English Version
This Site Is Available In English

فردی که وارد کنگره شده است فرمان الهی برای رهایی او صادر شده است

فردی که وارد کنگره شده است فرمان الهی برای رهایی او صادر شده است

و این رحمت خداوند است که اتفاق افتاده است که همه ما توانسته‌ایم امروز را تجربه کنیم  و به رهایی و به درمان برسیم. در خدمت دیده‌بان محترم آقای احمد حکیمی هستیم.

 


آقای احمد حکیمی با آنتی‌ایکس مصرفی شیره و تریاک وارد کنگره شده‌اند ایشان با روش درمان DST و با داروی اپیوم به مدت ۱۰ ماه سفر کرده‌اند به راهنمایی آقای مهندس دژاکام. رشته ورزشی ایشان تیراندازی با کمان است و ۲۳ سال رهایی از بند اعتیاد را دارم.

 

چگونه می‌توانیم به عظمت بنیان کنگره پی ببریم و حس، حال این عظمت را به خوبی درک کنیم؟

من فکر می‌کنم نقش جهان‌بینی و فکر کردن راجع به این اتفاق، اینکه فرد چقدر در این مسیر پویا بوده است، تغییر ایجاد کرده است هر چقدر در این مسیر حرکت مناسب‌تر و درست‌تری داشته باشد به رحمت خداوند بیشتر پی می‌برد و این اتفاق افتاده است که همه ما توانسته‌ایم امروز را تجربه کنیم و به رهایی و درمان برسیم.

 

چگونه می‌توانیم انرژی‌های جهان هستی را دریافت کنیم تا گره‌های درونی که برای ما سخت و نامفهوم است باز شوند؟

در ابتدا من فکر می‌کنم که ما باید به همین زندگی و حیات زمینی خیلی توجه کنیم و پایه همه رشدها در اجرای قوانین همین زندگی است که در این زندگی یک سری افراد کنار ما هستند و با ما زندگی می‌کنند و ما باید همیشه و در همه حال در حال تزکیه و پالایش باشیم و در حال آموزش باشیم. هر چه تزکیه و پالایش بیشتر انجام دهیم بیشتر می‌توانیم از این انرژی‌هایی که در درون ما هستند استفاده لازم را ببریم و این انرژی‌ها هم وقتی صرف مسائل بیهوده نشوند کلی انرژی هم اضافه خواهیم آورد پس بنابراین اینکه می‌گوییم تزکیه و پالایش کنیم این تزکیه و پالایش در صور پنهان، نماز خواندن و روزه گرفتن است و خیلی از مسائل که از این دسته هستند و در صور آشکار این است که آیا من از کسی ناراحت هستم؟ یا از کسی کینه دارم؟ و یا حسادت دارم؟ آیا غیبت می‌کنم؟ یا خدای ناکرده دروغ می‌گویم؟ چه کاری انجام می‌دهم و در این صورت است که از دست کارها دوری کنیم آن‌ زمان است که ما می‌توانیم به آن انرژی‌ها دسترسی پیدا کنیم در غیر این صورت اگر ما سال‌ها و ماه‌ها بایستیم و نماز بخوانیم هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد.

 

آیا یک همسفر می‌تواند مسافری را که به کنگره می‌آید و خواب است را بیدار کند یا فقط طبق فرمان الهی این کار انجام می‌شود؟

آن فردی که وارد کنگره شده است و فرمان الهی برای رهایی او صادر شده است یعنی به آن شخص اجازه داده شده است که وارد این سیستم شود و او را هدایت کرده است دیگر بقیه دست خود او است و او احتمالاً و حتماً با نیروهای درون همیشه در جنگ است و همسفر فقط نقش مدارا کردن، امید دادن، انگیزه دادن و اینکه در کنار او باشد و در واقع عدم موفقیت و یا نقاط ضعف را به هیچ عنوان به رخش نکشد. توجه کنید به مسیر درمانی او اصلاً دخالتی نداشته باشد، همسفر نقش خودش را درست بازی کند، حتی اگر مسافر هم درست بازی نکند اشکالی ندارد. پس باید مدارا کند و صبر کند. قطعاً و عین یقیناً فردی وارد کنگره شود و آموزش‌های کنگره را دریافت کند دیگر مصرف مواد به او لذت نمی‌دهد و همسفر نمی‌تواند احساس کند آن فرد خودش ده‌ها برابر یک مصرف‌کننده که بیرون مصرف می‌کند در جهنم اعتیاد قرار گرفته است زیرا دیگر می‌داند آن اذن باعث می‌شود که می‌داند و اگر موفق نشود برای او بهم ریختگی‌های عدیده‌ای را به بار می‌آورد.

 

چگونه می‌شود از زمین درون ما یک بستر مناسب بسازیم تا حاصلخیز شود؟

اگر درون هر انسان را یک زمین در نظر بگیریم این زمین همان‌گونه که در جلسه گفته‌ام یک سری ناخالصی‌های سطحی دارد و این ناخالصی‌های سطحی را ما باید اول برداریم وقتی برمی‌داریم نمی‌توانیم این ناخالصی‌ها را درون زمین کسی بریزیم باید در زمین خودمان بسوزانیم که همان تزکیه و پالایش می‌شود و بعد  چه کاری را انجام دهیم؟ باید خدمت کردن در هر نوعی که باشد به خانواده و مخصوصاً در کنگره و این باعث می‌شود زمینی که ما هستیم و تمثیل است شخم می‌خورد زمانی‌که شخم می‌خورد یک سری ناخالصی‌ها آن زیر است که خودم هم نمی‌دانم که من این ناخالصی‌ها را دارم ولی به واسطه افرادی که با آن‌ها کار می‌کنم و یک سری سرویس‌ها به آن‌ها می‌دهم و آن‌ها هم یک سری کارها برای من انجام می‌دهند این شخم زده می‌شود و یک سری ناخالص بیرون می‌آیند و حالا من باید این‌ها را ببینم و رفع کنم، نباید بگویم: چرا او این شخم را زده است و تقصیر او است من این را ندارم و او این را در درون زمین من آورده است یا اینکه او باعث شده است در صورتی که این‌طور نیست او آمده است و من باید از او تشکر کنم که این شخم را زده تا این ناخالصی‌ها بیرون آمده‌اند و این ناخالصی‌ها همان حسادت است، کینه و خشم و ناراحتی و به دل گرفتن‌ها است و همین مسائل و مطالبی که اتفاق می‌افتد این‌ها باعث می‌شود که من باید تشکر کنم و اگر این‌ها آمده‌اند سطح باید تزکیه و پالایش شوند و هرچقدر این عمق را تمیز کنم به آن انرژی‌ها دست پیدا می‌کنم.

 

یک همسفر تجربه‌های تلخ را چگونه می‌تواند فراموش کند و دوباره بذر امید بکارد؟

ما هیچ‌چیزی را نمی‌توانیم فراموش کنیم ما فقط نسبت به آن اتفاق‌ها می‌توانیم خنثی عمل کنیم یعنی به آن نقطه می‌رسیم که به یاد می‌آوریم ولی دیگر ناراحت نمی‌شویم به یاد می‌آورم ولی نگاه می‌کنم که الآن کجا هستم؟ در زندگی همه ما شکست‌های مختلفی را داشته‌ایم اگر من به فکر آن شکست‌های گذشته بیفتم و این من را ببرد و باعث ناراحتی می‌شود بعد می‌آیم می‌گردم ببینم دلیل این شکست‌های من چه کسانی بوده‌اند و اصلاً فکر نمی‌کنم خودم بوده‌ام همیشه فکر می‌کردم این و آن و ... بوده‌اند و خودم هم آخر سر اگر تازه بپذیرم و آدم منصفی باشم بگویم: که خود من یک نقشی داشته‌ام درصورتی‌که خیلی از انسان‌ها می‌گویند: من اصلاً نقشی نداشته‌ام من همه کارهایم درست است تمام این به‌هم‌ریختگی‌ها مال این است درصورتی‌که تمام اتفاقاتی که برای همه ما در زندگی می‌افتد ریشه در خود ما دارد. شخص می‌گوید: من با همسرم ارتباط خوبی ندارم، ریشه در خود من دارد او مشکل دارد و خودش می‌داند من باید ریشه خودم را درست کنم همان درون من است. بنابراین ما هرچقدر آگاهی کسب می‌کنیم این آگاهی و تزکیه و پالایش باید طبق قانون نهم که می‌گوید: «نقطه تحمل ایجاد می‌شود» این نقطه تحمل باعث می‌شود آن ناراحتی و اتفاق را به یاد می‌آورم ولی دیگر ناراحتم نمی‌کنند و از آن‌ها درس می‌گیرم.

 

اینکه می‌گویند مشکل مسافر گره درونی همسفر است یعنی چه؟

یک زمانی است که همسفر رفتار و گفتارهایی به صورت خصوصی در منزل دارند و بین خودشان است که این باعث رنج می‌شود، ببینید یک مصرف‌کننده خودش می‌داند که مصرف‌کننده است، ببخشید این‌طور می‌گویم یک معتاد خودش می‌داند معتاد است و اگر از نزدیک‌ترین فرد زندگی‌اش بشنود که فقط به او بگوید: برو معتاد، آیا شنیدن چنین جمله‌ای بار سبکی است؟ آدم را خورد می‌کند، آدم را لِه می‌کند، ما که نمی‌دانیم چه چیزی به هم می‌گویند! وقتی سطح جامعه را خوب نگاه می‌کنیم زمانی که خانم‌ها ازدواج می‌کنند دیگر خانه و خانواده پشتوانه آن‌ها نیست البته آن‌ها هستند ولی همسرش پشتوانه اصلی است و دوست دارد در کنار یک همسری حرکت کند و راه برود و دست همسرش را بگیرد و دستش را توی دست همسرش می‌اندازد که همسری سالم داشته باشد نه اینکه دوست داشته باشد دو قدم از او عقب‌تر راه برود یا جلوتر برود که همه فکر نکنند که همسرش این است و باعث سرشکستگی باشد. ما باید از این‌ها عبور کنیم، ما برای دیگران زندگی نمی‌کنیم ما باید از همین رفتارهای کوچک که انجام می‌دهیم عبور کنیم و هیچ همسفری نباید بگوید: خوش به حال فلانی که شوهر سالمی دارد بداند که اگر الآن کنار مسافرش ایستاده است باید بایستد و این در پرونده‌ او است و انتخاب کرده است و باید پای انتخابش بایستد، اگر پای انتخابش نایستد، دوباره باید این آزمون را بدهد.

 

بدون بخشش دست آدم‌ها خالی است را برای ما توضیح می‌دهید؟

در کلام‌الله آمده است که در روز موعود از شما سؤال می‌شود، همه انسان‌ها تصور می‌کنند کسانی که اعتقاد دارند که یک روزی سوری دمیده می‌شود و انسان‌ها در مقابل حساب خود قرار می‌گیرند که ما می‌گوییم آن روز است، اما یک روز موعود هم وجود دارد و آن روز موعود می‌تواند لحظه امروز من باشد می‌تواند لحظه امروز شما باشد و ما از خودمان سؤال می‌کنیم چه کرده‌ایم؟ آیا دست کسی را گرفته‌ایم؟ آیا مشکلی از کسی حل کرده‌ایم؟ آیا به کسی امید داده‌ایم؟ آیا توانسته‌ایم کسی را ببخشیم؟ آیا یک نفر را که پشت سر ما حرف زده است را می‌خواهیم اذیتش کنیم؟ آیا می‌خواهیم انتقام از او بگیریم؟ می‌خواهیم حالش را بگیریم؟ می‌خواهیم بگوییم تو چرا پشت سر من حرف زدی یا او را ببخشیم و بدانیم که اگر انسان‌ها کار نادرستی انجام می‌دهند از ناآگاهی است، ما انسان بد نداریم ما انسان ناآگاه داریم که فعل بد انجام می‌دهد، انسان بد نیست فعل انسان بد است و خیلی مهم است که انسان بتواند این را تشخیص بدهد که ما هیچ انسان بدی نداریم اگر یک انسان فعل بدی انجام می‌دهد فعلش بد است و آن انسان ناآگاه است، هرچه فعل از نظر منفی بودن عظیم‌تر باشد شخص ناآگاه‌تر است و از خودمان سؤال کنیم ما چه کرده‌ایم!

 

یک جمله یادگاری برای ما بگویید؟

قدر داشته‌هایمان را بدانیم، الآن اینجا که ما نشستیم من و شما و دیگران و همه اعضای کنگره این جز رحمت خداوند چیز دیگری نیست قدرش را بدانیم، قدر فیزیولوژی سالمی که داریم بدانیم، اگر یک قلب سالم داریم قدرش را بدانیم، اگر کلیه سالم داریم قدرش را بدانیم، اگر دو پای سالم داریم قدرش را بدانیم، اگر روی این دو پا راه می‌رویم قدرش را بدانیم، اگر با دو چشم نگاه می‌کنیم قدرش را بدانیم، قدر بدانیم و قدرشناس باشیم و همیشه زبان شکر داشته باشیم.

 

بسیار سپاسگزاریم از دیده‌بان محترم آقای حکیمی که وقت ارزشمند خودشان را در اختیار ما قرار دادند و با صبر و شکیبایی به‌ تمامی سؤالات ما پاسخ دادند.

 

مصاحبه‌کننده، ویراستار: همسفر زری رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)
عکاس: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر مهتاب(لژیون دوم)
ارسال: همسفر الهام نگهبان سایت

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .