بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه باور است محبت است. امروز اولین ماه زمستان سال چهارصد و سه را به نیمه نشسته ایم و خدا را شکر می گویم که نمی دانم به واسطه چه کار مثبتی مرا جزو سبک بالان کنگره ۶۰ قرار داد و مرا لایق این همه محبت و عشق بلاعوض از سمت بی کران و لایتناهی گردانید به هر حال شکر.
امروز شنیدم دستور جلسه این هفته را آقای مهندس خانم های مسافر نهاده است، شدیدا احتیاج به مشارکت داشتم ولی نام خانم مصرف کننده چنان بغضی در گلویم بود که چندین سال پیش دیدم ولی نتوانستم دم بزنم از یک طرف امروز اشک شوق داشتم که خدایا شکر زنان و دختران همدرد مکانی هست که بتوانند خودشان را پیدا کنند و به درمان برسند و گوهر وجودی و ظریف زن بودن را بار دیگر به دست آورنداز این بابت خوشحال بودم ولی نمی دانم چرا هنوز حالم بد بود به گذشته و کک اعتیادهای مکرر خود که در اوج بی کسی تنهایی ناامیدی و شکستگی دل که هیچ وقت مرهمی بر زخم های قلبم پیدا نکرده بودم می افتادم چقدر سخت است دختری مصرف کننده و خمار را ببینی که صبح زود آن قدر سرما شدید بود که اشک روی گونه اش یخ زده از تو درخواست پول یا مواد یا ماده مصرفی اش را کند و توهم خمار باشی و نه پول داشته باشی و نه جنس فقط شرمنده باشی یادم هست برای چندمین بار به یکی از کمپ های همین اطراف برای ترک اعتیاد رفته بودم معلولا روزهای جمعه خانواده ها می توانستند به دیدن مریض های خویش بیایند به اصطلاح ملاقاتی و ای کاش که نمی آمدند روز جمعه بود و یکی از عزیزان هم درد را برای بستری آورده بودند که متاسفانه همسرش هم مصرف کننده بود و پول کمپ را نداشتند که بدهند به صورت تصادفی شنیدم که مسئول کمک ادعای ده سال بود پاکی هم می کرد به آن خانم مصرف کند پیشنهاد بی شرمانه ای داد. چقدر آن روز به من فشار آمد از این همه نامردی و نامردمی ها که کسی که تا دیروز خودش آویزان اجتماع بود امروز به دلیل اینکه چهار روز هست فعلا مواد نمی زنند چشم خیانت به یک خانم مصرف کننده داشته باشد از آن روز همیشه دعا می کردم خدایا هیچ خانمی را مصرف مواد مخدر امتحان نکن دست آقای مهندس را می بوسم بابت نگاه ژرف به این فرشتگان آسمانی روی زمین داشتند و تحقق شعبات زیاد برای خانم های مسافر بی نهایت سپاس گزارم .
مسافر حسین لژیون17
بارگزاری مسافر حامد
- تعداد بازدید از این مطلب :
126