《مشارکت مکتوب اعضای لژیون هفتم》
همسفر میترا:
مسافر کسی است که از مبدا مشخص به یک مقصد مشخص میرسد و در این حرکت از مبدا و رسیدن به مقصد، قطعا یک هدفی را دنبال میکند و آن هدف عشق است. عشق؛ یعنی رفتن و رسیدن و گذشتن و دریافتن و حفظ کردن یافتهها و انتقال آنها اگر به فهم است. حالا این مسافر میتواند همسر، پدر یا مادر، خواهر یا برادر باشد. برای اعتیاد حد و مرزی تعریف نشده است و تمام انسانها فارغ از جنسیت، مقام، ثروت، تحصیلات، پیر و جوان، زن و مرد میتواند وارد دنیای تاریک اعتیاد شوند. زنان به دلیل سیستم روحیه لطیفی که دارند نسبت به مردان بیشتر آسیبپذیر هستند. اعتیاد در خانمها به دلیل پیچیدگی سیستم بیوشیمی آنها بسیار سختتر از آقایان است. حال تصور کنید اگر همسر، پدر یا مادر خانواده درگیر اعتیاد باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؛ چون خانمها عهدهدار نقش تربیتی جامعه بوده و هستند و این خانمها هستند که مسئولیت مهم تربیتی افراد جامعه را به دوش دارند و بنیان خانواده را حفظ میکنند. حال آن که همین خانم به عنوان اصلی ترین رکن خانواده و جامعه زمانی دچار اعتیاد میگردد که بنیان خانواده و ستونهای جامعه دچار مشکل میگردد. آیا یک پدر میتواند بنیان خانواده را حفظ کند؟ اگر حال مادر خوب باشد، حال تمام اعضای خانواده خوب است؛ چراکه حفظ بنیان خانواده بر عهده آنها است. آقای مهندس با به وجود آوردن بستر مناسب زمینه را برای درمان هر چه بهتر خانمهای مصرف کننده فراهم کرده است و یک خانم، زمانی که آموزش درستی دریافت کند، این توانایی را پیدا خواهد کرد تا دنیا را تغییر دهد.
همسفر مینا:
درحال حاضر چند شعبه در ایران داریم که خانمهای مسافر به درمان میرسند. مادر پایه و اساس خانواده است. اگر پایه و اساس خراب باشد، دیگر خانوادهای نیست؛ چون فرزندان همه از مادر الگو میگیرند. امکان ندارد که مادر خانواده مصرف کننده باشد؛ ولی بچهها پاک باشند و با مواد سر و کار نداشته باشند؛ وقتی مادر خانواده مصرف کننده باشد، نه به غذای فرزند، نه به لباس فرزند توجهی نمیکند و همچنین هیچ توجهی به تربیت فرزند ندارد و کمکم همین امر باعث میشود تا فرزندان هم به مواد رو بیاورند. خانمها نباید این موضوع اعتیاد را پنهان کنند، مشکلی که خانمها دارند، پنهانکاری است و این موضوع، از چاله به چاه افتادن است. ازچاله بیرون آمدن تا از چاه بیرون آمدن خیلی راحتتر است؛ تا دیر نشده اقدام به درمان خود کنند و در هر سنی که هستند، فکر نکنند دیر شده است. اگر خانمی به سمت اعتیاد رفت، ما نباید دست از او برداریم؛ باید به او کمک کنیم و او را از این بحران نجات دهیم و به آغوش خانواده برگردانیم.
همسفر رقیه:
فرد مصرف کننده زمانی که در کنگره۶۰، درمان خود را شروع میکند به او لقب مسافر داده میشود، آن موقع دیگر خبری از کلمه معتاد نیست؛ چون کلمه معتاد واژه عجیبی است که بار سنگینی را بر دوش فرد مصرف کننده دارد، به خصوص اینکه آن فرد خانم باشد، این سنگینی چند برابر میشود. وقتی فردی سفر خود را آغاز میکند، آموزشها شروع میشود و دیگر مواد مخدر برای آنها به عنوان دارو است و آموزشها در آن شخص تغییرات به وجود میآورد و جهانبینی او را عوض میکند و یاد میگیرد که از اطرافیان خود توقع نداشته باشد؛ باید مسائل و مشکلات را خودش حل کند و اگر چنین تصور نکند ضربه محکمی میخورد و یک خانم هنگامی که در کانون گرم خانواده مصرف کننده میشود و حال تصمیم میگیرد که از این اعتیاد به رهایی برسد؛ باید سفرش را در یک مکانی که امنیت دارد به انجام برساند. در این کار تنها آقای مهندس دژاکام عزیز بودند که به فکر خانمهای مسافر بودند، جا دارد تشکر و قدردانی کنیم از ایشان و خانواده محترم ایشان که این بستر زیبا را فراهم کردند.
ویراستاری: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر معصومه (دبیر سایت)
ارسال: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی قیدار
- تعداد بازدید از این مطلب :
225