جلسه چهارم از دوره چهل و دوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی کاسپین، با استادی راهنمای محترم مسافر جواد، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر بهروز با دستور جلسه " خانم های مسافر " پنجشنبه 20 دی ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
خدا را شکر می کنم که این زمان در اختیار همه ما قرار گرفت تا در این حلقه از آفرینش و در این زندگی فرصت این را داشته باشیم که با زمانی که خداوند به ما داده آموزش بگیریم و این زمان را صرف تغییر خودمان بکنیم. در وادی دوازدهم آمده که زمان و گذر زمان به امواج فرصت داد که تغییر ماهیت بدهند، تغییر، تبدیل و ترخیص بشوند و به چیز دیگری تبدیل شوند و همه این جلسات برای این است که ما چیزی یاد بگیریم و تغییر بکنیم. قطعاً ارزشمندترین دارایی هر انسانی زمان است و خدا را شکر بابت این زمان که دور همدیگر جمع شدیم. در مورد جلسنم باید بگویم که وقتی به اعتیاد نگاه میکنیم و کسانی که اعتیاد درک کردند، چه همسفر و چه مسافر همگی میدانند وحشتناکترین بیماری دنیا اعتیاد است. هیچ بیمار سرطانی به خاطر دردی که دارد، تن به هر کاری نمی دهد. تن به تاریکی نمیدهد؛ ولی اعتیاد با انسان کاری میکند که به پستترین کارها تن می دهد. اگر یک مصرف کننده آقا یا خانم باشد فرقی نمیکند. البته در جامعه ما خانمهای مصرف کننده حالا به هر دلیلی و در هر نقطهای شروع به مصرف مواد مخدر کرده اند، شرایط درمان برایشان خیلی سختتر از آقایان است. هر انسانی به هر دلیلی مواد مخدر مصرف کرده باشد، به خاطر انسانیتی که خداوند در درونش گذاشته و به خاطر اینکه روح خداوند در درونش دمیده شده و به خاطر آن زمانی که خداوند در اختیارش گذاشته و حیاتی که به او داده، قطعاً ارزش و لیاقت این را دارد که فرصت درمان در اختیار او قرار بگیرد. حالا من مسافر آقا یا من همسفر خانم باید بدانم که چطور میتوانم به انسانهای دردمند دیگری که از جنس فرکانس ارتعاش خودم هستند کمک بکنم. قطعاً حال کسانی که میبخشند از حال افراد دیگر به مراتب بهتر است. سفر دومی یا سفر اولی که وارد سرزمین بخشش نشود، حرکتی آغاز نکرده است. حرکتش مثل حرکت اسب عصاری است که فقط دور خودش میچرخد. شاید یک اسب عصاری در طول عمر چندین هزار کیلومتر حرکت بکند ولی از آن مکانی که دارد و دور آن محور می چرخد خارج نشده است. وقتی یک سفر دومی بخشش را فرا نگیرد و وارد سرزمین بخشش نشود قطعاً هنوز حرکتی برای شناختن خودش انجام نداده است. کنگره ۶۰ بدون شک الهی ترین ساختار در تمام حلقههای حیات است یعنی اگر ما شناختی نسبت به خداوند و نیروهای الهی داشته باشیم بدون شک کنگره ۶۰ الهیترین ساختاری است که در تمام حلقههای حیات وجود دارد.
قسمت دوم دستور جلسه؛ اولین سال رهایی پهلوان مسافر مسعود:
قسمت دوم دستور جلسه تولد آقا مسعود است. آقا مسعود رهجوی خیلی خوبی بود. همیشه گوش به حرف من داد و من از او تا اینجا راضیام. حالا از این به بعد دیگر باید نشان بدهد که چقدر آموزش دریافت کرده است. به نظر من رهجوی خوب رهجویی است که جا پای راهنمایش بگذارد، شال بگیرد و خدمت بکند و مطمئن هستم که در ادامه تعهدی که داده است را قطعاً انجام می دهد. خب من فکرمی کنم قدم به راهی گذاشته که همان دسته السابقون سابقون در آن راه قدم گذاشته اند. کسانی که تصمیم میگیرند از دیگران سبقت بگیرند و قطعاً حال خوش نصیب کسانی می شود که میبخشند. امیدوارم همه ما وارد سرزمین عشق و بخشش بشویم و با آن بخشش، نور چراغ راهی بشویم برای دیگرانی که در تاریکی قرار گرفتند و این ارزشمندترین اتفاقی است که می تواند برای انسان بیفتد. از اینکه به صحبت هایم گوش کردید از همه شما تشکر می کنم.
آرزوی مسافر:
آرزو می کنم با گسترش کنگره اسم ایران به نام کنگره 60 باشد.
سخنان پهلوان مسافر مسعود:
قبل از هر چیز تقدیر و تشکر می کنم از جناب مهندس و خانواده محترم ایشان و از راهنمای خودم آقا جواد خیلی سپاسگزارم. از راهنمای همسفرم و خود همسفرم خیلی تشکر می کنم و از همه شما عزیزان که امروز در این جلسه بودید و ابراز محبت کردید بی نهایت سپاسگزارم. خداوند متعال جناب مهندس را برای ما دوباره آفرید. همه ما به کنگره آمدیم و هم مواد و هم سیگار و هم مشکل مالی ما برطرف شد. من قبل از ورود به کنگره واقعا مشکل مالی داشتم و با آموزش های آقا جواد عزیز وارد لژیون سردار شدم. خیلی به این موضوع ایمان داشتم و رفته رفته وضعیت مالی من تغییر کرد و در سفر دوم دنوری خودم را اعلام کردم. امسال در جشن گلریزان به یاری خداوند اجازه پهلوانی را از جناب مهندس گرفتم. من در سفر اول چون که همسفرم به کنگره نیامده بود لوح سرداری خودم را از ایشان پنهان می کردم ولی با ورود ایشان به کنگره دیدم که همسفرم از خود من هم خیلی بخشنده تر می باشد و آرزو دارد که در نشان بی نشانی شرکت کند. خیلی از بچه ها از من سوال می کنند که به چه منظور در این جایگاه پهلوانی شرکت کردید. من در جواب می گویم هستی همیشه به سه اصل استوار است. یکی اینکه دنیا مزرعه آخرت است. دوم اینکه هر چه در این دنیا بکارید برداشت خواهید کرد و سوم اینکه دنیا بوده، هست وخواهد بود یعنی همه ما طبق فرمایشات جناب مهندس با نامه اعمال وارد جهان های دیگر خواهیم شد. ان شالله بتوانیم همه ما به این نقطه تفکر برسیم . از همه شما که به صحبت های من گوش کردید، ممنون وسپاسگزارم.
سخنان راهنما همسفر نوشین:
بابت امروز خداوند را شکر میکنمو حال خوبی را که دارم مدیون آقای مهندس حسین دژاکام و راهنمای خودم همسفر مریم هستم، امیدوارم هر کجا که هستند سلامت باشند. در ابتدا این تولد را به راهنما مسافر جواد تبریک میگویم و خدا قوت عرض میکنم به خاطر چنین رهجوهایی که پرورش میدهند، همیشه در مسیر کنگره هستند و خدمت میکنند. به مسافر مسعود تبریک میگویم، به آقا آرمین و آقا آرتین تبریک میگویم. میدانم که آقا مسعود خیلی دوست دارد جایگاه راهنمایی را تجربه کند و لایق آن هم هست، انشاالله در جشن آزادمردی شال راهنمایی گردن او ببینم. به همسفر زهرا تبریک میگویم. زهرا بعد از سفر دوم مسافر خود وارد لژیون من شد، ولی از زمانی که وارد لژیون شد کنگرهای بود بعضیها واقعاً کنگرهای هستند؛ اما نمیتوانند کاربردی کنند. در وجود او همیشه بخشندگی و مهربانی وجود دارد.
آقا جواد گفتند که انشاالله آقا مسعود نشان بینشانی را بگیرند، ولی این دفعه نوبت خانم زهرا است بالاخره همسفران مقدمتر هستند. میدانم که روزی این جایگاه را تجربه میکند و خودش هم خیلی دوست دارد. اوبه خاطر بچه کوچکی که دارد نتوانست در سفر اول همراه مسافر خود باشد؛ ولی در سفر دوم یک رهجوی مهربان و فرمانبردار بود. این خانواده خیلی دوست داشتند که بعد از رهایی خانم زهرا این تولد را جشن بگیرند و این اتفاق افتاد، الآن شش روز است که او وارد سفر دوم شده است و میدانم که میتواند از خدمتگزاران کنگره۶۰ باشد. انشاالله که برای این خانوادهدوستداشتنی لحظه لحظهاش پر از عشق و آرامش باشد و بهترینها برای آنها در این مسیر اتفاق بیفتد. من از آقا مسعود خیلی چیزها یاد گرفتم و خانواده بسیار با ادبی هستند، انشالله هرچه که دوست دارند و خواسته قلبی آنها است به همان برسند.
سخنان همسفر زهرا:
از خداوند سپاسگزار هستم که در این جایگاه قرار گرفتم، این جایگاه بسیار لذتبخش و پر از استرس است. امیدوارم که همه سفر اولیها این جایگاه را تجربه کنند. از آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم که این بستر را فراهم کردند تا من بتوانم به کنگره بیایم و به آرامش و حال خوش برسم. از راهنمای خودم همسفر نوشین تشکر میکنم، خیلی برای من زحمت کشیدند. ایشان راهنمای مهربان و پرتلاشی هستند امیدوارم برکت این خدمتها در زندگی او جاری باشد.از راهنمای مسافرم آقا جواد به خاطر راهنماییها و آموزشهای خوب ایشان سپاسگزار هستم. از روزی که مسعود وارد لژیون آقا جواد شده زندگی ما رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است.
از مسافر خودم تشکر میکنم. من در سفر اول کنار ایشان نبودم و از آموزشهای کنگره۶۰ کاملاً بیاطلاع بودم؛ ولی خوشحال هستم که توانستسفر اول را با موفقیت به انجام برساند. جایگاه پهلوانی را به مسافر خود تبریک میگویم و امیدوار هستم به جایگاهی برسد که بیشتر از اینها به کنگره۶۰ ببخشد. مسافر من از اول وقتشناس و تا حدودی قانونمند بود؛ ولی از زمانی که وارد کنگره۶۰ شده است دیگر با ساعت و دقیقه کاری ندارد، بلکه برای آمدن به کنگره۶۰ ثانیه شماری میکند. از پسرم آرمین تشکر میکنم که همیشه همراه من بود. از راهنمای تازه واردین خود همسفر مرضیه، ایجنت، مرزبانان و همه شما عزیزان تشکر میکنم.از اینکه در جشن ما حضور داشتید از همه شما تشکر میکنم. ممنون از اینکه به صحبتهای من توجه کردید.
سخنان همسفر آرمین:
از آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم، از راهنما مسافر جواد و راهنما همسفر نوشین تشکر میکنم و این روز را به مادر و پدرم تبریک میگویم.
تایپ: مسافر میثم
تنظیم: مسافر احمد
تهیهشده در سایت مسافران کاسپین
- تعداد بازدید از این مطلب :
651