مصاحبه با دستیار دیده بان محترم آقا حشمت

لطفاً خودتان را به رسم کنگره ۶۰ معرفی نمایید:

سلام دوستان حشمت هستم همسفر بنده اولین همسفر بعد از استاد امین هستم و شماره کارت عضویتم ۱۶۲ هست من ۲۱ سال پیش زمانی که بازنشسته شدم تصمیم گرفتم که مشغول کاری شوم که نزدیک خانه هم باشد سرویس مدرسه شدم و در آن جا با فردی آشنا شدم که پسرش به کنگره می آمد پس از آن همراه پسرم به کنگره رفتیم در آن زمان همسفری وجود نداشت جلوی در منتظر پسرم میماندم تا باهم برویم چند جلسه که رفتیم آقای صداقت گفتند که اینجا چیکار دارید برایش تعریف کردم و ایشان گفتند بیا بنشین در لژیون من یک سالی گذشت و چند همسفر دیگر هم آمدند آقای صداقت و تراب خانی با مهندس صحبت کردند که برای همسفران لژیون تشکیل شود و فقط سه نفر بودیم و سه سالی گذشت آقای مهندس آزمونی برای ما برگزار کرد کم کم چهار لژیون شدیم و آموزش میدادیم و از آن زمان که فعالیت ما در پارک طالقانی آغاز شد افتخار این را داشتم که صبحانه آقای مهندس بر عهده‌ی من باشد و به نگهبان و پارکبان های پارک هم صبحانه میدادم خداوند آقای مهندس را خیر بدهد که این پارک را هم در برنامه‌ی ما قرار داد چون واقعا در طول سفر بسیار موثر است. برای من مسافر و همسفر هیچ فرقی نمیکند و همه را مثل بچه های خودم دوست دارم.
خداراشکر الان خیلی زندگی خوب و آرامی دارم و دستیار استاد امین هستم.

شما به عنوان اولین همسفر چه صحبتی دارید با همسفرانی که مسافرانشان هنوز وارد کنگره نشده است:
بنده خودم رهجویی داشتم که مسافرش بعد از سه سال وارد کنگره شده ابتدا خودش به آرامشی رسیده که بتواند با مسافرش چگونه برخورد کند  جهان بینی یاد گرفته سی دی هارا نوشته سرش را با سر راهنما عوض کرده گوش به فرمان بوده همیچین همسفری صد در صد مسافرش میاید کم پیش میاید که همسفری حالش خراب باشد چون آقای مهندس همه چیز را به ما آموزش می‌دهد حتی غذا خوردن و پول خرج کردن.
من در آن زمان ماهی ۲۰ هزار تومن برای خرید زمین به کنگره کمک میکردم چهارشنبه ها صدایم میکردن در بالای سکو اسمم را میخواندند و پس از چند وقت که لژیون سردار تشکیل شد وارد لژیون سردار شدم و الان هم خدا کمکم کرد و دنور شدم.

یک همسفر خوب چه خصوصیات و وظایفی دارد و در طول سفر چگونه می تواند به مسافر خود کمک کند؟

اگر بخواهم ساده بگویم همسفر باید آموزش هایی که می‌گیرد را کاربردی کند تا آن نفرت بین او و مسافرش از بین برود و وقتی تغییرات را در ما ببیند و با محبت و عشق با مسافر رفتار کنید امکان ندارد که جذب کنگره شود چون مسافر که دست خودش نیست و از مواد فرمان برداری میکند.

در آخر
یک خاطره ای هم از گذشته برایتان بگویم  یک روز آقای مهندس من را صدا زدند گفتند حشمت کنگره دیگر روی غلتک افتاده انقدر تو تاکسی تبلیغ نکن هر مسافری میاد می‌گوید کنگره را یک فردی ک موهایش سفید است سبیل دارد به ما معرفی کرده  من در آن زمان هر مسافری که سوار میکردم یک وادی به او میدادم میگفتم مطالعه کن ببین کنگره ۶۰ چیست
از شما مسئولین سایت تشکر میکنم خیلی خوب است که مطالب را منتشر میکنید آینده‌‌ی خوبی را برای شما میبینم.