سیزدهمین جلسه از دوره سیزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران آقا نمایندگی شفا مشهد با استادی مسافر عباس، نگهبانی همسفر جمال و دبیری همسفر محمدرضا با دستور جلسه "خانم های مسافر" روز شنبه ۱۵ دی ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان عباس هستم یک مسافر. خداوند را شاکرم که به من این فرصت را داد تا در جمع شما حضور داشته باشم و از این جلسه آموزش بگیرم و خدمت کنم. ابتدا میخواهم اطلاعاتی از خانمهای مسافر در شعبه میخک ارائه دهم؛ این شعبه از سال ۱۳۹۷ توسط جناب محمد اختری شروع به کار کرد و ایشان تا سال ۱۴۰۱ در جایگاه ایجنتی این نمایندگی خدمت کردند. پس از ایشان، خانم کتایون تا سال ۱۴۰۲ در این جایگاه مسئولیت داشتند و در دوره بعد، خانم فاطمه این مسئولیت را بر عهده گرفتند که همچنان در حال خدمت هستند. جناب محمد اختری در شیروان سکونت داشتند و البته در ابتدای امر و اوایل فعالیت خانم های مسافر، جلسات تنها یک روز در هفته برگزار میشد، اما سپس به ۳ جلسه در هفته افزایش پیدا کرد و البته در حال حاضر جلسات این عزیزان در روز های شنبه و چهارشنبه در نمایندگی میخک برگزار میگردد. نکته قابل توجه این است که ایشان با وجود شرایط سخت، این مسئولیت را پذیرفتند. همچنین خانم فاطمه که در تهران لژیون دارند، باید در شعبه مشهد حضور یابند به همین دلیل هر هفته بایستی بلیط تهیه کنند و برای جلسات دوشنبه در مشهد حضور پیدا کنند و پس از آن دوباره بلیط بگیرند تا به تهران بازگردند و در روز سهشنبه لژیون خود را برگزار کنند. این کار جز با عشق و ارادهای قوی ممکن نیست؛ عشقی که فراتر از حساب و کتاب است. هر یک از این عزیزان مانند کتابی هستند که ما تنها قادر به دیدن بخش های کوچکی از خطوط این کتاب هستیم. هنگامی که یک لباس بافته میشود، یک رو و یک زیر دارد که یادآوری میکند این عزیزان علاوه بر مسئولیتهای کنگره، مسئولیتهای بسیاری در خارج از کنگره نیز دارند. به عنوان مثال: به نظر من خدمت برای این عزیزان قبل از طلوع آفتاب آغاز میگردد؛ زیرا این عزیزان به طور میانگین در هفته ۲ هزار کیلومتر مسافت را طی میکنند و در رفتوآمد هستند و این بههیچوجه کار آسانی نیست و این موضوع نشان دهنده عشق بلاعوض این عزیزان به کنگره ۶۰ میباشد.
در مورد همسفر و مسافر، میخواهم از تمثیل بازی مار و پله استفاده کنم که نشاندهنده نیش و نوش زندگی است. زمانی که وارد این بازی میشویم، در حال تمرین برای یکی شدن هستیم. در این یکی شدن، همسفر و مسافر باید به طور همزمان هم از لحاظ درونی و هم از لحاظ بیرونی حرکت کنند. به این معنی که مسافر باید وظایف خود را انجام دهد و همسفر باید بخشش، گذشت و عبور از مشکلات را بیاموزد. این مسیر تنها با تداوم امکانپذیر است و به سادگی حفظ کردن یک خط یا یک جمله نیست. همانطور که استاد امین فرمودند: "واژه همسفر و مسافر به یک فاعل نیاز دارد؛ زیرا این واژهها فعل هستند و به نیرویی نیاز دارند تا آنها را به عمل درآورند." این صفت، صفت بزرگی است. تمام هستی در حال تمرین همسفر بودن است؛ یعنی به دیگران بخشیدن و آنها را کامل کردن. همانطور که از خانه امن خود سقوط کردم، هدف رسیدن به درک بهتری از خوبی و بدی است. یعنی اینکه "بد" تا چه حد بد است و "خوب" تا چه حد خوب، و این که من در کجا قرار دارم. روز اولی که مواد مصرف میکردم، یک انسان متفاوت بودم و امروز فرد دیگری شدهام. در کتاب ادموند و هلیا آمده است که انسان قادر است چیزهایی را با خود ببرد و چه چیزی بهتر از این که صفت همسفر و مسافر بودن را با خود ببریم. من باید نسبت به نیروها دیدگاه و شناخت پیدا کنم؛ زیرا هر جرمی نیرویی را وارد میکند و نکته مهم این است که آیا این نیرو ارزش است یا ضد ارزش؟ آیا ایکس است یا آنتی ایکس؟ خیلی ممنون که با سکوت خودتان به صحبت های بنده گوش دادید.
مرزبان خبری: همسفر امین
تایپ: همسفر محمدصدرا (لژیون دوم)
ویراستاری: همسفر پوریا (لژیون اول)
ارسال خبر: همسفر معین (لژیون چهارم)
سایت همسفران آقا نمایندگی شفا مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
348