English Version
This Site Is Available In English

تقدیر و تشکر به سه روش می‌باشد ؛ قلبی ، کلامی و عملی

تقدیر و تشکر به سه روش می‌باشد ؛ قلبی ، کلامی و عملی

جلسه یازدهم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ؛ نمایندگی خرم‌دشت، با استادی راهنمای محترم همسفر سینا، نگهبانی مسافر باقر و دبیری مسافر احسان، با دستور جلسه "هفته همسفر" سه شنبه11 دی۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سینا هستم یک همسفر
از نگهبان عزیز سپاسگزارم که فرصت خدمت کردن در این جایگاه را به من دادند تا آموزش بگیرم. امروز خیلی خوشحال هستم که در شعبه جدید خرمدشت حضور دارم. دستور جلسه این هفته ؛ هفته همسفر می‌باشد و باید این هفته را جشن بگیریم.من این هفته را به تمام مسافران و همسفران تبریک عرض می‌کنم و امیدوارم یک جشن خوب برگزار کنیم. همانطور که جناب آقای مهندس فرمودند مسافران از همسفران تقدیر و تشکر کنند به نوعی این تقدیر و تشکر به سه روش می‌باشد ؛ قلبی ، کلامی و عملی که امیدوارم همه گزینه سوم را رعایت کنند و تشکر کنیم.
تشکر میکنم از جناب مهندس که اجازه دادند به عنوان همسفر خانواده یک مصرف کننده وارد کنگره شوم و آموزش بگیرم و خدمت کنم و عضو کوچکی از کنگره ۶۰ باشم. ۲۰ سال پیش شاید در فکر ما نمی‌گنجید که یک نفر از خانواده مصرف کننده بیاید و در کنگره آموزش ببیند. من با ورود بر کنگره کاملا رفتارم با مسافرم عوض شد و از دید دیگری نگاه کردم. من در کنگره آموزش دیدم که چگونه با مسافرم رفتار کنم و اگر مسافرم بخواهد گریز بزند چگونه با او رفتار کنم و اگر مسافرم داروی خود را زیاد یا کم کند چگونه با او برخورد کنم یا اینکه مسافرم به کنگره نمی‌آید چگونه رفتار کنم در هر صورت ما با وارد شدن به کنگره به یک صلحی در خانه رسیدیم.
من در اوایل که وارد کنگره شدم یک حرفی از یک راهنما شنیدم که مواد مخدر مثل یک بمب می‌ماند هرچه افراد به این نزدیک‌تر باشند با منفجر شدن تخریب بیشتری می‌بینند و فکر می‌کنم نزدیک‌ترین انسان ها به این بمب همسفران می‌باشند که تخریب آنها از مسافران بیشتر نباشد کمتر نیست. بیشترین تخریب را همسفران می‌بینند هر چقدر این بند محبت محکم‌تر باشد وقتی یک مسافری وارد کنگره می‌شود و می‌خواهد رها بشود، در دوران مصرف و فعال شدن آن بمب همسفر بیشترین تخریب را می‌بیند و آن مسافر به سمت نور و رهایی حرکت می‌کند بیشترین حال خوب را آن همسفر می‌ برد که جهت عکس اش وجود دارد و و جناب آقای مهندس در سی دی گذرگاه اشاره‌ای به آن کردند که هر انسانی در زندگی اش یک گذرگاه سختی دارد برای گذشتن از گذرگاه سخت باید خیلی تلاش بکند و اگر نتواند از گذرگاه سخت عبور نکند فک رقبه نمی‌شود. حالا رقبه چیست ؟ یک طوقی بوده که بر گردن غلامان بردها آویزان می‌کردند. اگر کسی بتواند از آن گذرگاه رد بشود رها می‌شود و این طوق بندگی از گردنش افتاد برای خودش و همسفران باز می‌شود و یک سری گشایش‌ها در زندگی و خانواده آن طرف مشاهده می‌کند. یک سی دی  گوش می‌کردم که در آنجا استاد امین می‌گفتند که وقتی آقای مهندس رها شدند ما اصلاً نفهمیدیم و می‌فرمودند که گشایش در زندگی ما رخ داده بود و همه چی آرام بود و کاملا همه چیز دگرگون شده بود.
از اینکه به صحبت‌هایم گوش کردید از همه متشکرم.

عکس و ویراستار:مسافر احسان
تایپ:مسافر باقر
بارگزاری : مسافر آرمین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .