English Version
This Site Is Available In English

ترس از آینده

ترس از آینده

من وقتی متوجه اعتیاد مسافر خود شدم که دخترم را باردار بودم انگار دنیا دور سرم می‌چرخید، بسیار ناراحت شدم اصلاً باورم نمی‌شد. کار من فقط گریه کردن شده بود. به خدا شکایت می‌کردم که چرا من مگر چه کار کرده بودم که این قسمت من شد. تا آن موقع من نه موادمخدر دیده بودم نه در خانواده ما کسی مصرف‌کننده بود که من بدانم چطور باید برخورد کنم و این من را عذاب می‌داد که عاقبت بچه من چه می‌شود. بسیار سختی کشیدم کارم فقط شده بود التماس کردن به خدا که مسافرم خوب شود.

همیشه ناامید بودم و ترس از آینده نامعلوم داشتم. چند بار هم مسافرم برای ترک اعتیاد به کمپ رفت؛ ولی هر بار بدتر از قبل برگشت دیگر نمی‌توانستم جایی بروم خجالت می‌کشیدم که در کنار خانواده و فامیل قرار گیرم که به من بگویند همسرم معتاد است. روزبه‌روز زندگی ما بد و بدتر می‌شد. دخترم بزرگ می‌شد و این بسیار جای تأسف داشت که پدر او مصرف‌کننده است و اگر دخترم بفهمد چه عذابی می‌خواهد بکشد.

وقتی مسافرم به مصرف شیشه افتاد بسیار می‌ترسیدم؛ ‌چون در تلویزیون دیده بودم مصرف‌کننده شيشه چه کارهایی انجام می‌دهد، این باعث ترس بیشتر در من شده بود. به او می‌گفتم برای درمان خود اقدام کن در جواب می‌گفت می‌روم؛ ولی خبری از رفتن نبود. همیشه من با دخترم تنهایی به مسافرت می‌رفتیم و هیچ‌وقت مسافرم با ما نبود این باعث ناراحتی دخترم بود و همیشه برای او جای سوال بود که چرا بابا با ما به مسافرت نمی‌آيد، من نمی‌دانستم چه جوابی به دخترم بدهم.

یک‌نفر کنگره۶۰ را به ما معرفی کرد و ما با کنگره۶۰ آشنا شدیم. وقتی که وارد شعبه کاسپین شدیم با مرزبان قسمت مسافران برخورد کردیم. مسافر من را در آغوش گرفت و خوش‌آمد گفت من هم با مرزبان قسمت همسفران آشنا شدم با من هم با خوش‌رویی برخورد کردند. من از رفتار ایشان بسیار تعجب کردم که مگر من را می‌شناسد. راهنمای تازه‌واردین من را برای اولین بار مشاوره کرد آن‌جا بود فهمیدم که کنگره۶۰ چه جای خوبی است.

بعد از ۱۱ماه به رهایی رسیدیم. با راهنمایی راهنماهای کنگره۶۰ از تاریکی به روشنایی رسیدیم. فهمیدم من سمیه چقدر مشکل داشتم و هنوز هم دارم؛ ولی اینکه چگونه با این مشکلات برخورد کنم و آن‌ها را حل کنم. همه این‌ها را مدیون آموزش‌های کنگره۶۰ و راهنماهای خود همسفر محدثه و همسفر مهناز هستم، امیدوارم که برکت این خدمت در زندگی آنان جاری باشد. خدا را شکر می‌کنم که آقای مهندس حسین دژاکام را آفرید تا افرادی مثل من از تاریکی به روشنایی برساند تا در زندگی امیدوار باشیم. تشکر ویژه از آقای مهندس حسین دژاکام دارم که این بستر زیبا را برای ما بنا نهاد تا ما به حال خوش برسیم.

نویسنده: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر مهناز (لژیون یازدهم)

تایپ: رابط خبری همسفر سمیه رهجوی راهنما مهناز (لژیون یازدهم)

ارسال کننده: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون ششم) دبیر سایت

همسفران نمایندگی کاسپین قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .