جلسه یازدهم از دوره سوم کارگاههای آموزشی مجازی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ملاصدرا با استادی راهنما همسفر زهرا با دستورجلسه «کمک کنگره به من و کمک من به کنگره» در روز شنبه ۲۲ دیماه ۱۴۰۳ برگزار شد.
سخنان استاد:
دستورجلسه این هفته «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» است. زندگی در همه حال میتواند زیبا باشد و این عمل به تفکر، اندیشه و دیدگاه ما بستگی دارد. در دشوارترین لحظات هم میشود، زیباییها را یافت و از تکتک آنها لذت برد؛ زیرا زیباییهای زندگی به نگاه مثبت و اندازه فکرهای ما بستگی دارد. جهانبینی به نسبت فیزیولوژی برای ما حائز اهمیت است؛ زیرا زمانیکه بخواهیم انسان را درمان کنیم، باید نسبت به صور آشکار و صور پنهان او شناخت و آگاهی داشته باشیم؛ بنابراین افکار و اندیشه ما انسانها جهانبینی را میسازد که ما در کنگره آن را با نوشتن سیدیها میآموزیم و مانند میخ زدن به دیوار است و تا موقعی که مرتب به میخ روی دیوار نزنید، میخ به دیوار فرو نخواهد رفت.
انسان موجودی فراموشکار است که با تکرار مداوم آموزشها میتواند مطالب را ملکه ذهن خود کند و آنها را فراگیرد؛ بنابراین تعدادی از انسانها فراموشکار هستند و فراموش میکنند که چه دادهاند و چه گرفتهاند؛ زیرا ما در درون و برون یکدیگر و مانند یک دایره هستیم که بایستی به یکدیگر کمک کنیم. تمام انسانها فطرت نیکویی دارند که اگر بدانند خوبی کردن چه لذتی دارد، به سمت بدی نخواهند رفت؛ بنابراین اگر بدی صورت گرفت در اثر جهل و نادانی آنان است.
کنگره به کمک من نیازی ندارد؛ بلکه این من هستم که برای کسب حالخوب، بالابردن دانایی، آگاهی و اطلاعات خودم به کنگره نیازمند بوده تا بتوانم در کنار خانوادهام زندگیای مملو از عشق، محبت و امیدواری داشته باشم؛ همان زندگیای که سالیان سال در حسرت داشتن آن غوطهور بودم و امروز این فرصت در اختیار من قرارداده شده است؛ بنابراین بزرگترین کمک کنگره به من، درمان مسافرم بود که با موفقیت به سرانجام رسید. بنده خدمتهایی که در کنگره انجام دادهام به من آموخت که انسان برای قرار گرفتن در هر جایگاهی باید تلاش و کوشش کند تا نقطهتحمل و ظرفیت آن برای وی مهیا شود.
گاهیاوقات ما انسانها تصور میکنیم که در بسیاری از مسائل به شناخت و آگاهی لازم رسیدهایم و در انجام کارها موفق خواهیم شد؛ اما طبق فرمایش آقای مهندس حسین دژاکام: علم و عمل همیشه در کنار هم قرار میگیرند و سخن و عمل باید با یکدیگر در تعادل و تعامل باشند. کنگره علم و دانش من را نسبت به گذشته تا جایی بالا برد که عشق و محبت من از قطره به اقیانوس رسید و آموختم همانگونه که خودم و خانوادهام را دوست دارم، باید دیگران را نیز دوست داشته باشم و دانش خود را به آنها انتقال دهم. خداوند میفرماید: اگر میخواهید من را دوست داشته باشید، بندگانم را دوست بدارید.
بنده در تحت آموزشهای کنگره، بخشش را فراگرفتم؛ زیرا پیش از ورود به این سیستم، همیشه با خود تکرار میکردم که من مالی برای بخشیدن ندارم و از چه ببخشم و یا از چه بگذرم! اما اکنون از نداشتههایم با تمام وجود میگذرم، میبخشم و آنقدر حال دلم خوب است که در تصور، بیان و درک کسی نمیگنجد. زندگی کردن با تمام مشکلات، نسبت به گذشته برای من بسیار آسان شده است؛ چراکه در کنگره دوستانی یافتم که هرگز بیرون از این مکان پیدا نمیشدند؛ دوستانی که همجنس خودم هستند و از شادی من شاد و از غم من غمگین میشوند. کنگره به من صفت همسفر هدیه کرد؛ همچنین پسانداز و قناعت کردن را به من آموخت و در اختیار من راهنمایی قرار داد تا من بهواسطهی او آموزش دیده و به حال خوش برسم.
یاد گرفتم پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است و با حل کردن هر مشکل، مشکلی دیگر آغاز میشود. بنده پیش از ورود به کنگره، در همه حال بیان میکردم که چرا من و چرا ما! اما اکنون بزرگ شدهام، از پوسته خود بیرون آمده، رشد کردهام و در حال تکامل هستم؛ بنابراین تنها کمک کوچکی که من میتوانم در مقابل این همه لطفی که در حق من شده برای کنگره انجام دهم این است که قدردان و سپاسگزار باشم، کمکهای کنگره را درک و حس کنم، پیرو حرمت، اصول و قوانین کنگره باشم و در پرتو آن حرکت کنم؛ زیرا این کمک قطرهای در مقابل این اقیانوس بیکران است. در این خاک و در این خاک در این مزرعهی پاک، به جز مهر به جز عشق، دگر تخم نکاریم.
نویسنده: راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
ویرایش و ویراستار: همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
ارسال: همسفر شهلا رهجوی راهنما همسفر مهین (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی ملاصدرا (نیکآباد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
267