جلسه نهم از دوره سی و هفتم سری کارگاههای آموزشی، خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شیخبهایی اصفهان با استادی مسافر محمد جواد و نگهبانی مسافر رسول و دبیری مسافر داریوش با دستور جلسه «هفته خانمهای مسافر» در روز سهشنبه ۱۸ دی ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰شروع به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان محمد جواد هستم یک مسافر
خداوند را شاکر هستم بابت اینکه یک بار دیگر فرصت شد تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم، از ایجنت محترم و مرزبانان گرامی دوره جدید و دوره سابق، نگهبان و دبیر ایشان تشکر میکنم. از آقای مهندس که این دستور جلسه را به دستور جلسات کنگره اضافه نمودند قدردانی و سپاسگزاری میکنم. خانمهای مسافر مشکلات مسافرهای آقا را داشتند؛ ولی مشکلات آنها پنهانتر بود. خانمهای مسافر خواسته یا ناخواسته وارد این قضیه میشوند؛ ولی به واسطه یکی از اعضای خانواده و احتمالا به خاطر حس عشق و علاقه خود که نمیخواستند مسافر خود را تنها بگذارند، مصرف کننده شدند. آقای مهندس فرمودند: «خیلی از خانوادهها در قدیم این موضوع برای آنها حل شده بود که همه اعضای خانواده تریاک مصرف کنند». امروزه جوانها در مهمانیها (خانم و آقا) با هم مواد مصرف میکنند، خیلی از مسافران آقا میگویند من نمیگذاشتم همسرم بفهمد و پنهانی مواد مصرف مینمودم؛ ولی الان دیگر اینطور نمیباشد. من مادرم سفر ویلیام داشتند در یکی از شعب دیگر و میگفتند: که مصرفکننده سیگار بسیار زیاد شده است و در بین خانمها مصرف سیگار خیلی عادی شده است. در کنگره امنیت برای خانمهای مسافر فراهم شده است. ساختمان جدا بدون حضور آقایان و همه امور به دست خانمها انجام میشود. آقای مهندس فرمودند: «چند سال این کار در سایه انجام میشد، زیرا ظرفیتی نبود ولی حالا آنقدر کنگره ظرفیتش بزرگ شده است که انشاالله کم کم در جامعه فراگیرتر خواهد شد».
ما آقایان برای تهیه مواد به راحتی به مواد فروش مراجعه مینمودیم و مواد مصرفی خود را تهیه مینمودیم و مصرف میکردیم. ولی برای خانمهای مصرف کننده خیلی سخت و دشوار است که چه نگاههایی به ایشان میشود. مثال دیگری برای درمان بزنیم اگر مردی بخواهد ترک کند به همسر خود میگوید من به سفر میروم و به کمپی مراجعه مینمایند، ولی خانمهای مصرفکننده چگونه به خانواده خود بگویند، میخواهم به کمپ بروم؟ مقوله سیستم ایکس خانمها با آقایون بسیار متفاوت است، زیرا خانمها باید مادر شوند، بچهای را نه ماه در شکم حمل کنند، پس سیستم ایکس بسیار قویتری دارند. همچنین اگر ضربهای این سیستم ایکس ببیند بیشتر تخریب میشود و با سختی بیشتری ترمیم میشود. امکان افسردگی برای آنها بیشتر میباشد ولی برای آقایان اینچنین نیست با کار کردن و بیرون رفتن افسردگی را حل و یا کمتر میکنند. آقایان ناخواسته برای خرج زندگی و خانواده مجبورند بیرون باشند ولی خانمها خیر؛ خانمهایی هستند که به واسطه شوهر یا برادرشان مصرف کننده شدهاند و آرام آرام از ایشان هم فاصله میگیرند، چرا؟ چون آن را مثل یک تابویی برای خودشان میدانند و برایشان خیلی سخت است که بیان کنند که من مصرف کننده هستم. خانمهایی هستند که به قول آقای مهندس قبل از تولدشان مصرف کنندهاند چون مادرشان یا قرص میخورد یا مواد مصرف میکند و این بچه هم مصرف کننده به دنیا میآید. ما آقایان بیشتر به خودمان تخریب وارد میکنیم چون بنیان خانواده نیستیم اما یک خانم یا یک مادر بنیان خانواده محسوب میشود و تخریب به کل خانواده وارد میشود. آقایان هنگامی که خمار میشوند هزار راهحل دارند برای رفع خماری ولی یک خانم یا یک مادر که مصرف کننده شیشه است و سه روز به او مواد نرسیده است و در خانه خوابش برده است و بچه کوچکش سه روز در بغلش گرسنه و تشنه مانده است چکار باید بکند. ما آقایان چنین مشکلاتی نداریم ولی خانمها با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنند. اوایل رهاییام استاد جلسه شدم و هر موقع انرژیام کم میشود به سایت مراجعه میکنم و مطلب را میخوانم و دوباره انرژی میگیرم اما خانمهای مسافر سایت آنها حتی عکس هم ندارد و حتی صفحه مخصوص به خودشان هم ندارند و مطالبشان روی سایت اصلی میآید. ما باید در کنگره کاری کنیم که اعتماد به وجود بیاید؛ چون همانگونه که گفتم خیلی از خانمها کنار آقایان مصرف کننده میشوند، ما باید شجاعت این را به همسفران یا مسافرانی که هستند بدهیم که نترسند و به کنگره بیایند. من خودم ده ماه طول کشید که همسرم را راضی کنم که به عنوان همسفر وارد کنگره شود، چون مصرف کننده بود و میترسید. در جامعه ما مردم نگاه دیگری نسبت به خانمهای مصرف کننده دارند ولی آنها باید این شجاعت را داشته باشند که به فکر درمان خود باشند. خانم من به شعبه یاس میرفت و تازه شروع به سفر کرده بودند و به این نکته دقت کرده بودند، که چرا تمام دبیران جلسات در سیدیهای آقای مهندس خانم هستند؟ چرا آقای مهندس خودشان راهنمای تازه واردین خانمها مینشینند؟ هرچه جلوتر میرفت، فهمیدم که کار راهنمایان خانمها خیلی سختتر از راهنمایان آقایان است؛ چون خانمها خیلی حساستر هستند، خیلی ریزبین هستند. من تشکر میکنم از راهنمایان خانمهای مسافر که خیلی زحمت میکشند. راهنمای مسافرم، شنبهها شعبه اصفهان هستند، سهشنبهها به کرمان میروند و پنجشنبه مجدداً شعبه اصفهان هستند و شنبهها به شهر دیگری میروند. خیلی از خانمها اینگونه خدمت میکنند. هنگامی که رها شدم خواستم خدمت کنم ولی گفتم اول کار پیدا کنم و به ثبات کاری برسم و بعد سراغ خدمت بروم ولی خانمها اینگونه نیستند؛ یک خانم، مادر است، باید غذا درست کند، مسئولیت شوهر و بچه را دارد ولی میرود و اینطوری خدمت هم میکند. یک تشکر هم از دیدهبان محترم آقای اصغر منصوری داشته باشم که خیلی برای شعبه خانمهای مسافر اصفهان زحمت کشیدند و دست ایشان را بابت این خدمت میبوسم.
ما باید اعتمادسازی کامل انجام بدهیم تا خانمهای مسافر بتوانند وارد کنگره شوند و سفر خود را شروع کنند تا بتوانند با خیال راحت بگویند که ما سیگار مصرف میکنیم یا مواد مصرف میکنیم یا قرصهای افسردگی یا قرص خواب مصرف می کنیم. یک خاطره کوچک هم میخواهم بگویم تا بدانید چقدر امنیت برقرار است برای شروع سفر خانمهای مسافر؛ یک روز منتظر مسافرم بودم تا لژیونش تمام شود و به خانه برویم، داشتم با گوشی کار میکردم و جلوی شعبه در ماشین نشسته بودم. ماشین پلیس آمد و به من گفت تو اینجا چکار داری؟ تو آمدهای اینجا مزاحمت ایجاد کنی! گفتم من خودم کارت کنگره دارم، گفت نه! ما اینجا مسئولیم و باید امنیت اینجا را برقرار کنیم، نگهبان نظم شعبه آمد و گفت: که ایشان مزاحم نیست ولی باز هم مامور به من بد نگاه میکرد که چرا من نزدیک شعبه نشستهام. میخواهم این را بگویم که خانمهایی که شعبه میروند، امنیتشان کامل حفظ میشود. هرکسی آنجا باشد ناخواسته مصرف کننده بوده است و حریم خصوصی همه حفظ میشود. انشاالله که شعبه ایشان هم بزرگتر شود، چون همسفر و مسافر همزمان با هم لژیونها را برگزار میکنند. ممنون از اینکه به صحبت های من گوش کردید.
تایپ: مسافر مجتبی(لژیون۲۳)، مسافر امیر(لژیون۱۰)
ویراستار: مسافر مهدی(لژیون۱۶)، مسافر حسین(لژیون۲۳)
تنظیم و ارسال مطلب: مسافر حمزه
- تعداد بازدید از این مطلب :
454