سلام دوستان منیژه هستم همسفر؛
دستور جلسه امروز خانمهای مسافر است که بعد از بیست و پنج سال تازه به دستور جلسات اضافه شده است؛ آقای مهندس تشخیص دادند این ظرفیت باید در بین هم مسافران آقا و همسفران و هم مسافران خانم بهوجود بیاید و الان این ظرفیت بهوجود آمده که خانمهای مسافر با اعتماد به نفس و توانایی بالا آمدند و اعلام سفر کردند و از حال خودشان صحبت کردند. این عزیزان در کنار پدر، مادر و یا خانوادهشان مصرف کننده شدند. در جامعه به مصرفکنندگان برچسبهای زیادی میزدند مثل دزدی، کلاهبرداری، کارتنخواب و غیره، در صورتی که خیلی از مصرفکنندگان وضع بسیار خوبی دارند، شاید ده درصد آنها کارتن خواب باشند. در کنگره این فرصت پیش آمد که وقتی از واژه مسافر استفاده شد، از دام حرفهای غلط و چرخشهای پیدرپی خود آزاد میشوند و در مکان امن کنگره فرصت پیدا کردند خودشان را ببینند. زنی که فضای محبت را در درون خود میبیند، خودش را پیدا میکند، اعتماد به نفس و حس و حال عالی پیدا میکند و اینها مادرانی توانمند و همسرانی بسیار موفق شدند و به آرامش، سلامتی، صلح و زندگی خوب رسیدند. کلمات، دارای بار منفی در ذهن دارند اگر به آنها آب و غذا بدهیم، انسانها را از مسیر درست دور میکنیم. من خودم با داشتن دو مسافر درک میکنم خانمهای مسافر چه نگاههای سنگینی را در جامعه تحمل کردند، آسیب آنها سختتر از مسافر آقا است. من وظیفه دارم نوع نگاهم را با دانایی خودم تغییر بدهم و با ذهن مثبت عشق بدهم به مسافران خانم تا این عزیزان در این مکان امن وارد شوند و درمان شوند. خانمهای مسافر که رها شدند، تجلی نور ایمان، عمل سالم و صالح بودن را در چهرههای این عزیزان میتوان دید. اثری از اعتیاد در گفتار و کردار آنها نیست و باور نمیکنی روزی مصرفکننده بودند، زیرا درمان در کنگره یعنی رهایی از تمام بندهای اعتیاد و دیگر بندی نیست او را برگرداند و قدرتمند با آموزشهای ناب، سدها را بشکنند و از آن آتش ویرانگر بیرون بیایند و وارد گلستان شوند و اینها دارای تواناییهای عالی هستند. انشاالله در استان ما هم لژیون برای خانمهای مسافر تشکیل شود تا به درمان برسند. باید دیدگاهمان را نسبت به خانمهای مسافر تغییر بدهیم، تا بتوانند وارد کنگره شوند و راحت سفر کنند تا شادی و نشاط را به همسر و فرزندان خود یا پدر و مادران خود هدیه دهند. آنها حق دارند مثل آقایان بدون دغدغه وارد کنگره شوند چون قبلا به خاطر واژههای منفی چون معتاد در وضعیتی قرار گرفتند که از ترس آبروی خود و از آمدن به مراکز درمانی خودداری میکردند. یک خانم مسافر مدام با خودش در رنج و عذاب است که امروز را چگونه طی کند؛ بیدارشدن آنها سخت بود، امیدی به ادامه زندگی نداشتند. اما خانمهای مسافر درمان شده پیام امید میدهند برای خانمهای مصرفکننده که وارد کنگره شوند و درهای بزرگتری به رویشان باز شود و دلهای پر از ترس و استرس به دلهایی پر از امید و عشق تبدیل شوند و بدانند قدرتمند هستند و گوهر وجودی از دست رفتهشان را دوباره باز گردانند.
سلام دوستان زهرا هستم همسفر؛
استاد امین در سیدی خانواده عنوان میکنند که: «خانواده مانند درخت است»؛ درخت در صورتی برگ و بار میدهد که دارای ریشهای سالم و قوی باشد در این صورت است که شاخهها قوی، برگها شاداب و میوهها زیاد و پرآب و خوشمزه هستند. در خانواده هم پدر و مادر ریشه این درخت هستند، پدر و مادر سالم و قوی قطعا میتوانند فرزندان قوی که میوه و ثمره خانواده هستند به جامعه تحویل دهند. اما اگر یکی از این دو ریشه یا هر دو دچار بیماری اعتیاد شود چه اتفاقی برای این درخت میافتد؟! اگر مادر خانواده مبتلا به بیماری اعتیاد شود آیا جانی برای ادامه میماند؟! مسلما نه، زیرا مادر شریان اصلی آن درخت است که از شیره جانش فرزندان را رشد میدهد، پس بدا به حال فرزندی که مادر مصرفکننده دارد. دختر جوانی که امروزه برای زیبایی، لاغری و پاس کردن درسهای دانشگاه، خود را به کام اعتیاد به مصرف هزاران ماده اعتیادآور میکشاند آیا میتواند خانواده تشکیل دهد و باروری سالمی داشته باشد؟ مسلما نه؛ پس چاره چیست و چه راهی باید اندیشید تا مادری که از اینجا رانده و از آنجا مانده شده است به درمان برسد. خدا را شکر گلهایی را که جناب آقای مهندس دژاکام رشد و پرورش داده به ثمر نشسته و شعبههایی با نام شعبه یاس، میخک، رز،و... آغوش خود را برای درمان مصرفکنندگان خانم که خواسته یا ناخواسته به این بلای خانمانسوز دچار شدهاند باز کردهاند تا درمانگر درد و آلام مادری باشند که برای خرید مواد گوشواره از گوش دخترش بیرون میآورد و میفروشد. امسال برای اولین بار در کنگره۶۰ صورتجلسه خانمهای مسافر وارد صورتجلسههای سالیانه شده است و این امر نشان دهنده این است که بستر و زمینه لازم برای درمان فراهم شده است. باز هم خداوند را شاکر و سپاسگزارم و برای سلامتی آقای مهندس دعا میکنم که با درایت هرچه تمام شرایط را برای سلامت و بهبود شریان اصلی خانواده فراهم کرده است. امید که در همه شهرها و استانها این بستر فراهم شود که خانم مسافر بیدغدغه در جلسات درمان کنگره۶۰ شرکت کند و بهبودی لازم را کسب کند.
سلام دوستان لیلا هستم همسفر؛
جناب آقای مهندس در دستور جلسه خانمهای مسافر این چنین میفرمایند: «مسئله اعتیاد طوری بود که جامعه نظر منفی روی آن داشت و مدتی است که کمی آرامتر شده و مصرفکننده را به عنوان بیمار هم پذیرفتند، ولی باز هم مشخص نشده چه نوع بیماری داشته و چطور درمان میشود». هیچ کس جرات نمیکرد بگوید من مصرفکننده هستم، وقتی میفهمیدند کسی مصرفکننده است نظر منفی روی آن داشتند. این مساله برای آقایان خیلی سخت بود که بگویند مصرفکننده هستند، پس حالا در نظر بگیرید که برای یک خانم چقدر مشکل است که بگوید مصرفکننده است. اکثر خانمهای مسافر در کنار خانواده، مصرفکننده شدند و بیشتر آنها تحصیل کرده هستند، ولی باز هم اگر بگویند خانمی مصرفکننده است کلی برچسب میزنند، غیر از اینها یک خانم مصرفکننده کجا برود تا درمان شود؟ در صف بهزیستی برود که در شان او نیست یا وارد کدام گروه شود که امنیت داشته باشد؟! در کنگره خانمهای مسافر کاملا در امنیت محض هستند، ساختمانشان کاملا از آقایان مجزا است و تمام سیستم آن از خودشان است. تنها آقایی که در شعبه خانمهای مسافر فعالیت داشت آقای مهندس بودند که کمکم آنها را آموزش داد و حالا خودشان به آن توانایی رسیدهاند. پس باید به جامعه بگوییم که اگر یک نفر اشتباهی کرد باید به او فرصت بدهیم که اشتباه خود را جبران کند، نه این که به دید منفی به او نگاه کنیم. خانمهای مسافر وقتی به دام اعتیاد گرفتار شدند دیگر هیچ امیدی به ادامه زندگی نداشتند، ولی با بنیان کنگره۶۰ و تشکیل شعبههایی برای خانمهای مسافر این مشکل آنها حل شد. با فراهم شدن بستر درمان اعتیاد برای خانمهای مسافر فضای مهر، محبت، شفقت، عشق و خدمت برای خانمها فراهم شد، وقتی آنها به خانواده برمیگردند دیگر آن زن قبلی نیستند که به مرد زندگیاش فقط برای پولش نگاه کند، بلکه به زندگیاش عشق میورزد و فرزندانش را به بهترین روش تربیت میکنند و در هیچ جای دنیا چنین بستری برای زنان وجود ندارد و حضور در این بسترها همراهی خانواده را میطلبد. جا دارد که از آقای مهندس به خاطر بنیان کنگره و فراهم شدن بستر برای حضور و درمان خانمهای مسافر تشکر کنیم.
سلام دوستان افسانه هستم همسفر؛
تمام هستی مسافر هستند؛ یعنی در حال حرکت از یک مبدا به یک مقصد و به دنبال یک هدف، حال هدفهای متعددی هست که انسان دنبال میکند. مسافر عشق سفر دارد؛ عشق یعنی رفتن، رسیدن، گذشتن، دریافتن و حفظ یافتهها و انتقال آنها اگر به فهم بیاید. نگاهی که فکر میکنم در سطح جامعه به خانمهای مسافر هست این است که یک خانمی که درخواست کسب استقلال و آگاهی دارد و ورود میکند به جامعه و برای کارکردن و پیدا کردن خودش عموما آن نگاهی است که میخواهد برود به سمت خود سر شدن و یا سمت ترک خانواده و به نحوی میخواهد فضای خانواده را به هم بزند، ولی تجربهای که در کنگره اتفاق افتاد فکر میکنم، خانمی وقتی به کنگره راه پیدا میکند فرصت پیدا میکند که برای این که خودش را پیدا کند و بخش درونی خودش را و خودخواهیاش را ببینند. فکر میکنم نگاهی که در جامعه است وقتی که یک جامعه آماری را نگاه میکنیم زندگیهایی که از بین رفته به خاطر این که آن زن را نتوانسته پیدا کند و زنی که بتواند آغوش مادری را بدهد و بتواند به سمت الهه مادر شدن برود. کنگره این فضا را فراهم میکند که اگر یک خانم به درمان برسد فضای عشق، شفقت، خدمتگذاری درون خودش را درک کند و او دیگر آن زن قبلی نیست، وقتی برمیگردد به آغوش خانواده دیگر آن زنی نیست که به پول شوهرش نگاه کند و من فکر نمیکنم که هیچ جایی چنین فضای سالمی برای خانمها باشد.
سلام دوستان زهرا هستم همسفر؛
از زمان آغاز کنگره بیست و پنج سال میگذرد و امسال دستور جلسه به عنوان خانمهای مسافر تشکیل شده است تا اینکه جامعه و حتی خود آقایان مسافر برایشان هضم شود. خانمهای مسافری که داریم، اینها جزء خانواده خود ما هستند، تمام مسافرهای خانمی که الان در کنگره۶۰ داریم، اکثراً اعضای خانواده خود مسافرها بودند و یا هستند؛ حالا یا همسر بودند، یا خواهر، مادر، دختر عمه یا دختر عمو بودند، این افراد کجا مصرفکننده شدند؟! در کنار اعضای خانواده یا با همسرشان گاهی استفاده کردند یا با پدرشان و یا با مادرشان و با اعضای خانواده بودند. خانمهای مسافر ما اکثراً تحصیل کرده هستند؛ لیسانس یا فوق و لیسانس یا دانشجو هستند، شرایط بسیار خوب داشتند ولی تا ما میگفتیم خانمهای مسافر، هزار تا برچسب زده میشد و این افراد با این تفکرات کجا میتوانستند درمان شوند و نیاز به یک مکان امن داشتند تا بتوانند درمان بشوند و در کنگره۶۰ گروه مسافران خانمها کاملاً در امنیت محض هستند، دارای ساختمانهای مجزا هستند که آقایان مسافر آنها را نمیشناسند و همه چیز در آنجا با خود خانمهای مسافر است و به طور منظم و مرتب کار میکنند و در نمایندگیهای شهرهای دیگری نیز رفتوآمد دارند و آموزشها را در آنجا به خوبی اجرا میکنند و به شهر خودشان برمیگردند، بعد از بیست و پنج سال ما به این نقطه رسیدیم، که حتی در اکثر جاها ساختمان از خودشان دارند. خانمهای مسافر دوست دارند، همانطور که آقایان به راحتی میآیند و اعلام حضور میکنند، آنها هم همین شرایط را داشته باشند، و مسافرهای خانم بیان میکنند که کنگره۶۰ به آنها عینکی داده که دنیا را سبز ببینند؛ در زمانی که خانمهای مصرفکننده از هیچ چیزی لذت نمیبردند و الان که به رهایی یافت رسیدهاند و خود را از تاریکیهای دوران مصرف پاک کردند، نه تنها وجود خودشان برای خودشان لذتبخش و خوشایند است، بلکه تمام دنیا را با تمام وجودشان قشنگ و زیبا میبینند. «گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود». این معجزهای است که از جانب جناب آقای مهندس دژاکام، برای مسافران و همسفران رقم خورده است و این اعتیاد برای تکامل مسافران خانم و آقا و همسفرانی است که خواهان رهایی از دام اعتیاد و تاریکیهای آن هستند میباشد. وقتی یک دانه در خاک کاشته میشود، آنجا خودزنی میکند تا رشد کند و خیلی مسافران آقا و خانم خوشحال هستند که مثل آن بذر در تاریکی اعتیاد قرار گرفتهاند که خیلی چیزها از این هستی یاد بگیرند. آموزشهای زیادی در کنگره آموختند که در هیچ جای دنیا نیست از جمله تزکیه و پالایش، روش آداب معاشرت درست، انسانیت، خدمت کردن و هزاران راه و روش بهتر زندگی کردن. یک مادر است که میتواند زندگی فرزند را تغییر بدهد، مادر است که میتواند فرزند را طوری تربیت کند که جامعه و آینده جامعه به سمت و سوی بهتری برود، پس مادر بیمار و مصرفکننده، نمیتواند فرزند درستی را تربیت کند و جامعه و آینده سالمی را ترسیم کند. انشاالله روزی برسد که دید همه انسانها نسبت به خانمهای مصرفکننده و بیمار تغییر کند تا به خودشان اجازه بدهند قدم بردارند و جامعه را به سمت و سوی بهتری هدایت کنند.
ای که مراخواندهای را نشانم بده
در شب ظلمانیام، ماه نشانم بده
یوسف مصری به چاه، گشت چنان پادشاه
گر که طریق این بُوَد،چته نشانم بده
سلام دوستان شکوفه هستم همسفر؛
اولین چیزی که در مورد خانمهای مسافر گفته میشود طرز نگاه جامعه به مسافران خانم و طرز اقرار آن برای مسافران خانم خیلی منفینگری بوده است و این قضیه که پذیرفتن اعتیاد برای خود ما و دیگران و مخصوصا خانمها خیلی وحشتناک و دردناک بوده است و یکی دیگر از مسائلی که پیامی که کنگره داده در مورد آن با اعتماد کامل صحبت کرده و حتی به این باور رسیده بودند، یعنی آقای مهندس و همراهانش که این راه و روشی که کنگره در پیش گرفت مطمئن و راه برگشت وجود نداشته بود و این روش یک قدرت باوری در خودش داشت، که کاملا اعتیاد را برای مردان و زنان ریشهکن کرده بود. برای مسافران آقا پذیرفتن مصرفکننده بودن خیلی سخت بوده چون مصرفکنندهها یک صفتی پشت آنها بوده که دزد بودهاند، کارتون خواب بودهاند، ولی این صفتها برای بعضیها قابل حل نبود. بعد به این باور رسیده بودهاند که قرار نیست مصرفکننده این کاره باشد، ما دکتر مصرفکننده، تاجر، مهندس و...مصرفکننده هم داریم پس هضمش برای آقایون سخت بوده است. حالا در مورد همسفران و مسافران خانم کنگره۶۰ خیلی سختتر شده بود، پس با این جو برای درمان آنها خیلی مشکل شده بود و ورود یک مسافر خانم به کنگره اوایل خیلی سخت بود، که آقای مهندس با درایت تمام، سیستمی که برای آقایون درست کرده برای خانمها هم به همان درستی انجام داده و از دل خودشان تمام قانونها و مسائل را رعایت کرده حتي ساختمانهای مجزا از خودشان دارند. تمام این کارها بعد از بیست و پنج سال حل شده و همچنین آقای مهندس سیدی خانمهای مسافر را نوشته و در موردش توضیح داده است. تمام این کارهایی که آقای مهندس و همراهانش انجام دادهاند، چه در مورد آقایون و خانمها این است که بگوید جنسیت فرقی نمیکند. هر کسی اشتباهی مرتکب میشود و راهی برای جبران اشتباهش وجود داشته باشد و اینکه اصلا فرقی بین زن و مرد وجود ندارد. ما همه یکی هستیم و بر این باور هستیم که مسافران خانم هم بتوانند بدون هیچ دغدغه و مشکلی بتوانند مشکلاتشان را حل کنند.
رابط خبری: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر منیژه (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر راهله دبیر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
254