جلسه نهم از دوره اول سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی دهخدا قزوین به استادی: ایجنت همسفر محدثه، نگهبانی: همسفر زهرا و دبیری: همسفر فرشته با دستور جلسه «هفته همسفر» در روز یکشنبه ۱۶ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از دبیر، نگهبان جلسه و یکایک حضار تشکر میکنم که این اجازه را به من دادند تا امروز اولین مشارکت را داشته باشم. پیش از هر چیز میخواهم این هفته مبارک را به بنیان کنگره ۶۰ آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترمشان که اولین همسفران کنگره ۶۰ هستند، تبریک بگویم. به خانم آنی بزرگ تبریک میگویم که اگر ایشان با گذشت، صبوری و بردباریشان ایستادگی نمیکردند، امروز تکلیف ما همسفران مشخص نبود. به خانم آنی کماندار، خانم شانی و استاد امین نیز تبریک میگویم. همچنین به تمام همسفران در همه نمایندگیهای کشور، بهخصوص همسفران صبور نمایندگی دهخدا قزوین تبریک میگویم.
دستور جلسه این هفته، همسفر است. اینگونه نیست که یک هفته در سال را به جشن همسفر اختصاص دهیم و پرونده آن را ببندیم. به نظر من همسفر یک واژه معمولی نیست؛ بلکه این واژه بسیار بزرگ و عمیق است. همسفر کسی است که بین رفتن و ماندن، ماندن را انتخاب کرده و ساختن را برگزیده است. او از خودش و بسیاری از چیزهایی که در زندگی دوست داشته، گذشته تا پای عشق و بچههایش بماند و زندگیاش را بسازد.
همسفران در کنگره خانواده درجهیک؛ شامل پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر، فرزند و... هستند. به نظر من مادری که در جایگاه همسفر است، نمیتواند فرزندش را طلاق دهد یا از آن بگذرد؛ بنابراین هر طور که شده است پای او میایستد. درصورتیکه یک همسر این شرایط را ندارد؛ او میتواند بین رفتن و ماندن، رفتن را انتخاب کند. در میان دوستان و آشنایان بسیار دیدهایم زمانی که کسی متوجه اعتیاد همسرش میشود، پرونده زندگیاش را میبندد و ایستادگی نمیکند؛ اما همسفران کنگره ۶۰ پای همسرانشان میایستند و از خودشان گذشت نشان میدهند.
پیش از ورود به کنگره، صورتمسئله اعتیاد برای یک همسفر حل نشده است و به همین دلیل اشتباهاتی دارد. بهعنوانمثال پیش از آمدن به کنگره به فرد مصرفکننده میگوید که تو وجدان و غیرت نداری؛ اگر داشتی، به خاطر زندگیات مواد مخدر را ترک میکردی. در کنگره آموختیم که درمان اعتیاد به این چیزها بستگی ندارد؛ بلکه فرد مصرفکننده بیمار است و صورتمسئله اعتیاد در اینجا برای ما حل شد.
برخی از مسافرین کمانصافی میکنند. در گذشته میگفتند که راهش نیست، درست نمیشود یا درمانهای متفاوتی را امتحان کردم که موفقیتآمیز نبودند؛ اما حالا به اینجا آمدهاند و راه نیز برایشان نمایان شده است. بعضی مواقع از خود میپرسم چه چیزی باید از دست برود تا بفهمیم این مسیری که میرویم اشتباه است؟ به یاد دارم زمانی که در قزوین هیچ نمایندگی وجود نداشت، مسافر من هیچ جلسهای غیبت نمیکرد و همیشه خود را به لژیون تهران میرساند. در آن زمان مسافران قزوین همیشه زودتر از مسافران کرج خود را به پارک چمران کرج میرساندند. دوستانی که قدیمیتر هستند میدانند که آن زمان نمایندگی کاسپین گاز نداشت و هیزم در لژیونها میگذاشتند تا گرم شوند. آن زمانها سفر کردن سختیهای زیادی داشت. حال امروز مسافران گلایه میکند، شربت خود را دیر میگیرد و آن را سروقت نمیخورند. باید قدر و ارزش این صندلیهایی که روی آن نشستهایم را بدانیم. استاد امین میفرماید؛ اگر قدر چیزهایی که خداوند به ما داده است را ندانیم، طوری از ما گرفته خواهد شد که خودمان نیز متوجه نمیشویم.
همه ما میدانیم که همسفر بال پرواز است. از زمانی که به کنگره آمدهایم به ما گفتهاند که همسفر باید کفش آهنین بپوشد. یک همسفر باید صبور باشد و در صبرش بیصبری نکند. در صبر، بیصبری نکردن؛ یعنی صبوری که با آموزش و دانایی همراه باشد. صبر باتحمل بهگونهای دیگر است؛ مانند فنری است که بهوسیله پا به آن فشار میآوریم و آن را پایین نگه میداریم. در این حالت بالاخره پایمان خسته میشود و میخواهیم که پای خود را برداریم. هنگامیکه پایمان را بلند کنیم، فنر با شتاب زیادی در میرود و این دقیقاً همان نقطه تحملی است که آقای مهندس در وادی نهم توضیح میدهند.
سفر در کنگره همانند مسافرتی است که در زندگی خودمان میرویم. تصور کنید یک برنامه بسیار عالی برای سفر میچینیم و به راه میافتیم. به سفر میرویم و برنامه را اجرا میکنیم، اما خوش نمیگذرد و زمانی که برگشتیم با خودمان عهد میکنیم که دیگر با این همسفران به مسافرت نرویم. در این شرایط خود سفر عالی بوده، اما همسفر خوب نبوده است. حال تصور کنید که به یک مسافرت میرویم و بسیار خوش میگذرد؛ چراکه همسفر خوبی داشتهایم. همسفران در کنگره ۶۰ باید اینگونه باشند.
به ما این نوید را دادهاند که درمان دیروزود دارد؛ اما سوختوسوز ندارد. بهجای اینکه به مقصد فکر کنیم، سعی کنیم از مسیر لذت ببریم. به قول آقا کوروش؛ در کنگره هر طور که دوست داری خودت را سرکار بگذار، وگرنه دنیا طوری تو را سرکار میگذارد که آن سرش ناپیدا باشد. برای همین باید بهگونهای خود را سرگرم کنیم. این سرگرم شدن میتواند با فایلهای صوتی کنگره ۶۰، کلاس رفتن یا... باشد. باید حواسمان به خودمان باشد تا آموزشها را فراگرفته و در زندگی کاربردی کنیم.
به امید خدا امروز هیچ مسافری بدون پاکت دادن از در سالن بیرون نرود. در کنگره از روز نخست قدردانی کردن را به ما آموزش دادهاند. همه این قدردانیها به یکدیگر وابستهاند و ما نمیتوانیم یکی را نادیده بگیریم. بعضی از آقایان میگویند که خود همسفر باید بفهمد که من دوستش دارم؛ اما همسفر از کجا باید متوجه این موضوع شود؟ حداقل باید زبانی قدردانی و تشکر کنیم. قدردانی بهصورت دلی همین است که امروز در اینجا هستیم و روی این صندلیها نشستهایم. باید سجده شکر کنیم که اگر کنگره نبود، خدا میداند که امروز ما کجا بودیم. از همه مهمتر قدردانی بهصورت مادی است. اگر طلا باشد که خیلی بهتر خواهد بود. امیدوارم بتوانیم از انرژی همدیگر استفاده کنیم و در کنار یکدیگر روز خوبی بسازیم.
تصاویری از برگزاری جشن همسفر در نمایندگی دهخدا قزوین؛
صدابردار: مسافر دانیال(لژیون هشتم)
عکاس: مسافر معین(لژیون هشتم)
تنظیم: مسافر سعید(لژیون سوم)
ارسال: مسافر مجتبی(لژیون نهم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
1526