سیزدهمین جلسه از دور سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی آزادشهر با استادی مسافر مهدی، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر امید، با دستور جلسه " خانم های مسافر " روز یکشنبه ۹ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا از راهنمای درمانم علی آقا تشکر میکنم که این جایگاه را به من محول نمودند تا خدمت کنم. از حسین آقا ایجنت محترم شعبه آزادشهر تشکر میکنم.
در مورد دستورجلسه هفتگی خانم های مسافر، استاد سخن گفتند؛ ولی من از خودم بگویم، اوایل که مواد مصرف میکردم و آلوده شده بودم، کسی من را آدم حساب نمیکرد. همیشه از جمع فراری بودم و اطرافیان خیلی اصرار داشتند که مواد مصرف نکنم. اما آنها این موضوع را درک نمیکردند که مصرف کننده چه حالی دارد. یک مصرف کننده مواد، متوجه این موضوع است که چه دردی دارد. خیلی از طرف اقوام از جمله عمه، خاله، دایی و عمو خیلی اصرار داشتند که مواد مصرف نکنم. هر چند خودم ده باری برای قطع مصرف مواد اقدام کرده بودم ولی هیچ وقت موفق نشدم. مخفیانه مصرف میکردم و پدرم اصرار داشت من مصرف کننده هستم و من زیر بار نمیرفتم و میگفتم: من مواد مصرف نمیکنم. در صورتی که همه خبر داشتند به جز خودم.
تا اینکه چند سال پیش کنگره به گرگان آمد. خیلی دوست داشتم بروم شرکت کنم ولی شرایط خیلی سخت بود. نتوانستم در این مسیر قشنگ باشم تا اینکه خبردار شدم آزادشهر هم آمده است و وقتی شروع به کار کرد من هم آمدم خودم را معرفی کردم و سفر خودم را شروع کردم. زمانی که شروع کردم دو ماه اول اصلا حس و حال آن را نداشتم تا اینگه با آموزشهای ناب راهنمایم و سی دیهای آقای مهندس، و حضور در جمع دوستان در لژیون رفته رفته خیلی به من خوش گذشت و توانستم سفر خودم را به خوبی به پایان برسانم. اما در سفر اولم خیلی نیروهای شیطانی یا اهریمنی سراغم میآمد تا من را از راه راست منحرف کند. بایستی محکم بایستیم تا اهریمن به ما غلبه نکند. حالا ما انسانها خیلی اشتباه داریم در این مسیر زندگی که من هم یک اشتباه کردم که مصرف کننده مواد شدم چون بعضی ها اشتباهاتی میکنند که قابل جبران نیست ولی مواد مخدر را میتوان جبران خسارت کرد. آمدیم یک جای خوب و آموزش گرفتیم از رهنما از دوستان یک چیزهایی یاد گرفتیم و بالاخره این اشتباه قابل جبران بود. در مورد خانم های مسافر مهندس صحبت میکرد و میگفت چند تا شعبه در کشور داریم که برای خانم های مسافر است که قرار است شعبات بیشتری برای آنها تهیه بشود تا آنها هم بیایند. در مورد خجالت کشیدن خانم ها که کسی که خجالت میکشه، من خودم را مثال بزنم زمانی که خودم آمدم در شعبه چند تا از همشهریهایم را دیدم من خیلی خجالت میکشیدم با خودم میگفتم که فلانی من را دید. یا اگر فلانی من را ببیند برای من خیلی بد میشود ولی به مرور زمان این جریان برای من عادی شد ولی برای یک خانم که درگیر اعتیاد باشد خیلی سخت است ولی آقای مهندس یک جای مخصوص را برای خانم های مسافر تهیه کردن که آنها با خیال راحت و در امنیت و آسایش بتوانند به این حال خوش برسند.
تهیه گزارش : مسافر محمد
ارسال گزارش : مسافر علی
- تعداد بازدید از این مطلب :
218