همسفر نرگس:
برداشت من از این سیدی این است که انسانها در مسیر تکاملی خود همیشه با دو نیرو سر و کار دارند. این نیروها هستند که می توانند ما را از گذرگاههای سخت عبور دهند. البته نیرویی که بر اساس راستی و درستی باشد که نتیجه بهتری خواهد داشت و ما را به نور الهی نزدیکتر خواهد کرد. چیزی که در این سیدی برای من جالب بود، زندگی عقاب و نگرش و تفکر این حیوان در مقایسه با سایر مخلوقات خدواند میباشد. عقاب پرندهای است که برای نگه داشتن خانواده خود و ساختار زندگیاش، یک سری قوانین دارد. یکی از این قوانین ساختن خانه خود در بالاترین نقطه امن میباشد تا دست کمتر موجودی به آنها برسد و هیچکس نتواند آشیانهاش را ویران کند. دیگر مطلب اینکه برای خوراک خود از لاشه استفاده نمی کند. پرواز را در زمین و در خفا تمرین می کند. موجود عجیب و قدرتمندی است. ما انسانها باید این طرز تفکر و دیدگاه را الگوقرار بدهیم چراکه قطعاً بنای بهتری برای زندگی خود خواهیم داشت. در واقع بنای زندگی خشت و آجر و خاک نیست، بلکه داشتن درک و آگاهی و آن شخصیت ما انسانها است که بتوانیم آن را در زندگی خود پیاده کنیم. بنای زندگی را انتخابات ما مشخص میکند. عقابوار و یا لاشخوروار که این دو نیرویی است که در اول مشارکت گفته شد. یا ارتفاع و یا سقوط.
همسفر مرجان:
بسیارمهم است که انسان ساختار وجودی خود را بشناسد و ساختار و قالب وجودی خود را چنان محکم کند که الگوی او در طبیعت عقاب باشد. عقاب به عنوان نماد و سمبل قدرت و هوشمندی است. ما باید بدانیم که ساختار وجودیمان کدام یک از الگوهای طبیعت است. مثل مرغ خانگی، گنجشک، کبوتر، پرستو، کلاغ و یا عقاب، و در رسیدن به عقاب تلاش کنیم. برای اینکه بهتر به فلسفه وجودی انسان و خلقت انسان پی ببریم، آقای مهندس سوره بلد را بازمیکنند که از نظر روانشناختی به آن پی ببریم. انسان در بستری از رنج به دنیا میآید و باید از این گذرگاههای سخت با تلاش و کوشش خود عبور کند تا بتواند آن طوق بردگی و بندگی را از گردن خود رها کند. باید بداند که زندگی و حیات همین عبور از گذرگاههای سخت است و هیچ چون وچرایی هم نیست. اما میتواند این گذرگاهها را با عبور از مسیر صراط مستقیم و با الگو گرفتن از افراد دیگری که از این مسیرها عبور کردهاند ببینیم تا ما هم عبور کنیم. افرادی که از راه ضدارزشی به همه چیز رسیده اند، بندهای نامرئی غل و زنجیر به آنها وصل است که آنها نمیبینند.
باید خود به درک درست برسیم و به آن باور برسیم که بتوانیم از این گذرگاهها سالم عبور کنیم وگرنه اگر به درک واقعی نرسیده باشیم، در گردنههای این گذرگاهها حیران میمانیم و طعمه افراد دیگر میشویم. اما اگر بتوانیم عبور کنیم، میتوانیم به قدرت برسیم. فک رقبه به چه می ماند، به رهانیدن از بندگی. هرچیز که مانع حرکت انسان باش، بند محسوب میشود و اعتیاد یکی از این بندهای بزرگ است. اما انسان در زندگی خود جایگاهی را تعیین میکند که مانند عقاب بر فراز قلهها آشیان بسازد یا همچون مرغ خانگی باشد، به راه اعتیاد برود یا از تاریکی خارج شود و به سمت نور حرکت کند. دو نیروی مثبت و منفی همیشه درزندگی وجود دارد. همانطور که در سوره بلد گفته میشود انسان در رنج آفریده شده است. مسیر زندگی، مسیر تلاش و کوشش است وهمواره انسان برسر یک دو راهی قرار دارد تا خوب و بد را انتخاب نماید. در هستی همه چیز برمبنای ضدش شناخته میشود. علت اینکه ذات خداوند برای انسان قابل تشخیص نیست هم همین است که ضدش وجود ندارد. باید سعی کنیم در زندگی طوری عمل کنیم که الگو باشیم. خداوند به انسانهای زیادهخواه نعمت نمیدهد چون آنها قدر داشتههای خود را نمیدانند. در آخر باید مفهوم مسائل ضدارزشی را درک کنیم تا بتوانیم از ضدارزشها دوری کنیم.
منبع: سیدی گذرگاه
نویسندگان: همسفران لژیون ششم
ویرایش و ارسال: همسفر نگین رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
139