرچه کار میکنند پولی به دست میآورند هزینه مواد میکنند. خانواده تو فقر هست ولی فرد مصرفکننده دنبال تنوع مواد هست، امیدوارم کنگره به سراسر جهان و نقاط دور افتاده برسد و انسانهایی که خواستار رهایی از اعتیاد هستند به آن خواسته قلبیشان برسند. الهی آمین.
نویسنده: همسفر سلیمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر ندا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پردیس
- تعداد بازدید از این مطلب :
123