مقاله جشن همسفر:
سلام دوستان ماهان هستم یک همسفر
این هفته برای من هفته خیلی عزیزی است و دلیل این عزیز بودنش این است که من در این هفته کادو میگیرم؛ چند روز پیش یکی از دوستانمان به من گفت در این هفته مسافرت کادو چی میدهد؟ گفتم ما هر سال سعی میکنیم کادو جشن همسفر خودم را ارتقا بدهم و یک مرحله بالاتر ببرمش و به همه شما پیشنهاد میکنم که حتما این کار را انجام دهید.
قبل از اینکه بخواهم به این دستور جلسه بپردازم دوست داشتم اول این هفته عزیز را به همسفران جناب آقای مهندس تبریک بگویم مخصوصا استاد امین عزیز که ایشان دیدبان همسفران آقا هستند و زحمتهای زیادی در راستای قویتر شدن جهانبینی همه ما کشیدند و به دیگر همسفران عزیز در کل ایران تبریک میگویم.
در نوشتار قوانین کنگره ۶۰ میگوییم همسفر به کسی اطلاق میشود که سابقه مصرف مواد نداشته است و برای تعالی اهداف کنگره در کنار مسافر خود که مصرف کننده مواد مخدر بوده است وارد کنگره میشود و به حرکت ادامه میدهد. ما اگر از خودمان سوال کنیم چه چیزی است که این همسفر را در کنگره نگه میدارد و حتی در بعضی موارد کاری میکند که سیمش از مسافرش وصل تر بشود؟
در پاسخ به این سوال باید بگویم آن چیزی که همسفران در کنگره نگه میدارد آن احساس نیازی است که همسفران در خودشان نسبت به علم کنگره و خدمت در آن میبینند و چه بسا که در بسیاری از موارد همسفران خیلی تخریبشان بیشتر از مسافرشان بوده است و حالشان خراب تر است. ما نمیتوانیم از نقش موثری که همسفر در خارج کردن ترکشهای مسافرش داشته را نادیده بگیریم زیرا یکی از مهمترین هدفهای کنگره شصت احیای خانواده است و به این خاطر است که همسفران گاهی بیشتر از مسافران تلاش میکنند چون خانوادشان را دوست دارند و نمیخواهند دوباره آن زخمهایی که در اثر اعتیاد مسافرشان به آنها وارد شده را دوباره تجربه کنند.
اگر بخواهم از مثالی برای فهم و درک بهتر این موضوع استفاده کنم مثالی بهتر از خودم نمیبینم من زمانی که مسافرم وارد کنگره شد و درمان شد من سه سال بیشتر نداشتم در آن زمان نمیتوانستیم تشخیص دهیم که تخریب من چگونه بوده است یا اصلا من تخریبی داشتهام یا نه و نمیشود بچه سه ساله را در معرض علمی به عظمت علم کنگره گذاشت و اما زمان گذشت و من بزرگ تر شدم و خانوادهام همچنان در کنگره بود اما وقتی بزرگتر شدم هیچ اطلاعی از علم کنگره نداشتم و رغبتی هم برای اطلاع پیدا کردن از آن نداشتم در صورتی که در همان زمان پدرم دستیار دیدبان بود و مادرم اسیستانت بخش خانواده بود.
در آن دوران که برمیگردد به سه سال پیش اگر بخواهم خودم را شرح دهم؛ باید بگویم یک نوجوان مغرور بی ادب پررویی بیش نبودم که وقتی میآمدم به شعبه همسفران آقا یا هر شعبه دیگری آن شعبه را نه به وسیله شیطنت مثل قبل ولی به وسیله صفات منفی و زشت دیگرم شعبه را روی هوا میگذاشتم.
اما وقتی مسمم شدم برای حرکت در این راه و شروع به حرکت کردم و تصمیم گرفتم با نیروهای منفی به نوعی مبارزه کنم در اول مسیر خیلی سخت بود و هم خودم و هم اطرافیانم و راهنمایم که خیلی مدیون ایشان هستم را اذیت کردم ولی به نظر خودم الان که به آن مسیر نگاه میکنم راضی هستم نتیجه اش در کل جالب شد.
کنگره آمد و بحث مثلث درمان را مطرح کرد شاید بی ربط باشد ولی به نظرم در این هفته کار آمد است اضلاع این مثلث جسم روان و جهانبینی است و یکی از دلایل مهم دیگر شکل گیری همسفران همین ضلع جهانبینی است و این جهانبینی که امروز به این شکل درآمده است را مدیون استاد بزرگ جهانبینیمان استاد امین عزیز است.
در نهایت یک تشکر ویژه دارم از گروه سایت شعبه شیخ بهایی که به من فرصت نوشتن این مقاله را داد و برای تمامی همسفران کنگره شصت آرزوی خوشبختی و سعادت را دارم و این هفته عزیز را به همه خدمت گزاران کنگره تبریک می گویم و امیدوارم این هفته برای خودم فرصت خوبی برای آموزش گرفتن باشد.
نویسنده همسفر ماهان
نگارش و ویراستار: مسافر محمد (لژیون۱۹)
تنظیم ارسال مطلب: مسافر رسول
- تعداد بازدید از این مطلب :
367