جلسه پنجم از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ساوه با استادی راهنمای تازه واردین همسفر نجمه، نگهبانی راهنما همسفر سارا و دبیری همسفر گلی با دستور جلسه «خانمهای مسافر» روز دوشنبه۱۷ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدای خودم را شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگر این جایگاه را تجربه میکنم. از ایجنت همسفر نسرین، همسفر سهیلا و نگهبان جلسه همسفر سارا تشکر میکنم که اجازه دادند، امروز در این جایگاه آموزش بگیرم و خدمت کنم.دستور جلسه این هفته« خانمهای مسافر» است، با اینکه بعد از ۲۷ سال از تاسیس کنکره میگذرد؛ ولی برای اولین بار است که آقای مهندس این دستور جلسه را در دستور جلسات کنگره ۶۰ گنجانده است. مطمئنا یک تفکر عظیمی پشت سر این تصمیم هست که انشالله نتیجه این تصمیم را در روزها و ماههای آینده خواهیم دید.
خانمهای مسافر همان مصرف کنندههای خانمی هستند که در کنگره ۶۰ نام مسافر را به خودشان میگیرند و آنها هم مثل مصرفکنندگان آقا، دانسته یا ندانسته از روی جهل و نادانی، یا به خاطر دوست ناباب و رفیق بد بوده که آقای مهندس میگویند که اکثر خانمهای مصرفکننده به خاطر کنار یک پدر، برادر و همسر مصرفکننده بوده که مصرفکننده شدهاند. این واقعا درست است، چون من خودم به عینه مشاهده کردم. چون در راهنمای تازه واردین هستم خانمهای مسافر خیلی به ما مراجعه میکنند و میآیند اینجا و میگویند که ما مصرفکننده هستیم؛ ولی ما نمیتونیم کاری برایشان انجام بدهیم به تهران ارجاع و راهنمای میکنیم.
وقتی از خانمهای مصرفکننده میپرسیم که چرا به این راه و به سمت مواد کشیده شدهاید؟ من خودم دو تا مورد را دیدم، به گفته یکی از خانمها میگفت، چون من به شوهرم بابت مصرف مواد مخدر خیلی گیر میدادم؛ چرا مصرف میکند؟ شوهرم من را مجبور کرد تا من شیره بندازم و من این کار را قبول نمیکردم انجام بدهم من را زیر چک و لگد میانداخت و مجبورم میکرد که شیره را بخورم و آنقدر این کار را ادامه داد تا بدنم وابسته به شیره شد، با اینکه از این مسئله نفرت داشتم ولی وادارم میکرد در نهایت مصرفکننده شدم و دیگر نمیتوانستم بدون مصرف شیره زندگی کنم.
مورد دیگر میگفت: شوهرم آنقدر از فواید مصرف مواد تعریف میکرد مخصوصا از مصرف شیشه که چه انرژی میدهد و اصلا انگار در فضا هستی و انرژی مضاعف میگیری و حالت خوب میشود به همین دلیل من ترغیب به مصرف شدم، اول خیلی به من فاز میداد و خیلی حالم خوب بود، خیلی انرژی میگرفتم و به کارهای خونهام میرسیدم.و آرامآرام من وابسته شدم. این واقعیت دارذ که در کنار یک شوهر مصرفکننده، یک سری از خانمها مصرفکننده میشوند.
مصرفکنندههای خانم هم اکثرا تحصیل کرده هستند، ولی متاسفانه وقتی که اسم یک مصرفکننده پیش میآید دیگر آن سواد، تحصیلات، مقام، منصب و جایگاه دیگر کاربردی ندارد.در ادامه نگاه و دیدگاه منفی و نادرست، برچسبها و قضاوتهای نادرست شروع میشود. اولین فکری که به نظر میرسد این که مصرف کننده پول مواد را از چه راهی به دست میآورد؟ آیا دزدی میکند؟ آیا تن فروشی میکند؟ و خیلی برچسبهای بد دیگری که گفته میشود. وقتی که یک مردی که مصرفکننده هست، ما همه قبل از کنگره اینگونه بودیم، یک نگاه بدی و منفی نسبت به این مرد داشتیم و حالا وای به حال اینکه مصرفکننده یک خانم باشد.
در اوایل آقای مهندس خودشان این مصرفکنندهها و مسافران خانم را پذیرش میکردندو آموزش میدادند و سفر میکردند، کمکم وقتی که تعدادی از این افراد به درمان رسیدند و راهنما شدند آقای مهندس دیدند که اینها دیگر میتوانند خودشان همه کارها را به دست بگیرند و قدرت و قوی بودن را در اینها دید، اختیار همه کارها را به عهده خانمها گذاشت و یک ساختمان مجزا مهیا کردند و شروع به خدمت کردند. به نظر من خانمهای مسافری که از راههای دور برای رهایی و درمان به تهران میآیند و مسافتهای طولانی را برای هدف و خواسته خود تلاش میکنند، خانمهای مسافر خیلی قدرتمندی و قهرمان هستند و میتوانند شاخ غول اعتیاد را بشکنند. چون خانمها شکنندهتر و ضعیفتر هستند این اعتیاد روی آنها خیلی بیشتر تاثیر میگذارد، سریع چهره آنها عوض میشود، دندانهایشان سیاه میشود و لاغر میشوند. چون ضعیفتر از آقایون هستند. مهم نیست که این فردی که مصرفکننده شد به چه علت مصرفکننده شده، این ما هستیم که باید دیدگاه و نگرشمان را تغییر بدهیم، درک و بپذیریمشان؛ چون جامعه دید منفی نسبت به این افراد دارند.
جامعه از من و شما تشکیل شده و باید دیدمان را نسبت به این افراد تغییر بدهیم هر کس به سهم خود کمک کنیم تا بتوانند سرنوشتشان را تغییر دهند. اگر در خانوادهها و در اطرافیان مصرفکننده خانم هستند کنگره ۶۰ را معرفی ، کمک و راهنمایی کنیم تا به درمان برسند. خانمهای مسافر خیلی قدرتمند عمل کردند و علم کنگره را به دانشگاه و جاهای دیگر آگاهی میدهند تا جوانها بدانند که اصلا اعتیاد چی هست و تخریبهای اعتیاد را بشناسند. چون ما علنا در خیابانها ، پارکها، کافهها میبینیم که سیگار، قلیون و گل مصرف میکنند.
اصلا ترسی از قضاوت شدن ندارند و یک مسئله خیلی عادی و فکر میکنند که شخصیت میآورد، از تخریبهای سیگار و مواد اطلاعات و آگاهی ندارند.
اکنون خانمهای مسافر این علم کنگره را در دانشگاهها رواج میدهند و خدا قوت میگویم و امیدوارم که هر کسی که مصرفکننده هست به خصوص خانمهای مصرفکننده راه کنگره را بشناسند بیایند به درمان برسند. خدا قوت ویژه هم به آقای مهندس عرض میکنم که خیلی به خانمها بها دادند و خیلی کمک و حمایت کردند در این مسیر خانمهای مسافر را تا به درمان برسانند. آقای مهندس میفرمایند: «همانطور که خانمها در آغوش گرم خانواده زندگی میکنند، باید درمانشان هم در یک مکان آرام و در امنیت باشد.» مثل همه ما که در اینجا در امنیت نشستهایم و آموزشها را دریافت میکنیم.خانمهای مسافر هم در مکانی امن، بدون هیچ دغدغهای و بدون هیچ قضاوتی؛ چون همگی با هم همدرد و هم نوع هستند و به درمان میرسند.
مرزبانان کشیک: همسفر شهلا و مسافر عباس
عکس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سهیلا ( لژیون چهارم)
تایپ :همسفر مهرناز رهجوی راهنما همسفر حمیده (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ساوه
- تعداد بازدید از این مطلب :
238