اولین جلسه ازدورسوم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره60ویژمسافران نمایندگی ارگ کرمان با استادی:ایجنت محترم مسافر محسن نگهبانی:مسافرعلی دبیری:مسافرسعید با دستورجلسه "خانم های مسافر"روزسه شنبه18 دی ماه1403ساعت17آغاز بکارنمود
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم مسافر
امیدوارم حال همگی دوستان خوب باشد خب دستور جلسه در مورد خانمهای مسافر،خانم های مسافر برای اولین بار بعد از بیست و چند سال آقای مهندس این دستور جلسه را می گذارند یه مقداری صحبت کنم راجع به این ساختار خانم های مسافر به دلیل خاصیت و ویژگی خانم ها ببینید: اونا بیشتر روی حس هستند مردها بیشتر تصمیمات را توی زندگی با عقل می گیرند شاید بی جهت نباشد اگر بگیم خانمها بیشتر از آقایان احساسی هستند و صور پنهان پیچیده تری دارند و در مواردی سریعتر بهم می ریزند به همین جهت یک ساختاری را بخواهید درست کنید برای خانم های مسافر مشکلات خاص خودشان را دارند آقای مهندس هم چهار شنبه صحبت کردند گفتند:ما چند مرتبه این ساختار را شکل دادیم فرو ریخت دوباره از اول درحال حاضر هم صدوسی تا شعبه آقایان داریم و نه تا شعبه خانمهای مسافر داریم، ساختاری هم که اداره میشود ساختار متمرکزی هست توی مردها سیستم غیر متمرکز کار می کند یعنی من ایجنت یک شعبه تمام مسولیت با من هست ولی وقتی که سیستم متمرکز میشه یک مرجع بالاتر تصمیم گیری می کند به دلیل اهمیت بسیار بالای موضوع، درمان خانم های مسافر سیستم زیر نظر مستقیم خود آقای مهندس است کوچکترین کارها با خود آقای مهندس چک میشود بعد اجازه داده شد انجام می شود این از نظر ساختار متمرکز زیر نظر خود آقای مهندس می باشد هیچ مردی داخل خانم های مسافر نیست کلینیک های خاص خودشا ن دارند سایت خاص خودشان دارند کاملاً از مسافران و همسفران جدا هستند سیستم خاص خودشان را دارند شیوه اداره کلینیک هایشان هم متفاوت هستند یعنی مثلاً توضیحاتی که داخل کلینیک داده میشود ده دقیقه بعد گزارش داده میشود،که چه اتفاقاتی رخ داده ما مثلاً اگر یک غیبت رد میشه اعلام میشود ولی خانمها یک گزارش کاملی میاد هر اتفاقی که میافتد یک گزارش کامل داده میشود با جزئیات این از لحاظ ساختاری که درون شان هست کاملاً مجزا هست و سیستم را خود خانم ها اداره می کنند و در رأس آنها آقای مهندس و بطور متمرکز هم هستند و جزئیات با آقای مهندس چک میشود بعد اجرا می شود و هر ساختاری که وارد شود اول توی خانم های مسافر آزمایش میشود یعنی سی دی نوشتن اول برای اونها اجباری شد بعد وارد ما شدالان یک سیستمی دارند بنام اسیسانت که ما توی آقایان مسافر چیزی بنام اسیسانت نداریم اونجا دارد آزمایش میشود اگر جواب داد اون ساختار و خیلی چیزهای مثل نشریات و اوتی و اینها آنجا یک دوره انجام میشود اگر جواب داد میاد توی ساختار کلی کنگره آقایان مسافر و خانم های همسفر این توضیحاتی راجع به ساختار بندیش بود.
نکته بعدی راجع به دید و نگاهی هست به یک خانم مصرف کننده تقریباً منفی و صد درصد منفی است اگر یک مرد سیگار بکشد بدیش یک برابر و لی اگر همین سیگار را یک زن بکشد بدیش صد برابر زشتیش ده برابره با اینکه از نظر خطا یکسان است و این نگاهی است که یک جامعه نسبت به یک خانم مصرف کننده دارد کاملا منفی است این منفی بودن و آسیب پذیر بودن باعث میشود خیلی ها نتوانند بیان درمان بشوند خیلیها دنبال درمان نگردند یک اشکال بزرگ ممکنه درون من مسافر هم باشد چه دید و نگاهی نسبت به یک خانم مسافر میکنم؟در مورد یک خانم مصرف کننده صد درصد منفی است،همانطور که من مصرف کننده بودم ولی آدم بدی نبودم منو شما مصرف کننده شدیم ولی آدم بدی نبودیم آدم های مصرف کننده خیلی آدمهای خوبی هستند اگر خیلی خوب نبودیم اینجا نبودیم آدم مصرف کننده فرد بیماری است مجرم نیست گناه نکرده، یک خانم هم اگر مصرف کننده شده بیمار است گناه نکرده که من بیام یه بر چسب بچسپانم روش که این مثلاً مصرف کننده شده، اگر با این دیدگاه به افراد مصرف کننده نگاه کنیم خیلی از آنها شاید خود کشی کنند بسیاری از آدم ها سالهای سال درد خماری را به دوش می کشد بخاطر همین بر چسب هایی هست که بهش زده میشود،این دیدگاه این قضاوت اولین جایی که زدوده میشود خود کنگره است که من بدانم آن فرد دچار یک مشکل شده دچار یک بیماری شده،جرم نکرده،دزدی نکرده و گرفتار شده توی یک چاهی افتاده. بارخانواده روی دوشش است و یک خانم خودش را به آب و آتش میزند که مثلاً شوهرش متوجه نشود ،چون از دست دادن هایش زیاده لحظه ای که گفتم خودتان را بزارید جایش بخاطر این گفتم چون اگر بفهمد زندگیش به طلاق کشیده شده و بچه ها ازش جدا میشوند و این دیدگاه باید حداقل بین خودمان عوض بشه من هم یک روز بیمار بودم من شاید بتوانم برم یه مقدار آشغال جمع کنم خرجم را در بیارم ولی یک زن نمی تواند و سرعتی که خانم ها در اعتیاد پیش میروند سریعتر از آقایان است، تخریب همان قدر عمیق تر و درمان همانقدر سخت تر میشود و مثل آب خوردن به انتهای نابودی میرسد سال هزارچهارصد و یک، همراه با شروع شعبه کریمان شعبه خانمهای مسافر هم شکل گرفت خود کرمان پنج تا لژیون مسافر دارند دوتا لژیون همسفر دارند دبیر محترم شورا و دو تن از خانم های مسافر به مدت سه سال هر هفته در سرما و گرما به کرمان می آیند و هر کدام شغل و فرزند و دانشگاه و.... دارند چهارتا خانم هر هفته از اصفهان سوار اتوبوس میشوند صبح چهارشنبه میرسند کرمان ده ساعت آموزش میدن تو سرما،تو گرما،دوباره عصر سوار اتوبوس میشوند بروند اصفهان حدود سه سال است این کار را انجام می دهند حالا کی حاضر است هفته یک مرتبه برود زرند برگردد؟ ده ساعت نشستن توی اتوبوس کار هرکسی نیست ولی یک زن دارد این کار را انجام می دهد سه سال توی سرما و گرما و یخبندان و غیره.فکر نکنیم که اینا وضعیت مالی شان خوب است کسی که هزینه های زندگی اش را از داخل اسنپ در میاره سه ساله دارد از اصفهان میاد و میره و و اینجور آدم های زیاد توی خانم های مسافر هست آنچنان هم فکر می کنید آسیب پذیر نیستند و آنها یک الگویی هستند برای من و شما ها آیا من هفتصد کیلومتر آنطرف تر حاضرم هر هفته برم بیام زندگی هست بچه کوچک هست مدرسه هست مشکلات مالی و اقتصادی هست....خیلی دل بزرگی می خواهد مجموعه این تلاش ها به اینجا منجر شد ک شعبه خانمهای مسافر در کرمان خدا را شکر توی این مدتی که شکل گرفت بسیار عالی پیشرفت داشته باشد و هم از لحاظ خودکفایی و اداره سیستم توانسته خودش خودش را اداره کند که بنام شعبه ارکیده نامگذاری شده است،متشکرم که به صحبتهای من گوش دادید
تایپ:مسافرامین لژیون چهارم
عکس وارسال:مسافرامیرهادی لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
211