هفتمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران نمایندگی زنجان به استادی دستیار اسیستانت همسفر پروانه، نگهبانی موقت همسفر نعیمه و دبیری موقت همسفر سیما با دستور جلسه «خانمهای مسافر» در روز دوشنبه 17 دیماه 1403 ساعت 16 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا هفته همسفر را تبریک میگویم که با تلاش و کوشش خود باعث رهایی عزیزانشان شدند. این هفته هم کمتر از جشن همسفر نمیتواند باشد. دستور جلسهای که آقای مهندس ما را غافلگیر کردند و دستور جلسه جدیدی بود و طبیعتاً پشت این دستور جلسه یک اندیشه خیلی قوی و نیرومند و یک ذهن هوشمند است که این تصمیم را گرفتند و تبعات این تصمیم بعدها نمایان میشود.
ما در این هفته خیلی فکر کردیم که در مورد خانمهای مسافر چه بگوییم!
خیلی از ما فقط میدانیم که خانمهای مسافر میآیند و در کنگره سفر میکنند؛ ولی نمیدانیم که این سفر چگونه و از چه زمان آغاز شده است؟ چند سال است که تأسیس شده تا خانمهای مسافر بیایند؟ لژیونهایی که خانمها میروند، چگونه است؟ ساختمانهایی که در اختیارشان هست، کجاست؟ و چگونه عمل میکنند؟
به قول آقای مهندس: این اعتیاد از بدو تاریخ، از روز ازل؛ دامنگیر بشر بوده، هست و خواهد بود. مثل تمام بیماریهای دیگر. ما میگوییم اعتیاد بیماری است؛ مانند تمام بیماریهایی که در قرون مختلف بوده است. اعتیاد هم یک بیماری است و باید درمان شود.
حالا چطور درمان شود؟! پاسخ آن مسئلهای مهم است. به قول یکی از دیدهبانان که میگفتند: خدا هیچ قومی را بدون بزرگتر نکند. ایشان میگفتند: ما خیلی سعادت داریم که در کنگره بزرگتری داریم که با تفکر خود، با اندیشه بسیار هوشمند و قوی خود، ما را به راه مستقیم هدایت میکند.
از زمانی که بنیان کنگره از سال ۱۳۷۶ کنگره را بنیانگذاری کردند، آقایان مسافر آمدند و سفر کردند. طبیعتاً خانمها در میانشان نبودند، درصورتیکه ما میدانیم که حداقل نیمی از جمعیت دنیا را خانمها تشکیل میدهند و برای آنها هیچ تصمیمی گرفته نشده بود.
درواقع اگر ایشان، خانمهای مسافر را درمان نمیکردند؛ به نظر من، رسالتشان ناقص میشد. پس آقای مهندس برای اینکه رسالتشان کامل شود و بتوانند این رسالت را به اتمام برسانند، لژیون خانمهای مسافر را دایر کردند؛ البته این لژیونها بسیار بسته شد و باز شد تا اینکه با تمهیدات و تصمیمات درستی که آقای مهندس گرفتند؛ تثبیت شد.
ما میدانیم که این خانمها را کسی رویت نمیکند و هیچکس نام و هویت و نشان آنها را نمیداند. خودشان در درون خودشان، مانند ما همسفرها، مرزبان دارند، نگهبان دارند، خدمتگزار دارند، اسیستانت دارند که هفته گذشته اسیستانتها اجازه پیدا کردند تا در جلسه عمومی شرکت کنند و ما آنها را دیدیم.
خود آقای مهندس این عزیزان را مشاوره میکند. از خود مسافران خانم، راهنما دارند و حتی پارکی که میروند، جدا از پارکهای ماست.
میدانیم که اعتیاد گروه سنی ندارد. نه به قومیت بستگی دارد، نه به فرهنگ بستگی دارد، نه به جغرافیای خاصی تعلق دارد. در تمام دنیا این اتفاق ممکن است بیفتد که یک خانم مواد مخدر مصرف کند.
متأسفانه، الان در اقشار مختلف جامعه، خیلی بیشتر شده است. حالا من میگویم متأسفانه، شاید هم خوشبختانه، چون آقای مهندس مجبور شدند که تمهیدی برای آنها بکنند؛ چون دیدند در حال فزونی و فراوانی است. مخصوصاً خانمهای مسافری که به الکل خیلی وابسته هستند و آنتی ایکس آنها الکل است.
ممکن است مسافر متأهل باشد، فرزند داشته باشد، خانواده داشته باشد یا ممکن است مجرد باشد، دانشجو باشد، یا محصل باشد. همه اینها امکان دارد. میدانیم که یک مسائلی برای خانمها در تمامی جوامع تابو هست و نمیتوان از حد این تابوها گذشت. یعنی یک خط قرمزی هست و ما نمیتوانیم از آن عبور کنیم. در اکثر جوامع وجود دارد، مخصوصاً در جهان سوم.
در جهان سوم این جنسیتها غوغا میکند. این است که وقتی یک خانمی تخریب دارد و مواد مخدر استفاده میکند، نمیتواند در هر ساعتی که دلش میخواهد مواد مصرف کند، پیش ساقی برود، جای مشخصی مواد مصرف کند، بنابراین ممکن است که به راههای دیگری کشیده شود. ممکن است از او سوءاستفادههای عاطفی بکنند، یا سوءاستفادههای دیگری بکنند. این خانم میخواهد تخریب خود را درمان کند، ممکن است در دام آدم حقهباز که خود را روانشناس معرفی کرده است، بیفتد و باز مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. یا عطاری، یا کمپ.
این عزیزان نمیتوانند برای درمان پیش هرکسی بروند. یعنی امنیت ندارند. آقای مهندس تلاشهای مستمری کردند، تا بتوانند راه کنگره ۶۰ را برای خانمهای مسافر باز کنند و خانمهای مسافر بیایند و درمان شوند. آقای مهندس این کار را کردند و الان ما ۹ نمایندگی خانمهای مسافر داریم. انشاءالله که این نمایندگیها بیشتر شود تا این عزیزان بتوانند بیایند و درمان شوند.
آقای مهندس مانند پدری دلسوز برای همه اعضای کنگره هستند. یک استاد مجرب و یک دژ محکم برای خانمهای مسافر، برای ما درست کردهاند و همه اینها را تحت حفاظت دارند. در کارگاههایی که این عزیزان هستند، هیچ دخالتی از بیرون نیست. خودشان هستند و پروسه درمان و احیا را خودشان انجام میدهند.
زمانی که یک خانم مسافر احیا میشود، مجدد به خانواده میآید. اگر مادر است، بالای سر فرزندان خود میرود و مواظب آنها هست. همسر و یا دختر و یا هر نقشی که دارد، میتواند در آینده با خاطری جمع بچههای خود را بزرگ کند. به همسرش، به مادرش، به پدرش رسیدگی کند و چقدر خوب است اگر در هر خانوادهای میشناسیم یا میدانیم که مصرفکننده خانم هست، برویم و آهسته و با آرامش، بگوییم که مکان امنی هست و واقعاً میتوانند بیایند و استفاده کنند.
چون یک خانمی که مواد مصرف میکند، خیلی اضطراب و استرس دارد و نمیتواند هر جایی این مسئله را عنوان کند. خیلی باید حواسمان باشد تا این عزیزان بیایند و درمان شوند. از آنها حفاظت شود و در این صورت جامعه پیشرفت میکند و نشاط بیشتری میگیرد.
به امید اینکه روزی این ظرفیت و بستر زیاد شود و شعبات این عزیزان زیاد شود و خانمها بیایند و سفر کنند و مورد طمع نااهلان قرار نگیرند.
بنیان کنگره مانند همان عقاب نیرومند است، آشیانهاش را محکم ساخته است و در رفیعترین جا این آشیانه را ساخته است. بر فراز قله، این مسافران جای دارند و زیر بالوپر خود نگهبان کنگره هستند.
پنجمین دوره انتخابات نمایندگی زنجان
مرزبانان کشیک: همسفر مرضیه و مسافر اکبر
تایپ: همسفر نعیمه رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم)
عکاس: همسفر مهسا (مرزبان خبری)
تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
316