به نام خالق پیدا و پنهان که پیدا و نهان داند به یکسان
باعرض سلام و وقت بخیر و همچنین تبریک هفتهی همسفر خدمت شما. خوشحال هستم از اینکه با شما زوج موفق در حوزهی سفرتان مصاحبهای دارم.
وقتی که متوجه شدید همسرتان اعتیاد دارند چه واکنشی از خود نشان دادید؟
راهنما همسفر اعظم: با سلام و خسته نباشید و خدا قوت خدمت شما عزیزان سایت که واقعا چراغ خاموش خدمت میکنید. زمانی که با مسافرم آشنا شدم اوتی میخوردند و فقط به من گفتند که مصرف الکل داشتهاند و در کنگره۶۰ در حال سفر هستند. از آن زمان دیگر برام چیز عجیبی نبود که سختگیری کنم و خیلی موشکافانه ببینم که چهکار میکند. در آخر گذشت تا به رهایی رسیدند.
تأثیر و تفاوت حضور همسفر در زندگی شما چه بوده است؟
راهنما مسافر وحید: من هم هفته همسفر را تبریک میگویم. همسفر کلاً یک فرصتی هست برای آدم، باید شرایطش مهیا باشد. باید یک بستری آماده باشد. همانطور که میگویند شاگرد که باشد صدای پای استاد میآید. من شرایطی در زندگیام گذراندم، بهطور کلی من یکسری تخریبهایی داشتهام که از مراحل آموزشی بوده تا اینکه همسفر آمد. خب کسی که باید میآمد، آمد و شرایط زندگی به کلی تغییر میکند. برای من شخصاً فهم پیوند محبت قبل از آمدن همسفرم برایم تیره و تار بود. ولی از زمانی که همسفرم آمد بیشتر به کنگره60 وصل شدم و اتفاقات بسیار خوبی افتاد. من اصلاً قصد خدمت نداشتم و یکی از شاگردهایی بودم که از کنگره60 فرار میکردم ولی وقتی همسرم آمد، گریبان گیر کنگره60 شدم و این روال ادامه پیدا کرد.
راهنما بودن در زندگی زناشویی شما باعث چه تغییراتی شده است؟
راهنما همسفر اعظم: زمانی که همسرم شال سبز بودند و بعد شال ویلیام و بعد شال نارنجی قبول شدند، من شال سبز و پشت بند آن شال نارنجی را گرفتم. تفاوت بسیاری احساس میکنم، ابتدا از درونم. بخاطر اینکه اگر مسافر تنها سفر کند یک بحث است، وقتی با همسفر سفر کند یک بحث دیگر. وقتی خدمتگذار باشند و هر دو راهنما باشند خیلی فرق میکند. دیدگاهام نسبت به زندگی کاملاً متفاوت است و اینکه مسائل را با منطق حل میکنیم. به هر جهت تفاوتها هست در هر زندگی ولی وقتی که بحثی پیش میآید میگویم اعظم خودت راهنما هستی الان باید فلان جواب را به همسرت میدادی. بهعنوان اینکه ایشان هم راهنما هستند خیلی قشنگتر بود تا اینکه من برخورد دیگری داشته باشم. تماماً سعیم این است از زمانی که شال نارنجی را گرفتم، آموزشهایی که از کنگره60 میگیرم وارد زندگی خودم کنم و نسبتاً هم تا حدودی موفق بودهام.
چگونه در مقولهی اعتیاد از نفس اماره به نفس مطمئنه رسیدید؟
راهنما مسافر وحید: کلاً مراتب نفس یک طیف است، طوری نیست که بگویید مثل کلاسهای درسی باشد که الان کلاس اول باشد و نفس اماره و بعد کلاس نفس مطمئنه. میتوانیم در یک لحظه یا در یک صفتی در نفس اماره باشیم و در چیز دیگری در نفس مطمئنه باشیم و در مسیرش حرکت کنیم. نفس مطمئنه فکر میکنم فقط خود خداست یا کسانی که در مراتب بالاتر هستند. به طور کلی برای نزدیکتر شدن به نفس مطمئنه نیاز به پیوستگی، حضور، تداوم و یادگیری منابع آموزشی، حتی شرایطی که استادی برای ما مهیا شده و حرکت در مسیر ارزشی است که خداراشکر آن هم برای ما مهیا شده است. ما بعد از درمان میگوییم کنگره60 زمین آموزش است تا آموزش بگیریم و در زندگیمان تجربه کنیم. اصل قضیه در اینجا زندگی است. ولی در کنگره60 اتفاقات کلیدی برای ما رخ میدهد. مشروط به اینکه میگوید خود را طلب کنید، اگر این طلب درون ما باشد، خود جریان ما را به آن مسیر میبرد. که خداراشکر کسانی که وارد کنگره60 شدهاند چه خودآگاه و چه ناخودآگاه این طلب درونشان بوده. الان اینجا نشستهایم و فرصت برای من و همسرم مهیا بوده. ما همه در مسیر این مراتب نفس قرار داریم منتها به گفتهی آقای مهندس ما تنها چیزی را با خود میبریم که مال ما باشد. این صفتها مال ما است. ما صاحب علم و دانایی خود هستیم واین اتفاق خداراشکر دارد برای همه ما میافتد.
مهمترین ویژگیهای درونی و بیرونی کمک کننده در سفرتان چه چیزی بوده است؟
راهنما همسفر اعظم: من هنوز اول راه هستم و خیلی مانده که حس کنم که به موفقیت خیلی نهایی رسیدهام. ولی خب من خیلی جاها گفتهام که یک من قبل از کنگره60 و یک من بعد کنگره60 و یک من بعد از جایگاههای مختلف داشتهام. ولی آن درون من را شکست و شکافت یعنی مطمئناً با آموزشهایی که از آقای مهندس میگیریم و تمام منابعی که داریم و راهنمای خودم خانم فریبای عزیزم، حس میکنم ابتدای راه هستم. آن حس راضی کنندهای که از خودم دارم فعلا میدانم که جا دارد، چون میدانید که انسان فراموش کار است. انشاءالله در راهی که دارم میروم موفق باشم.
بعد از طی این سالها سفر آیا مشکلاتی در سیستم ایکس یا همان شبه افیونی خود دارید؟
راهنما مسافر وحید: اگر به طور فیزیکال در کنگره60 به سفر نگاه کنیم چهل یا پنجاه درصد شاید برای ما اتفاق بیافتد. رسیدن به هدف طیفی دارد که ما باید آنها را بگذرانیم. این که من به کنگره60 بیآیم و درمان به روش DST انجام بدهم، در مرحله اول بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. اگر در غیر این صورت بود آقای مهندس میگفتند شما ورزش نکن، سیگاردرمان نکن، فکر سلامت جسم نباشید. این توصیههایی که آقای مهندس میکنند برای خروج از تاریکیها میباشد. اگر من فکر کنم با DST این اتفاق میافتد کاملا اشتباه است. باید حال و انرژی داشته باشم و آموزش ببینم چون مشکلات فراوان است. چیزی که کنگره60 به من میدهد حل احیائ انسانی است، یعنی من قدرت حل مسائل را داشته باشم با استفاده از هر ابزاری که در اختیار داریم مثل کنگره60، راهنما و آموزشهای کنگره60. خارج از کنگره60 هم ابزارهایی مانند پزشک، خوراک سالم، ورزش همه اینها در اختیار است و در پایان؛ مشکل برای همه پیش میآید ما باید بتوانیم از آنها عبور کنیم.
علت اصلی موفقیت شما در سفر چه چیزی بوده است؟
راهنما همسفر اعظم: فرمانبرداری و این که چشم گفتن در کنگره را یاد گرفتم. اما، اگر و چرا در برنامههایم نبود مگر در مواردی که حس کنم مورد قضاوت قرار گرفتهام و از راهنمایم آموختم فرمانبرداری را جزو اساس کار خود قرار دهم تا به موفقیت برسم.
چگونه به خود انگیزه میدهید تا در کنگره ماندگار شوید؟
راهنما مسافر وحید: بخش بزرگی همسفرم میباشد؛ از وقتی که همسفر من به کنگره60 آمد من هم ماندگار شدم. هر چه جلوتر میروم وقتی به پیام هفته راهنمای آقای مهندس در سال 91 نگاه می کنم؛ پیام عجیبی است. میفرمایند؛ راهنما آیا میدانی چرا الان مورد احترام هستی؟ میدانی چرا تحویلت میگیرند؟ اگر میدانی که خوش به حالت اما اگر نمیدانی بگذار یادت بیاورم کجا بودی. من هر چه جلوتر میآیم، اگر دیدگاه من این باشد که میآیم تا حال چهار نفر را خوب کنم، خطا است و مسیر اشتباه است. من با مشکلات فراوان می آیم تا انرژی بگیرم. من برای حال خوب خودم میآیم. وقتی برای خودم میآیم لذت بخش است. تمام زندگی داد و ستد میباشد؛ اگر چیزی دریافت نکنم من که هیچی حتی آقای مهندس هم نمیآمد اینجا بنشیند. به قول استادم که از همنشینیشان با آقای مهندس میگفتند؛ همه جمع شده بودیم و قربان صدقه مهندس میرفتیم که آقای مهندس گفتند، هیچ کدام شما عاشق چشم و ابروی من نیستید! همه جا خوردند. آقای مهندس گفتند، شما جواب گرفتهاید وگرنه نه ما نه همسفرها اینجا نمینشستیم. چیزی برایم بوده که در اینجا هستم و می آیم و هرروز برایم جذاب تر می شود. سطح انرژی بالاتر میرود. هر چه بالاتر می رویم میدانیم که هیچ چیزی نمی دانیم. امیدوارم در این مسیر هرروز موفقتر شویم.
طراح سؤال و مصاحبه کننده: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون سوم)
تایپ: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون سوم)
عکاس: همسفر غزل رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون یکم)
ویراستاری و ارسال: همسفر نگین رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
302