سیزدهمین جلسه از دوره هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ خیام نیشابوری، در روزهای یکشنبه با استادی مسافر مصطفی و نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر امید با دستور جلسه «خانوم های مسافر» در تاریخ 16 دی ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان مصطفی هستم مسافر خدا را شاکرم که چرخ گردون،چرخید چرخید تا نوبت به من رسید تا این جایگاه را تجربه کنم و آموزش بگیرم. جا دارد تا از خدمتگزاران کنگره ۶۰ بخصوص شعبه خیام نیشابور بابت تمام زحمت های که میکشند تا یک نفر مسافر مثل من بیاد و به راحتی و در آرامش سفر کند و به درمان برسد و همینطور از جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان نهایت قدردانی و تشکر را دارم. مسافر چگونه سفر کند؟ زمانی که من وارد کنگره شدم با کوله باری از تاریکی ها و ظلمت ها و انبوهی از نا امیدی ها دردها وارد کنگره ۶۰ شدم و پیش از این سفر،که به درمان منجر شد در سال ۹۷ هم بار دیگر وارد کنگره شدم و سفر ناموفقی را داشتم. که در آن سفر من هیچگونه باور ایمانی به کنگره جناب مهندس استاد راهنمای خودم و بقیه اصول و قوانین کنگره نداشتم. با خودم فکر می کردم که مثل ما بقی انژیوهای دیگرست و برای تجربه کردن آمده بودم و این ایمان نداشتن باعث شد که ۷ ماه سفری نادرست را تجربه کردم و به طبع پرت شدن از محیط کنگره و ۴ سال آزگار دیگر تاریکی های بسیار وحشتناک و درد آور دیگری را تجربه کردم که بسیار سخت گذشت، خیلی سخت تر از تاریکی های قبل،چون مطالبی را از کنگره دریافت کرده بودم و چیزهایی را میفهمیدم و همین موضوع باعث شد سخت تر شدن شرایط موجود شد. تا اینکه شکر خداوند متعال توانستم بار دیگر به کنگره ۶۰ ورود پیدا کنم که بابت این هر روز شکر گذاری میکنم و جمله ای را تکرار می کنم(زمانی که فردی وارد کنگره می شود، اگر به کنگره و آموزش های ناب آن و جناب مهندس ایمان قلبی و واقعی داشته باشد قطار زندگی اش بر روی ریل خوشبختی میباشد و زمانی که از محیط آموزش ها و راهنما فاصله بگیرد،مطمئنن روزی دوباره گرفتار خواهد شد) پس من با خودم عهد بستم که تا زمانی زنده باشم و قرار باشد سالم درست زندگی کنم در کنگره حضور داشته باشم و بتوانم خدمت بکنم. من در قبل از کنگره آداب و شیوه صحیح زندگی کردن در اجتماع و خانواده هیچ نمیدانستم و اصلا نفهمیدم که فرزند اول من که ۱۸ سال سن دارد چگونه بزرگ شده اس و همه ی اعضای خانواده از من حراس داشتند و با من سخن نمی گفتند و خدا را شاکرم که توانستم چگونه بهتر زیستن را در خانواده و اجتماع از کنگره بیاموزم. اما در مورد دستور جلسه این هفته که عنوان(خانوم های مسافر) هست در صحبت های جناب مهندس و جلسه چهارشنبه شعبه تهران دیدیم و شنیدیم حرف های خانوم های مسافر که رها شده بودند و فجایع تلخی در خانواده های این بیماران رخ میدهد را شنیدیم. مسافرین آقا که خودشان با بیماری سخت اعتیاد دست و پنجه نرم کردهاند خوب میتوانند بفهمند که یک مسافر خانوم با محدودیت ها و شرایط خاصی که یک خانوم در کشور ما دارند چه سختی ها و تلخی هایی را تجربه میکنند خانوم های مصرف کنندهای که در بیرون از کنگره هیچ جا و مکانی برای درمان بیماری سخت خود ندارند چگونه مواد مصرفی خود را از ساقی ها تهیه میکنند؟! هزینه های سنگین مصرف خود را چگونه به دست می آورند با این شرایط سخت کاری و با این نگاه های مشکل دار خیلی از آدم های بیرون از کنگره ۶۰. من از تمام عزیزان خواهش می کنم که برای راه اندازی شرایطی مناسب برای خانوم های مسافر در نیشابور همگی همت کنیم با حمایت سبد ها و درک بالای این مشکل هولناک. تصور کنید که تمام این بیماران مصرف کننده مواد مخدر مانند خواهران و مادران خود ما هستند و ما باید تمام تلاشمان را بکنیم که این قشر از جامعه هم بتوانند مثل ما در آرامش و فضای مناسب خودشان را به رهایی و درمان کامل این بیماری برسانند. از اینکه به صحبت های من گوش سپردید بسیار سپاسگزارم
تایپ: مسافر ارمان (لژیون هشتم)
عکس: بارگذاری: خدمتگزار سایت، مسافر کمیل (لژیون سوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
150