چهاردهمین جلسه از دوره دهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران به نمایندگی اردبیل، به استادی راهنمای محترم مسافر یاشار، نگهبان مسافر میلاد و دبیری موقت مسافر علی با دستور جلسه "خانوم های مسافر" سهشنبه هجدهم دی ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان عزیز سپاسگزارم که این فرصت را در اختیارم قرار دادند تا بهعنوان استاد جلسه حضور داشته باشم و بتوانم از این جایگاه انرژی بگیرم. دیروز، رهایی ایمان عزیز را جشن گرفتیم. خودم هم در آن مراسم حضور داشتم و به او و خانوادهاش تبریک میگویم. این لحظات همیشه من را به یاد رهایی خودم میاندازد و حس بسیار خوبی به من میدهد، مخصوصاً وقتی میبینم که شعبه ما در حال پیشرفت است.
در مورد دستور جلسه، قبل از ورود به کنگره همیشه این نگرانی را داشتم که چگونه صحبت کنم یا چه بگویم. در جامعه ما، دیدگاه نسبت به مصرفکننده اغلب منفی است. به مصرفکننده اعتماد نمیشود، او را فردی بیاراده میبینند و تصور میکنند که نمیتواند در جمعها حضور پیدا کند. اما کنگره ۶۰ نگاه متفاوتی داشت. کنگره به من، بهعنوان یک مصرفکننده، احترام گذاشت و ارزش داد، چرا که مصرفکننده صرفاً یک بیمار است، نه فردی که مشکل اخلاقی یا شخصیتی دارد.
جناب مهندس در سخنرانیهایشان اشاره میکنند که جامعه درصد کمی از مصرفکنندگان را افرادی "درست" میبیند. حال اگر این دیدگاه نسبت به آقایان وجود دارد، تصور کنید که در مورد خانمهای مصرفکننده چگونه قضاوت میشود. برچسبها و قضاوتهایی که خانمها تحمل میکنند، بسیار آزاردهنده است. اما بزرگی و درایت مهندس دژاکام در طول ۲۵ سال گذشته باعث شده که این موضوعات حساس در کنگره به خوبی مورد بررسی قرار گیرد. امروز خانمهای مسافر در کنگره حضور دارند، به درمان میرسند و خدمت میکنند، بدون وابستگی به آقایان.
در یکی از جلسات، خانمی صحبت میکرد که از کودکی، حتی زمانی که در شکم مادرش بود، مصرفکننده بوده است. او تعریف میکرد که حتی در دوران مدرسه فقط به فکر مصرف بوده است. شنیدن این صحبتها برای من بسیار تأثیرگذار بود؛ بغض کردم و گریهام گرفت، اما این گریه نشانه ضعف نبود، بلکه حس قدرشناسی بود. قدرشناسی برای اینکه در چنین جایگاه بزرگی قرار داریم و این دستاوردها بهواسطه مهندس دژاکام ممکن شده است.
یادم میآید در اوایل سفرم، یک نفر به مهندس گفت که شما را خیلی دوست دارم. مهندس پاسخ دادند: "اگر من را دوست داری، باید کنگره را دوست داشته باشی." این جمله برای من بسیار آموزنده بود. عشق و علاقه به کنگره، همان عشق به مهندس است. چرا که اگر ایشان با آن محبت و بزرگیشان، این مسیر را برای ما هموار نکرده بودند، شاید من امروز در اینجا نبودم.
آرزوی من این است که در شهر اردبیل نیز شعبهای مخصوص خانمها تأسیس شود. بسیاری از خانمها در اطرافم مصرفکننده هستند، اما به دلیل سختی مسیر، مشغله خانهداری، بچهداری یا شغل، امکان حضور در جلسات برایشان فراهم نیست. از کنگره سپاسگزارم که این فرصت را برای ما فراهم کرده است و هر روز باید قدردان این گوهر ارزشمند باشیم.
از شما سپاسگزارم که به صحبتهای من توجه کردید.
مرزبان خبری: مسافر ناصر
تایپ متن و ارسال گزارش: مسافر ایمان(لژیون دوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
92