English Version
This Site Is Available In English

همسفر یعنی پیدا کردن مشترکات

همسفر یعنی پیدا کردن مشترکات

جلسه هفتم از دوره یازدهم سری جلسات کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی شوشتر به استادی مسافر امید و نگهبانی مسافرضا و دبیری مسافر اصغر در روز سه شنبه مورخه 11 / دی ماه / ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان امید هستم یک مسافر،خداوند را شاکرم که توانستم در اینجا باشم و آموزش بگیرم و تشکر می‌کنم از راهنمای لژیون سوم که به من اجازه دادند امروز این جایگاه را تجربه کنم واز نگهبان وایجنت محترم شعبه تشکر فراوان دارم،شاید صحبتها ومشارکتهای امروزمن وبقیه دوستان مسافریک نقطه روشنی باشد در دل این تاریکی وذهن افرادی که الان دارند سفر می‌کنند ولی هنوز همسفرشان رابه کنگره نیاورده اندرا روشن نماید. من هفته همسفر را تبریک می‌گویم اول به خانم آنی بزرگ اولین همسفر کنگره ۶۰ و به خانم شانی و خانم آنی کماندارواستاد امین بزرگوار که درکنارجناب مهندس ایستادندوایشان رادر راهی که ایمان داشتند یاری نمودند ،این هفته جشن همسفرمی باشد، من از مدت‌ها قبل خودم را برای این جشن آماده کرده بودم زیرا هرموقعه که به زمان این جشن نزدیک می‌شویم احساس می‌کنم بدهکاری من نسبت به خانواده‌ام بیشتر شده ، من فکر می‌کنم یک انسان اگر بخواهد بزرگ وقدرتمند شودباید از تاریکی ها عبور کندویک سری خصوصیات را در خودش بایدپرورش دهد ،قبل از اینکه وارد کنگره بشوم اصلاًبه این موضوع فکرنکرده بودم  وهمیشه تصور میکردم که خداوند بینایی را داده که فقط ببینیم، شنوایی را داده که بشنویم وکلام بمن داده شده که فقط صحبت کنم و اما وقتی وارد کنگره شدم متوجه شدم که انسان اگر بخواهد بزرگ شود و راه بزرگ شدن را بیاموزد باید بتواند از این حواس استفاده کند ولی گاهی اوقات استفاده نکردن از آنها باعث قدرنمند شدن میگردد.خیلی وقت‌ها که چیزی را می‌بینیم ولی وقتی نمی بینیم بزرگ می‌شویم، چیزی هایی را می‌شنویم ولی اگر نشنویم بزرگ می‌شویم و همه همسفران ما فکر میکنم قبل از اینکه به کنگره بیایند به این نقطه رسیدند و اگر بخواهم مثال بزنم همسفر خودم را۱۴ یا ۱۵ سال من مصرف میکردم اما ایشان تحمل میکردنند ونادیده میگرفتند ازدیگران می‌ شنیدندولی نشنیده می‌گرفتند و باز مثل کوه پشت سرمن می‌ایستادند .

می‌توانست بگوید ولی نمی‌گفت این‌ها چیزهایی بود که همسفر من را بزرگ کرد ادبیاتی که در کنگره به کار می‌رود با بیرون خیلی متفاوت است روزی که من وارد کنگره شدم اولین چیزی که به من داده شد این بود که اسم معتاد رفت کنار و به من صفت مسافر داده شد، مسافر کسی است که سفر خودرا از تاریکی به روشنایی آغاز می‌کند و اولین چیزی که به خانواده من و همسفر من داده شد کلمه همسفر بود که بسیار زیبا و قشنگ می باشد. هر پرنده ایی که بخواهدپروازکند احتیاج به دو بال دارد ،هیچ انسان یا پرنده‌ای نمی‌تواند با یک بال پرواز کند و من اگر بخواهم از دنیای تاریکی پرواز کنم احتیاج به یک بال دیگری دارم و این بال دیگر همسفر من است ،تخریب اعتیاد خیلی زیاد است و شاید ما فکر کنیم که هیچ تخریبی به خانواده وارد نکرده‌ایم اما وقتی معقولانه وعادلانه تفکر کنیم می‌بینیم هزار و یک تخریب وارد کرده‌ایم از پدر و مادر گرفته تا همسر و فرزند و این اعتیاد بود که آن همه فاصله و تخریب را بین ما و همسفرانمان به وجود آورد و اما جشن همسفر،فاصله ها توی جشن همسفر برداشته می‌شوند برای قدردانی راه‌های زیبایی گذاشته شده اول از ته قلب و وجودمون دلنوشته‌ای تهیه کنیم وبوسیله پاکت ویا طلا جبران کنیم و کنگره بمن یاد میدهد که آن چیزی که در توانمان هست و برای من ارزشمند است بتوانیم آماده و مهیا کنم و بتوانیم به بهترین نحو جبران اشتباهات گذشته را بکنیم ،امیدوارم که در این هفته به بهترین نحواز همسفرانمان قدردانی کنیم .ممنونم از اینکه به صحبتهای من گوش کردید .

تایپ و ویرایش : مسافر رضا لژیون اول

گروه سایت نمایندگی شوشتر

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .