English Version
This Site Is Available In English

وقتی وارد کنگره شدیم نور در زندگی ما تابید

وقتی وارد کنگره شدیم نور در زندگی ما تابید

ششمین جلسه از دوره اول کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره۶۰ نمایندگی اسبیکو خرم‌آباد با استادی راهنما همسفر سمیه، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر فرشاد با دستور جلسه « هفته همسفر »روز پنجشنبه ۲۰ دی ماه ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که در این روز عزیز در این جایگاه قرار گرفته‌ام، تا خدمت کنم و آموزش بگیرم؛ در ابتدا جشن همسفر را خدمت آقای مهندس، خانواده محترمشان و بزرگ همسفران کنگره۶۰، خانم ‌آنی، خانم شانی، خانم آنی کماندار و استاد امین تبریک عرض می‌کنم. به همسفران صبور  نمایندگی اسبیکو خرم آباد چه در قسمت خانم‌ها و چه قسمت آقایان تبریک می‌گویم، یک تبریک ویژه خدمت مسافرانی که همسفر خانم‌هایشان بودند تا سفر ویلیام انجام دهند، به آن‌ها دست مریزاد می‌گویم، بدون آن‌که برای آن‌ها مهم باشد که چه قضاوتی در مورد آن‌ها می‌شود، این جسارت را داشتند همسفر خانم‌هایشان شدند تا سفر ویلیام انجام دادند، چون این هفته دستور جلسه، خانم‌های مسافر بود؛ مسلماً این آقایان که نقش همسفر را هم ایفا کردند، بی‌تأثير نیستند به آن‌ها تبریک می‌گویم؛ از گروه مرزبانی و ایجنت گروه مسافران و همسفران تشکر می‌کنم که این جشن را تدارک دیدند. به رسم شکرگزاری که همین جلسه برای شکرگزاری و قدردانی است از راهنمایم همسفر ملیحه و راهنمای مسافرم مسافر رضا تشکر می‌کنم؛ چون اگر آموزش‌های این عزیزان نبود، جایگاه من این‌جا نبود.

در مورد همسفر به اندازه کافی گفته نشد، درست است که ما یک جلسه اضافه می‌خواهیم در مورد همسفر صحبت کنیم؛ ولی همسفران آن‌قدر صبوری و سختی در زندگی کشیده‌اند، که هر جلسه، اگر در مورد سختی‌ها و رنج‌هایی که کشیده‌اند گفته شود باز هم کم است. ما بیرون از کنگره، زمانی که وارد کنگره نشده بودیم نقش همسر را داشتیم، تمام تلاش‌مان را کردیم که مسافران را از اعتیاد بیرون بیاوریم؛ ولی تلاش‌هایی که می‌کردیم به علت عدم آگاهی همیشه با شکست مواجه می‌شد، بعضی مواقع می‌خواستیم با کمپ بردن، کلینیک بردن، متادون درمانی، درمان شوند، ما دست‌آویز آن روش‌ها می‌شدیم که مسافر را درمان کنیم؛ ولی به علت این‌که راه را اشتباه می‌رفتیم و آگاهی نداشتیم هر بار مسافر ما با دوز بیشتری بر می‌گشتند، ما هم در اعماق تاریکی بیشتری پیش می‌رفتیم و ناامیدی زندگی ما را فرا می‌گرفت؛ چون فکر می‌کردیم درمانی نیست و هیچ راهی وجود ندارد. وقتی وارد کنگره شدیم و نور کنگره در زندگی ما دمیده شد، ورق برگشت، وارد یک جایی شدیم که آگاهی را به ما داد تا همسفر مسافرانی باشیم که زبان مشترکی با هم داشته باشیم و بتوانیم زندگی‌مان را نجات دهیم، همسفری که نقش واقعی همسفر را بازی می‌کند نه آن همسفری که می‌آید این‌جا تجسس کند، آن همسفر واقعی آگاهی را کسب کرده که چگونه بال پرواز مسافرش باشد و از علم کنگره برای نجات زندگی خود استفاده کند.

همیشه معتقد بودم خانم و آقایی که هم‌زبان هستند تا زمانی که حرف و زبان مشترک دارند زندگی آن‌ها اگر دچار مشکل هم شود؛ ولی باز به آخر خط نمی‌رسد؛چون یاد گرفته‌اند چگونه با هم حرف بزنند و مشکلاتشان را حل کنند. طبق آمارها ازدواج‌های دانشجویی خیلی پایداری بیشتری را نسبت به سایر ازدواج‌ها دارند، آن هم به خاطر این است که در محیط مشترکی آموزش دیده‌اند، دغدغه‌های مشترکی دارند و درک مشترکی نسبت به زندگی دارند، به همین خاطر حرف و خاطره برای گفتن دارند و زندگی آن‌ها پایداری بیشتری دارد، حالا بماند سطح علمی راستین که کنگره به ما می‌دهد، اصلاً قابل مقایسه با آن چیزی نیست که در بیرون به ما داده شده است، این‌که ما ساعت‌های زیادی را در کنگره در کنار مسافرانمان هستیم و دوستان مشترک و علم راستین زندگی کردن را پیدا می‌کنیم، این‌ها باعث شده زندگی را به سمت موفقیت پیش ببریم؛ ولی در این میان مسافرانی هستند که از آمدن همسفر به کنگره جلوگیری می‌کنند و در واقع آن همسفری که در سختی‌های زندگی، در خماری‌ها و نشئگی‌ها و در مهمانی‌های نرفته و دیر وقت رفته و در پچ‌پچ‌هایی که به پشت سر خانواده گفته می‌شد، در کنار مسافر بود و همیشه سعی می‌کرد صورتش را با سیلی سرخ نگه دارد ولی مسافر او را از کنگره آمدن محروم می‌کند و او را با کنگره آشنا نمی‌کند، در حالی که اولین قدم برای سپاس‌گزاری و جبران خسارت از یک همسفر این است که او را به کنگره بیاورید و با آموزش‌های کنگره آشنا کنید.

درست است که ما می‌گوییم؛ در این جشن طلا و پاکت بدهید؛ ولی اولین و مهم‌ترین کار آشنا کردن همسفر با آموزش‌های کنگره و اجازه خدمت دادن به همسفر است، چون خیلی‌ها جلوی خدمت کردن همسفر را می‌گیرند. مسافر آگاه و مسافری که آموزش دیده باشد، هیچ‌وقت خود را از داشتن یک همسفر آگاه و بچه‌اش را از داشتن یک مادر آگاه محروم نمی‌کند، آن مسافری که به کنگره می‌آید حالش خوب شده؛ ولی آن همسفر در خانه، در تاریکی است، همان‌طور که ما رنج می‌کشیدیم زمانی که مصرف‌کننده بودید و همه مشکلات را با گوشت، پوست و استخوان لمس می‌کردیم روی ما هم تأثیر داشت، الآن جای آن همسفر که در خانه است، در تاریکی است و جای مسافری که در کنگره است در روشنایی است.

اگر مسافر همسفر را نیاورد خود مسافر رنج می‌کشد، یک همسفر آگاه هم که وارد کنگره می‌شود باید این را بداند که آن دید طلب‌کارانه را از روی مسافر بردارد و تا وقتی دوربینش روی مسافرش است، هیچ‌وقت خودش نمی‌تواند به روشنایی دست پیدا کند و روی خودش تغییر مثبت انجام دهد، باید این را بداند. باید روی خودش و آموزش‌های خودش کار کند تا بتواند سفر خود را به سمت روشنایی و سرانجام برساند، اگر این کار را نکند نمی‌تواند همسفر واقعی باشد. همه ما سعی می‌کنیم این نقش را بازی کنیم ولی نقش بازی کردن نیست، باید با تمام وجود این کار را انجام دهیم، همه ما وقتی کاری برای مسافر انجام می‌دهیم یک طناب پوسیده‌ای به زندگی قبل از کنگره وصل کردیم، کاری که انجام می‌دهیم بلافاصله توقع داریم؛ چون من قبل از این‌که درمان شدید کارهای خانه را انجام می‌دادم، تو هم باید جبران کنی این کار را انجام دهی. تا این دید طلب‌کارانه را از روی مسافرم برندارم و بخشش را در حق مسافر انجام ندهم به روشنایی دست پیدا نمی‌کنم، حساب خودتان را با مسافرتان از کنگره به بعد شروع کنید؛ یعنی قبل از کنگره هر اتفاقی افتاده صاف کنید، چون این‌جا یک تولد و زندگی جدیدی است که ان‌شاءالله به سمت روشنایی برسد. خانم آنی بزرگ ۱۷ سال اعتیاد مسافرشان را به دوش کشید، کار کردند، حتی بچه‌های او از مصرف‌کننده بودن آقای مهندس خبر نداشتند؛ بعد از آن‌که آقای مهندس به رهایی رسیدند می‌توانستند دنبال خوشی‌های خودشان بروند؛ ولی این کار را نکردند و در کنار او ماندند، ما را به این‌جا رساندند و گروه همسفران را تشکیل دادند.
ان‌شاءالله همسفران در کنار مسافران‌شان با تمام سختی‌ها، تمام گریزها، تمام سفر خراب کردن‌ها بمانند و تمام مسافرانی که همسرانشان را از این مکان محروم کرده‌اند؛ این تلنگری باشد برای آن‌ها که پیام کنگره را به گوش همسفران‌شان برسانند، ان‌شاءالله بتوانند وارد کنگره شوند و از این آموزش‌ها بهره ببرند.

 

برگزاری مراسم جشن همسفر 

عکس: همسفر نازنین زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه ( لژیون اول) و همسفر فروزان رهجو راهنما همسفر هدی ( لژیون دوم)
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون‌ اول)
ویرایش: همسفر زهرا و همسفر سپیده ( دبیر سایت)
ارسال: همسفر نازنین نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسبیکو خرم‌آباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .