چهارمین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزشی عمومی همسفران و مسافران کنگره۶۰ نمایندگی باغستان با استادی ایجنت همسفر سحر، نگهبانی راهنما همسفر مهری و دبیری راهنمای تازهواردین همسفر زهرا با دستور جلسه «هفته همسفر» روز یکشنبه ۱۶ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم تا در کنار شما عزیزان آموزش بگیرم. امروز روز جشن ما همسفران است؛ همسفرانی که عشق و محبت را در وجودمان جاری کردیم و پای تکتک اتفاقهایی که در زندگیمان افتاد، پای تکتک تجربههای تلخ و شیرین آن ماندیم و آمدیم اینجا در کنار مسافرها سفر کنیم که به حال بهتر، عشق سالمتر و رزق و برکت برسیم. من صحبتهایم را با شعر جامی شروع میکنم که بهنظرم وصف حال همسفران عزیزمان است:
سفر خوش است اگر یار همسفر باشد
غبار موکب او سرمه بصر باشد
به منزلی که نشیند به محملی که رود
جمال او همه جا قبله نظر باشد
به هر جهت که کنی روی آشکار بود
به هر طرف که نهی چشم جلوهگر باشد
چه سود همسفری با ویم که آن خودکارم
ز راه وصل به هر گام دورتر باشد
اسیر محنت عشقم مرا بهوصل چهکار
نشاط و عیش دگر عاشقی دگر باشد
مرا چو تیر زند گر سپر شود مانع
شکایتی که مرا باشد از سپر باشد
به مهر روی بتان عیب من مکن جامی
مرا خود از همه عالم همین هنر باشد
همسفر بودن نهایت هنری است که ما میتوانیم در این زندگی اجرا کنیم. من هم جا دارد این هفته عزیز و پر شکوه را در رأس به همسفران پر عشق کنگره۶۰ که دستان خود را بالا گرفتند و اعلام کردند که ما لقب همسفر بودن را میپذیریم و در مسیر با تمام سختی در کنار آقای مهندس عزیز ادامه دادند؛ به خانم آنی بزرگ، خانم کماندار، خانم شانی و استاد امین عزیز تبریک میگویم و همچنین تکتک همسفران و مسافران عزیز که در کنارشان چنین همسفران پر عشقی دارند و امروز شاهد جاری شدن جلوه آن عشق و مهری هستیم که در کنگره طی چهارده وادی رسیدیم به عشق و ما شاهد این تصویر خواهیم بود. مسافرهای عزیز به بهترین نحو از همسفران پر عشقشان قدردانی و سپاسگزاری میکنند تا آن نور و عشقی را که آموزش گرفتند بتوانند به بهترین نحو در وجودشان جاری کنند.
من امروز داشتم به لقب همسفر فکر میکردم که چرا به من سحر در کنگره۶۰ لقب همسفر را دادند؟ طبق تعاریف «همسفر کسی است که مصرف مواد نداشته باشد. همسفر بال پرواز است»؛ همسفر خیلی واژهها است که میتوان برای توصیف آن بگوییم. وقتی که فکر میکردم به لقب همسفر طبق تعاریفی که آقای مهندس همیشه میگویند: هر لقبی که به ما داده میشود هر جایی که هستیم حالا لقب راهنما است، لقب ایجنت است، لقب مرزبان و تکتک القابی که ما داریم هر کدامشان پیشزمینهای دارند و به من سحر کمک میکنند که در مسیری که دارم بهقول معروف در سفر دوم تا رسیدن به خود تمام این القاب را در وجود خودم جاری کنم؛ برای اینکه این لقب در وجود من جاری شود نیازمند یکسری آموزش هستیم و من وقتی نگاه کردم دیدم در تمام جایگاههایی که ما در کنگره۶۰ کسب میکنیم هیچوقت این لقب همسفر بودن از بین نمیرود؛ همسفر راهنما، همسفر مرزبان، همسفر ایجنت و همچنین مسافر بودن نیز هیچ زمانی از بین نمیرود؛ پس اولین چیزی که اینجا به ما داده میشود آن لقب همسفر و مسافر بودن است.
حالا چرا همسفر؟ چرا مسافر؟ چرا ما باید در کنار شما سفر کنیم؟ چرا همسفر بودن آنقدر سخت است؟ همسفر وقتی وارد کنگره میشود (اکثر همسفرها) نمونهاش خود من گفتیم چرا ما باید بیاییم کنگره؟ چرا ما باید در کنار شما سفر کنیم؟ این چرا همیشه در ذهن همسفرها است که من حالم خوب است و آن مسافر است که باید بیاید اینجا و سفر کند و مواد خود را که قبلاً میگفتیم ترک؛ ولی الآن با واژه درمان آشنا شدهایم که ما اصلاً ترک نداریم و ما داریم درمان میشویم، همسفرها آمدند در کنگره تا آن زخمهایی که در کنار مسافرهایشان طی تجربههایی که داشتهاند بیایند و درمان شوند و بتوانند به آنها کمک کنند و آن زخمها را درمان کنند؛ برای همین است که جایگاه همسفر خیلی سخت و خیلی سهل است. اگر آموزش بگیریم خیلی سهل است و اگر بخواهیم آن آموزشها را به قول خودمان دور بزنیم بسیار مسیر سختی را قرار است طی کنیم.
امروز داشتم در سایت کنگره صحبتهای یکی از راهنماها را میخواندم که یکسری پلانهای زندگیاش را توضیح داده بود و خیلی قشنگ بود؛ پیشنهاد میکنم که همه بروید و آن را بخوانید که تصویرهای زندگیاش را نوشته بود که من برگشتم به زندگی تقریباً سیزده یا چهارده سال پیش خودمان در کنار آقای فدایی و همسفر مریم که چه مسیری را طی کردهایم و واقعاً به خود همسفر بودنم بالیدم و به شماها میگویم که به خودتان ببالید که در این مسیر در کنار مسافرتان چه جایگاههایی را طی کردهاید، چه تجربههایی را کسب کردهاید و به مسافران میگویم که قدر همسفرهایتان را بدانید و مسافرانی که همسفر ندارند امیدوارم آنقدر آن تغییر را در خودشان ایجاد کنند که همسفرشان با ایمان بخواهند وارد کنگره شوند و بگویند که اینجا یک جایی بود که بعد از تمام تجربههای تلخی که ما داشتهایم تو تغییر کردهای و من میخواهم بیایم که ببینم چه جایی است! به خاطر همین است که ما میگوییم مسافرانی که همسفر ندارند؛ باید آن تغییر و آن نور و آگاهی را در درون خودشان زیباتر ایجاد کنند تا بتوانند همسفرهایشان را بیاورند و بدانید که وقتی همسفر وارد کنگره میشود و در آن مسیر طیکردن سفر شما خیلی راحتتر میشود. مسافرهایی که همسفر دارند خیلی راحتتر میتوانند آن مسیر را طی کنند.
خیلی جاها همسفران میتوانند با آن نوری که با خودشان دارند فانوس راه شما شوند. به شما کمک کنند پلهپله این مسیر را طی کنید، چه در سفر اول، چه در سفر دوم و امیدوارم که روزی برسد که ما همسفران بتوانیم کاملاً مستقل روی پای خودمان بایستیم و بتوانیم خیلی قشنگتر از آنچیزی که الان داریم حرکت کنیم و به آن اهدافی که کنگره۶۰ برایمان در جایگاه همسفر بودن درنظرگرفته است برسیم و بدانید که من سحر عاشقانه روی ماه تکتک شما همسفران را میبوسم که پای زندگیهایتان ماندید، پای این لقبی که به شما داده شده ماندید و تمام سختیهای راه را پذیرفتهاید و الان اینجا دارید لذتش را میبرید در کنار مسافرهایتان. من از مسافرهای عزیز میخواهم که بایستند و به افتخار همسفرهایشان دست بزنند و این جشن را پر شورتر کنند.
تصاویر برگزاری جشن هفته همسفر
مرزبانان کشیک: همسفر دریا و مسافر سروش
تایپ و ویراستاری: همسفر پرنیان رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم)
تایپ: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون هشتم)
عکاس: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باغستان کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
870