گذرگاه‌ها، بخشی از زندگی ما هستند

در سیستم حیات ما انسان ها دو نیروی مثبت و منفی وجود دارد که قابل پنهان هم نیست مثل: تاریکی و روشنایی چون اگر تاریکی نبود ما روشنایی را نمی‌فهمیدیم به همین دلیل ما هر چیزی را بر مبنای ضد آن تشخیص می دهیم. یکی از دلایلی که نمی‌توانیم خدا را درک کنیم همین است که ضد ندارد و این ضدیت منظور در ذاتش است نه در صفات، شاید بگوییم شیطان ضد خدا است، نه! شیطان مخلوق خداوند است که طبق فرمان یک ماموریتی را دارد در کل این نیروی مثبت و منفی با هم درگیر می شوند و در پرتو این نیروها است که انسان ساخته می شود.
عقاب یک سمبل است، سمبل قدرت و موجود نیرومندی است که در عقبه کوه‌ها لانه می سازد تا کسی به آن دسترسی نداشته باشد؛ سرعت و قدرت بینایی بسیار بالایی دارد و همچنین منقار و چنگال های خیلی قدرتمندی دارد.
انسان‌ها نیز باید بدانند ساختمان زندگی خود یا شخصیت و وجود خود را چگونه بنا کرده اند؟ آیا در جایگاه عقاب است یا یک پرنده ضعیف؟
در قرآن مسائلی راجع به انسان گفته شده است برای مثال بلد یعنی شهر وجودی یا جسم انسان که می‌گوید به آن قسم نمی خورم چون ماندگار نیست و با مرگ از بین می رود و در ادامه می گوید انسان وقتی در زمین و در جسم است در رنج به سر می برد، زیرا نیاز های مادی دارد و بدن او آسیب پذیر است پس مسیر انسان به گونه ای طراحی شده است که سختی و فراز و نشیب دارد و این برای همه انسان هاست.
در ادامه می گوید که انسان را به یک دوراهی هدایت کردیم و اینجا باید دید او کدام راه را انتخاب می کند. در این سوره می گوید "فک رقبه" یعنی از بین رفتن طوق بردگی. شخصی که عقبه یا گذرگاه سخت را درک نکرده است و از آن عبور نکرده است همچنان در بردگی به سر می برد. خلاص شدن از مواد مخدر یک نمونه عبور از گذرگاه بسیار سخت است. گذر‌گاه سیگار، چاقی، قمار و بسیاری از ضد ارزش ها نیز از همین قبیل است پس گذرگاه های سخت، بخشی از زندگی است و انسان باید یاد بگیرد که از این گذرگاه‌ها عبور کند و بالاترین لذت را هم ببرد زیرا در این صورت همه چیز آرام و زیبا می شود.
حال چگونه می شود از گذرگاه عبور کرد؟
چهارده وادی به ما این امر را آموزش می دهد. در ابتدا باید این سختی ها را بپذیریم؛ باید با تفکر شروع کنیم و به طور کلی مجموعه ای از آموزش و کاربردی کردن همین وادی ها است. انسان هایی هستند که قانع نیستند و بیش از حد معمول می خواهند که خداوند هرگز به آن‌ها نخواهد داد، داشتن مهم نیست، مهم استفاده کردن از داشته ها است.
زندگی ما مثل یک فیلم یا تئاتر، پشت صحنه دارد و نباید فقط ظاهر انسان ها را نگاه کنیم.
در زندگی بند های زیادی مانند مواد مخدر وجود دارد که دیده نمی شوند، این بند ها نامرئی هستند ولی در ادامه دیده می شوند. در وادی سیزدهم آماده می شویم برای وادی چهاردهم که به عشق می رسیم. تا وقتی‌که انسان در درونش به یک آگاهی نرسد و دلیل آن را نداند به جایی نمی رسد. باید بدانیم به چه دلیل نباید سیگار بکشیم یا هر مسئله ضد ارزشی را چرا باید حل نمائیم بنابراین باید در زندگی مفهوم مسائل را درک نمائیم تا بتوانیم به نتیجه ای که می خواهیم برسیم.

تایپ: راهنما همسفر زینب (لژیون چهارم)

ویرایش و ارسال: همسفر نرگس (دبیر سایت)

همسفران نمایندگی دکتر مسعود