English Version
This Site Is Available In English

باید جسم و روح هر دو باهم میزان باشند

باید جسم و روح هر دو باهم میزان باشند


سلام دوستان معصومه هستم همسفر
خلاصه سی دی بندمحکمتر

استاد در سی دی بندمحکمتر می‌فرمایند: شما در بندهای زمینی باید مانند فولاد محکم باشید و آن‌ها را پاره نمایید و بند ما برای شما محبت و آموختن مطالب خواهد بود که جنبه‌ی زمینی و سما دارد که در کار خود توفیق حاصل می‌نمایید.
مطلبی که تمام انسان‌ها را دچار اشتباه کرده است، هدف را با وسیله اشتباه گرفته‌اند و باعث عقب افتادن و پریشانی احوالات آن‌ها است؛ مثلاً رفتن به کلیسا وسیله است هدف نیست، می روی که چیزی راپیدا کنی تا به یک آگاهی و دانش برسی و به خانه‌ی خدا می‌روی به هدف و پالایش برسی، درس بگیری؛ خداوند هم آن مکان‌ها را هدف قرار نداده است بلکه وسیله قرار داده است و ما با رفتن به آن‌جا به هدف نمی‌رسیم بنابراین یکی از آن مطالب اجرای احکام خداوند است، وقتی به کلیسا یا به زیارت خانه ی خدا بروی ولی رشوه بگیری یا فساد کنی این‌ها نتیجه ای دربر نخواهد داشت. آن‌ موقع این‌ها میشود بند، دلت خوش است که به کلیسا یا به زیارت میروی این م‌یشود بند که تو را بیشتر نگه میدارد در‌ حالی که ممکن است حجاب شود و نگذارد حقیقت راببینی. بند و طناب در زندگی بسیار است و نمی‌گذارد انسان حرکت کند و در جای خودش درجا میزند. بندهای دیگری هم هست که به دست و پای انسان می‌پیچد مثلاً کسی دوسال عمرش را میگذارد که مبل‌های خانه‌اش را عوض کند که اقوامشان بداندد که مبل‌ آن‌ها نو است. خودش را به آب و آتش می‌زند که آبروداری کند در صورتی که او آبرو دارد، اگر قرار است چند تا وسیله برای انسان آبرو بیاورد باید به آن آبرو شک کرد یا برای مهمانی دادن بریز و بپاش زیادی می‌کند تا زبانزد شود به قول آقای مهندس خانه هرچه هست مهمان هرکه هست، مردم  برای سفره‌ی باز به منزل یکدیگر نمی‌روند بلکه برای قلب باز می‌روند، این‌ها بندهای متعددی است که به دست و پای انسان می‌پیچد و باعث میشود که تمام انرژی از دست برود.
درعرصه ی حیات ما بندهای متعددی وجود دارد، پس اول باید هدف و وسیله را تشخیص داد.
درمورد قلب یکی انگشت اشاره است ماه را نشان می‌دهد و حضرت مسیح انگشت اشاره است که خداوند را نشان میدهد برای این‌که خدا راه درست است که ما در زندگی به آرامش می‌رسیم و باید احکام خداوند را انجام کنیم. موضوع یادگیری است، آدم شدن است، این‌که این موجود به یک درجه از فهم و شعور، درک و ادراک و تفکر و بیداری اندیشه برسد.
درکنگره۶۰ که هستیم راهنما تمام کارش این است که شاگرد به رهایی و آزادی برسد مانند سقوط آزاد دادن به مسافر، گرچه بسیار سخت است اما درون آن حکمتی است و آن رهایی و آزادی مسافر است، درسیستم خداوندی هم همینطور است تمام هدف، بیداری و آگاهی و رسیدن به شعور و صلح و آرامشی است که خداوند در برنامه‌ی ما قرار داده است.
هستی یک سری قوانین دارد که باید وارد عملیات شود، مثلاً د رامور مالی اگر زیاد بخشش کنیم دچار بحران مالی می‌شویم یا در روابط با انسان ها از اون عدل و انصاف خارج شویم یا از حد و اندازه‌ی استاندارد خارج شویم دچار معضلات میشویم، باید یاد گرفت که تکرار نشود.
ما یک تفکرات دیگری داریم؛ از بندها، از وسیله ها و هدف ها تا زمانی که از این‌ها درست استفاده نکنیم اتفاقی نمی‌افتد، کاملا واضح است که خداوند می‌گوید: از تو حرکت از من برکت مثلا اگر یک ذره به سمت مثبت حرکت کنیم خداوند کمک میکند.
راهنما را نمی‌شود با خدا مقایسه کرد باید مسئله خداوند را با قلب، قابل لمس و حس در بیاوریم وگرنه مقایسه نمی‌شود کرد.
خداوند می‌گوید برای این‌که به خواسته هایت برسی باید محبت داشته باشی باید علم داشته باشی، بایستی بیاموزیم، اگر بگوییم به خداوند محبت دارم ولی از خواهرم، پدرم، برادرم، مادرم یا از دوست، رفیق تنفر دارم دروغ میگویید چون محبت را پیدا نکرده است، چون اگر به خداوند عشق داشته باشی باید به تمامی مخلوقات الهی عشق داشته باشی میتوانی با آن‌ها کاری نداشته باشی ولی در دلت نباید از کسی کینه داشته باشی که در وادی 14 آموختیم.
قرارگرفتن در مشکلات سخت در زندگی ممکن است بهترین موقعیتی باشد که ما ساخته شویم هرچه سخت‌تر و بدتر، ما قوی‌تر و بهتر و نیرومندتر ساخته می‌شویم مثل صاحب‌خانه ی خوب که باعث می‌شود هرگز صاحب‌خانه نشویم.
ما باید هر شرایط را شکر بگوییم، اگر آدم خیلی خوبی در کنار ما قرار داد بگوییم شکر این بهترین است برای ما و اگر هم آدم خیلی بدی قرار داد باید بگوییم شکر، این بهترین است برای ساخته شدن ما و رسیدن به صلح و آرامش.
اگر  فردی چراغ خانه ی دلش را روشن کند، خانه‌ی خدا را نیز میتواند روشن کند، اون کسی که به زیارت گل میرود خودش را می‌بیند و اون کسی که به زیارت دل میرود خدا را می‌بیند، خدا در دل‌ها است و باید به زیارت دل رفت.
لوئی پاستور می‌گوید: که دانش اندک انسان را از خداوند دور میکند و دانش زیاد انسان را به خدا نزدیک‌تر می‌کند.
باید عشق و ایمان واقعیت داشته باشد، سوری نمی‌شود اگر آن عشق و ایمان و محبت وجود داشت و واقعی بود جامه‌ی زیبایی بر تن انسان می‌کند و انسان را مشخص می‌کند که این عشق و ایمان دارد. عشق واقعی یا ایمان واقعی یا جداکردن بندها، منظور این است که از این سرگردانی، بلاتکلیفی و درد و رنج دور شویم و به بحرودریا و به صلح و آرامش برسیم، کسی که ایمان داشته باشد ازهیچ چیز خوف وترسی ندارد.
از تلاش در راه حق هیچ‌وقت ناامید نشوید و اگر مسیرتان راه حق است هیچوقت ناامید نشوید.
هیچ‌وقت فکر نکنید که اگر یک ذره شروع کنی خداوند همه چیز را در اختیارت قرار می‌دهد، نه! اینطوری نیست، به شما قطعا خواهد داد اما، در دراز مدت و به موقع. موانع و سدی در راه شما است که باید از این سدها و موانع عبورکنید، یک موقع ممکن است که صبرمان کم شود به این دلیل است که تفکر نمی‌کنید به اون چیزهایی که راه شما را هموار میکند، باید جسم و روح هر دو باهم تنظیم و میزان باشند اگر جسم درست شود و روح درست نشود مانند بختک هرشب برایت کابوس می‌شود.

تایپ: همسفر معصومه، راهنما همسفر زینب (لژیون چهارم)

ویرایش و ارسال: همسفر نرگس (دبیر سایت)

همسفران نمایندگی دکتر مسعود

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .