همسفری را به من آموختند
همسفری یعنی ایستادن در کنار مسافر، چه در تاریکی و چه در روشنایی، چه در آغاز راه و چه در اوجهای بلند سفر.
در کنگره ۶۰ آموختم که ورود به این مسیر، تنها با فرمان الهی میسر است. برخی از ما هنوز در انتظار صدور این فرمان برای مسافرانمان هستیم؛ برخی، مسافرانی داریم که در کنارمان هستند، اما هنوز به درستی قدم در مسیر سفر نگذاشتهاند. و در این میان، همسفرانی نیز هستند که به لطف خدا، به تماشای رهایی مسافرشان نشستهاند و اکنون در سفر دوم و سوم، همراه مسافر خود به سوی خودشناسی و قدرت مطلق گام برمیدارند.
و چه زیباست مقام آزادمردی؛ آنجا که مسافر، با بیش از چندین سال رهایی، پایدار و استوار در مسیر روشن زندگی حرکت میکند. این لحظهها، گواهی بر صبر، عشق و ایمانی است که همسفران در مسیر خود کاشتهاند و اکنون به بار نشسته است.
اما کنگره ۶۰ به من آموخت که همسفری تنها همراهی با مسافر نیست. همسفری، سفری عمیق به درون است؛ سفری برای یافتن نور، تقویت دانایی و رسیدن به عشق الهی. حتی اگر مسافر نیامده باشد، اگر سفرش ناقص باشد، یا اگر به رهایی رسیده باشد، همسفری یک وظیفه است؛ وظیفهای مقدس که انسان را به تعالی میرساند.
این هفته، هفته ماست؛ هفته تمام همسفرانی که در هر مرحله از مسیر، چراغ ایمان و محبت را روشن نگه داشتهاند. هفته آنهایی که هنوز در انتظار مسافرشان هستند، آنهایی که با مسافری در مسیر رهاییاند، و آنهایی که به مقام آزادمردی رسیدهاند. هر کدام از ما، بخشی از این پازل زیبا هستیم؛ پازلی که از عشق، صبر و امید ساخته شده است.
از کنگره ۶۰ سپاسگزارم که به من آموخت چگونه در مسیر همسفری، به نور و عشق نزدیکتر شوم.
هفته همسفر مبارک.
نویسنده: همسفر محمود لژیون سوم، راهنما همسفر محمد
ویراستاری و بارگذاری: خدمتگزاران سایت همسفران آقا، شعبه پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
110