English Version
This Site Is Available In English

افرادی که پیوند محبت، عشق و دوستی دارند برایمان باقی می‌مانند

افرادی که پیوند محبت، عشق و دوستی دارند برایمان باقی می‌مانند

جلسه دهم  از دور  اول سری جشن های هفته همسفر کنگره ۶۰؛ نمایندگی فردوسی؛ با استادی ایجنت محترم همسفر تکتم، نگهبانی راهنمای محترم همسفر مرضیه و دبیری راهنمای تازه واردین همسفر الهام در روز پنجشنبه بیستم دیماه 1403در ساعت 17 با دستور جلسه «هفته همسفر » شروع به کار نمود.

سلام دوستان تکتم هستم یک همسفر
عرض خوش آمد دارم خدمت همه‌ همسفران و مسافران، سپاس‌گزارم که امروز در جشن ما شرکت کرده‌اید و هفته‌ همسفر را به همه همسفران کنگره‌۶۰ و به ویژه خانواده محترم آقای مهندس و خدمت‌گزاران کنگره‌۶۰ و همسفران آقا که امروز مهمان ما هستند. ان‌شاءالله جشن‌ها پرتکرار باشند و از خداوند بزرگ می‌خواهم تعداد همسفران سال آینده بیشتر از الان باشد؛ چراکه هر مسافر می‌تواند چندین همسفر را با خود به کنگره بیاورد و خیلی از مسافرین حتی یک همسفر هم ندارند که امیدوارم به زودی این اتفاق محقق شود و در همه شعبات کنگره‌۶۰ شاهد حضور همسفران بیشتری باشیم.

همه ما تنها خلق می‌شویم و وقتی به زمین می‌‌آییم مسافر هستیم و سفری را آغاز می‌کنیم، روز اول تنها هستیم و در ادامه به‌خاطر اجتماعی بودن انسان خواسته‌مان این است برای خودمان همسفرانی در این دوره انتخاب کنیم. صرفاً یکسری از همسفران در کنار ما و برای ما قرار می‌گیرند، بعد از مدتی همسفران به دلایلی از ما جدا می‌شوند و تنها افرادی که با ما پیوند محبت، عشق و دوستی دارند برایمان باقی می‌مانند؛ اگر ما همسفر هستیم به‌خاطر این است که ما مسافران‌مان را دوست داریم، عاشق‌ آن‌ها هستیم و کنارشان احساس خوشبختی و امنیت می‌کنیم، نسبت به آن‌ها مسئولیت داریم و چه‌بسا این خوشبخت بودن دلیل این نیست که همه‌چیز گل و بلبل، خوب و بدون جنگ و دعوا باشد، این‌طور نیست؛ زیرا بعضی وقت‌ها انسان‌ها بر سر عاشقانه‌های خود می‌جنگند، برای این‌که لحظات خوبی را در کنار فرزندان و عزیزان خود سپری کنند و سفره‌ای پهن کنند تا تمام اعضای خانواده با هم و در جوار یکدیگر باشند، بهایی را پرداخت می‌کنند و چه کسانی قشنگ‌تر از زنانی که این بها را پرداخت می‌کنند؛ البته عمدتاً زنانی که به عنوان مادر، خواهر، همسر و یا فرزند با مسافر اعتیاد زندگی می‌کنند و هزار دست و پا می‌زند تا بتوانند هر روز خوشبخت‌تر شوند و روزشان بهتر شود، خودشان هم در تاریکی به سر می‌برند و چشم‌هایشان قادر به دیدن خیلی از چیزها نیست آن‌ها هم‌ درگیر هستند؛ درگیر افکار منفی و ضدارزش‌هایی که قابل شمارش نیست، به‌واسطه زندگی با یک مصرف‌کننده، افکاری که از کودکی و یا از بعدهای قبلی همراه ما بوده است ما هم پذیرفته‌ایم که با یک مصرف‌کننده زندگی کنیم. این زندگی ادامه دارد و برای حفظ خانواده باز تلاش کردیم، راه و مسیر رفتن و نماندن در کنار خانواده برای ما نمایان بود تا زندگی‌ای جدا برای خود داشته باشیم؛ اما از آنجایی که ما زنان قوی هستیم، ماندیم و جنگیدیم و اکنون شاهد بهبود حال عزیزان‌مان هستیم. فرد مصرف‌کننده خود به تنهایی دچار تاریکی اعتیاد نیست همه کسانی که با او زندگی می‌کنند تا شعاع بی‌نهایت حتی درگیر این ظلمت و نابسامانی هستند.

حال من و مسافرم با هم پیمان می‌بندیم، از یک جایی که دوست داشتم وارد روشنایی‌ها شوم و خواسته‌ام این بوده که سفری از ظلمت به نور داشته باشم؛ پیمان می‌بندم، وارد این سفر می‌شوم و در یک چرخه مساوی با مسافر خود همسفر می‌شوم در یک راه هم او و هم من آموزش می‌گیریم، هر دو با هم به درمان و در نهایت به یک حال خوب می‌رسیم.
مسافر من حتماً نباید از من بخواهد که گذشته‌های مرا فراموش کن و مرا ببخش؛ زیرا اثری که اعتیاد روی من گذاشته است قابل فراموش شدن نیست. اما من می‌توانم برخورد دیگری داشته باشم؛ رفتار اولی که می‌توانم داشته باشم؛ اول از همه بگویم تو رفتی عشق و تفریح کردی، به حال خود یکه بودی، حال چرا من باید در کنار تو سفر کنم، سی‌دی بنویسم و آموزش بگیرم. چرا باید به این‌چنین مکانی بیایم، این رویکرد تفکری غلط است، درنهایت به ناامیدی، نابسامانی و باز جنگ ختم می‌شود. از نوع بد؛ رویکرد دیگری هم دارد اینکه من به کنگره بیایم و خداوند را شکر کنم که راه اینجا برای من باز شد و آموزش می‌گیرم؛ اما تا یک تکانه‌ای در زندگی من به وجود می‌آید دوباره به انسان قبلی که بودم بازمی‌گردم و بگویم هر اتفاقی که می‌افتد و هر رنجی که تحمل می‌کنم به‌خاطر وجود تو و به‌واسطه اعتیاد تو است، اگر پول و خانه نداریم و همه اموال خود را از دست داده‌ایم به‌دلیل کارهای تو است، در عمق این هم، تضادی وجود دارد که نتیجه‌ای جز جنگ، نابسامانی و حال خراب برای من، خانواده و مسافر‌م ندارد که این هم رویکرد غلطی است.
اما یک رویکرد دیگری که با آن مواجه می‌شوم؛ این است که بگویم من آمده‌ام به این بعد زمین و در کنار عزیزترین همسفر خود آموزش بگیرم مسافر من، در واقع همسفر من در این زندگی بوده است، حال من همسفر او هستم و شروع کرده‌ام به آموزش گرفتن و هر روز و هر لحظه خداوند را شکر می‌کنم که از ظلمت به نور سفر می‌کنم و اینجا است که خداوند می‌گوید؛ من ولی و سرپرست کسانی هستم که حرکت می‌کنند، اکنون من تحت حمایت الله هستم. بسیاری از مسافران در این سفر موفق می‌شوند و نجات پیدا می‌کنند و به حال خوب می‌رسند؛ اما بعضی از آن‌ها تلاش می‌کند اما به هر دلیلی یا تلاش ایشان ناکافی است و یا باید چندین‌ بار سفر کنند در هر صورت منِ همسفر آموزش خود را می‌گیرم، او را رها نمی‌کنم تا او را آرام کنم، می‌پذیرم که او بیمار است، این موضوع را قبول می‌کنم و به او کمک می‌کنم.
ایمان دارم به راهی که آمده، راه درستی است و حتماً به درمان می‌رسد. خیلی وقت‌ها انسان باید بار خود را به دوش بکشد، این شهامت و از خود گذشتگی می‌خواهد که به‌دنبال آن مشکل از بین می‌رود من می‌توانم او را ببخشم و آزاد باشم. سخنان خود را با شعری کوتاه به اتمام می‌رسانم؛ امیدوارم که همه همسفران همیشه حال خوب، لبخند برروی لب‌هایشان جاری باشد و به این جنگ نرم ادامه بدهند تا زندگی خود را بسازند، سفره‌های پربرکتی، در کنار عزیزان خود داشته باشند.

نگاه کن که غم درون دیده‌ام
چگونه قطره‌قطره آب می‌شود
نگاه کن چگونه سایه سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می‌شود
نگاه کن تمام هستی‌ام خراب می‌شود
شراره‌ای مرا به کام می‌کشد
مرا به اوج می‌برد
مرا به دام می‌کشد
نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می‌شود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده‌ای مرا کنون به زورقی ز عاج‌ها و ز ابرها و بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
چه دور بود پیش از این زمین ما
به این کبود غرفه‌های آسمان
کنون به گوش من دوباره می‌رسد
صدای بال برفی فرشتگان 
نگاه کن که من کجا رسیدم
به کهکشان به بیکران به جاودان
کنون که آمدی تا به اوج‌ها
مرا بشوی با شراب موج‌ها
نگاه کن که موم شب به راه ما چگونه قطره‌قطره آب می‌شود
نگاه کن تو می‌دو‌ی و آفتاب می‌شود
مرا بشوی با شراب موج‌ها
نگاه کن که موم شب به راه ما چگونه قطره‌قطره آب می‌شود
نگاه کن تو می‌دوی و آفتاب می‌شود

از ایجنت محترم و مرزبانان عزیز قسمت همسفران و مسافران بابت زحمات فراوانی که جهت برگزاری جشن پرشکوه همسفر کشیدند سپاسگزاریم.

تنظیم و ارسال خبر واحد سایت نمایندگی فردوسی مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .