دستور جلسه این هفته به همسفرانی اختصاص دارد که ماندن و صبر کردن را پیشه خود کردند و در برابر ناملایمات زندگی ایستادند. همسفرانی که در برابر سختیها و رنجهای فراوان خم به ابرو نیاوردند؛ بلکه با عزمی جزم در مقابل مشکلات زندگی چون کوه ایستادند و سپر محکمی همچون فولاد برای محافظت و حفظ خانه و خانواده خود شدند. این اسوههای عشق، عزیزان خود را در چنگال اهریمن اعتیاد اسیر میدیدند و همواره دنبال راه نجاتی برای رهایی آنها از دام اعتیاد بودند و از هیچ تلاشی فروگذار نبودند؛ ولی عدم راه درمان قطعی اعتیاد و نجات مسافران از بند افیون، اثرات مخرب زیادی را بر روح و روان همسفران وارد کرده و آنان در طی سالها جراحات عمیقی را متحمل شده بودند. لحظاتی خسته و ناامید میشدند؛ ولی دومرتبه برای درمان عزیزانشان از جا برمیخواستند و دست به اقدام میزدند و اینگونه شد که خداوند مزد فداکاریشان را داد و آنها با جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ آشنا شدند. همسفران کنگره۶۰ ابتدا برای درمان مسافر خود به کنگره آمدند؛ زیرا سالها بود که خود را فراموش کرده و تمام تمرکز خود را روی مسافرشان گذاشته بودند؛ غافل از اینکه خودشان نیز در اعماق تاریکی اسیر افکارمنفی شدهاند و در استرس، اضطرابونگرانی و ... به سر میبرند. آنان خوب میدانستند زندگی کردن با یک مصرفکننده حسهای منفی زیادی در پی دارد و تخریبهای عمیقی در زندگی با یک فرد مصرفکننده در زندگیشان بهوجود آمده است؛ ولی آگاه نبودند که ابتدا باید خود را نجات دهند و سپس بتوانند به مسافر خود کمک کنند. تخریبهای همسفر اگر بیشتر از مسافر نباشد، کمتر هم نیست؛ بنابراین ابتدا باید خود را دریابد و برای جبران خسارت از خود، قدم در راه بگذارد و همچنین بپذیرد برای یک همراه و همسفر خوب بودن همواره باید آموزش ببیند تا بتواند مسافرش را همراهی کند. هدف یک همسفر کمک به مسافر است؛ ولی گاهی همسفر با ندانستن و عدم آگاهی از مسئله اعتیاد ممکن است عملی انجام دهد که باعث سقوط فرد مصرفکننده به اعماق دره شود. پس آموزش درست، کمک کردن و همسفر خوب بودن، لازمه ادامه سفر در کنگره ۶۰ است تا با کمک راهنمایانی که چراغ راه ما هستند به سلامت به سر منزل مقصود که همانا رهایی از بند اعتیاد و در نهایت رسیدن به فرمان عقل است، برسیم.
گفتوگویی در خصوص «هفته همسفر» با راهنما همسفر طاهره انجام شد که با هم مطالعه میکنیم تا از آموزش این گفتوگو بهرهمند شویم.
همسفر طاهره و مسافرشان با تخریب ده سال آنتیایکس مصرفی تریاک وارد کنگره شدند. ده ماه و یک روز با متد DST و داروی اپیوم به راهنمایی مسافر علی خدامی و همسفر سودابه کبیررضایی سفر کردند. هماکنون بهمدت هجده سال و ده روز است که از بند اعتیاد با دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. ورزش مسافر ایشان در کنگره دارت و ورزش همسفر طاهره بدمینتون است.
در ابتدا هفته همسفر را خدمت شما تبریک عرض میکنم. بهنظر شما از دیدگاه کنگره۶۰ یک همسفر چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
همسفر باید عاشق باشد و البته عشق بلاعوض داشته باشد؛ اینکه دوست دارم که دوستم داشته باشی نباشد. همسفر باید برازنده اسمش باشد؛ یعنی همراه بودن، صبوری کردن و در صبرش بیصبری نکند و سازگار باشد.
در آموزشهای کنگره۶۰ همسفر میآموزد که نقش همسفر در درمان اعتیاد نقش مفتش، بازرس و مراقب نیست. با توجه به این موضوع نقش همسفر چیست؟
این موضوع به من یک تلنگر میزند که آیا بدبینی، تجسس، طعنه زدن، بازرسی یا بالعکس احترام و اعتماد کدامیک میتواند به من همسفر کمک کند؟ مبارزه اصلی همسفر با نیروهای منفی و بازدارنده است. کسی که در زندگی مردم تجسس میکند یعنی بازرسی میکند؛ پس ذهنش درگیر نیروهای منفی و بازدارنده میباشد. با آموزشها و تزکیه و پالایش باید به آرامش برسد و دیگران را نیز آرام کند.
اگر بخواهید تأثیر نقش همسفر را بیان کنید چه مواردی را در اولویت قرار میدهید؟
عوامل زیادی در نقش همسفر تأثیر دارد؛ ولی دو عامل مهمتر برای برقراری ارتباط لازم است. ۱- فردی را که میخواهیم به او کمک کنیم دوست داشته باشیم. ۲-خودمان را قبول داشته باشیم؛ چون با خشم و نفرت و کینه نمیتوانی به کسی کمک کنی و اگر قدرت و توان خودت را دستکم بگیری حرکت درست انجام نمیدهی.
در کتاب ۱۴ مقاله اشاره شده است که برای سفر در کنگره ما نیاز به دو بال پرواز داریم که این دو بال شامل: وجود مسافر و همسفر در طول سفر است. لطفاً برداشت خود را از اهمیت تمثیل دو بال برای پرواز در کنگره برای ما بفرمایید.
تمثیل دو بال پرواز نقش مهم و زیبای همسفر و مسافر را بیان میکند؛ بهطوری که آقای مهندس میفرمایند: «مسافر خوب و همسفر خوب یک سفر خوب، مسافر خوب و همسفر بد سفری سخت؛ اما موفقیتآمیز، مسافر بد و همسفر خوب سفری سخت و طولانی؛ اما در نهایت موفقیتآمیز، مسافر بد و همسفر بد بهتر که هر دو بروند.» اینجاست که همسفر نقش خودش را ایفا میکند و به آموزشهای خودش معنا و مفهوم میدهد.
صبر یکی از پلههای مطرح شده در وادی پنجم است که همواره باید سرلوحه کار یک همسفر باشد و در مورد سفر مسافرش نباید عجلهای داشته باشد. شما چگونه در طول سفر خود این پارامتر را به انجام رساندید؟
همسفر باید صبور باشد و در صبرش بیصبری نکند و حالش وابسته به حال مسافر نباشد. آقای امین در سیدی کوه میفرمایند: «کوههای سر به فلک کشیده، ابرها را بهطرف خود جذب میکنند و به یک منبع آب تبدیل میکنند؛ سپس جاری شده و تمام سرزمین و اطراف خود را سیراب میکنند و باعث سرسبزی میشوند.» باید حال همسفر به سر راهنما و آموزشهای کنگره وصل باشد. وادی پنجم خیلی خوب در مورد تسلیم، رضا، دوری از ضدارزشها، صبر و استقامت برای ما توضیح میدهد.
هدف از شکلگیری گروه خانواده همسفران در کنگره۶۰ به چه منظور بوده است؟
هدف از تشکیل گروه خانواده آموزش بود؛ چون یک بدنه مهم در امر درمان و زمینهساز برای رسیدن به درمان خانوادهها، آموزش دیدن است. بزرگترین هدف، احیاء خانواده و پیدا کردن نقش همسر، مادر، زن و فرزند در خانوادهها بود؛ چراکه خیلی از جایگاهها جابهجا شده بود و هیچکس در جای خودش نبود؛ مردان کار زنان را انجام میدادند و زنان کارهای مردانه انجام میدادند.
از همسفران لژیون چه انتظاری دارید؟
انتظار من بهعنوان راهنما چیزی به غیر از انتظار کنگره نیست. همسفرانی که در لژیون قرار دارند با عنوان رهجو هستند و این واژه؛ یعنی پیدا کردن راه میباشد. رهجو باید با سه مولفه نظم، انضباط و احترام حرکت کند. وارد حریم خصوصی دیگران و حاشیه نشود و فرمانبردار باشد. استاد سردار میفرمایند: «همه ما انسانها ابتدا برای آموزش و سپس خدمت به این حیات قدم گذاشتهایم». پس رهجو بعد از آموزش باید خدمت کند؛ چون در کنار خدمت باز آموزش میبیند.
توصیه شما برای همسفرانی که با خواسته درمان مسافران خود وارد کنگره میشوند؛ اما مسافرانشان آنها را همراهی نمیکنند چیست؟
شاید همسفر در ابتدا میگوید به خاطر مسافرم آمدم، من معتاد نیستم و مشکل ندارم؛ اما کمکم با آموزشهای کنگره متوجه میشود که او نیز مسافر است و باید سفر کند؛ سفری از ظلمت و تاریکی به نور و روشنایی. همسفر مانند پروانه در پیلهای که از تفکرات خود، دور خودش تنیده است با ورود به کنگره و سفر، از این پیله تاریکی بیرون آمده و با بالهای زیبا و رنگی به پرواز درمیآید. مسافر را باید رها کند و ناامید و خسته نشود. صبر یکی از پارامترها و کلیدهای حیاتی کنگره است.
همسفرانی که در مسیر آموزش کنگره قرار میگیرند با این وادی بیشتر ارتباط برقرار میکنند (در آخر امر، امر اول اجرا میشود) لطفا بفرمایید برداشت شما از این وادی چیست؟
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
هیچ همسفر و مسافری نمیتواند برای رسیدن به امر اول که رهایی خودش است عامل زمان را حذف نماید. هیچ بنا و ساختاری یک شبه بنا نشده است. هیچ تبدیلی اتفاق نمیافتد؛ مگر آنکه تغییرات به آرامی و اندکاندک ایجاد گردد؛ باید فاصله زمانی خودش را طی کند. باید من همسفر آموزش بگیرم، فرمانبردار باشم، خدمت کنم، زمین بخورم، پوست بگذارم و از زمین بلند بشوم تا تصویری که ساختهام، بشوم. برای راهنما شدن روز اول که راهنما نمیشوم؛ باید سفر اول را تمام کنم و وارد سفر دوم شوم، آزمون بدهم و از هزاران فیلتر رد شوم تا امر اول که همان راهنمایی است اتفاق بیفتد.
کلام آخر:
دوست داشتن همدیگر و در کنار هم بودن بهایی دارد و باید بهای آن را پرداخت کنیم. همسفر خوب بودن کار آسانی نیست. گذشتن از خواستههای خود و تزکیه و پالایش کار راحتی نیست؛ بلکه گذشتن از گذرگاه سخت زندگی میباشد؛ پس برای گذشتن از این گذرگاه سخت خود را دوست داشته باشیم و دیگران را هم دوست داشته باشیم. به قول استاد عزیز جناب امین: «درگیر جزئیات و کلیات نباشیم و بهتعادل برسیم.» جا دارد از جناب آقای مهندس، خانواده محترمشان و راهنمایانی که در این مسیر برای من و مسافرم زحمت کشیدند، مسافر علی خدامی، همسفر سودابه کبیررضایی تشکر و سپاسگزاری کنم. خدا را شکر که در زمان حضور جناب مهندس دژاکام، یکی از اعضای کنگره۶۰ هستم. از ایجنت، مرزبانان و خدمتگزاران سایت شعبه سهروردی بابت این مصاحبه سپاسگزاری و تشکر میکنم.
از راهنما همسفر طاهره که الگویی بارز از یک همسفر صبور و مقاوم در کنگره۶۰ هستند سپاسگزاریم که وقت با ارزش خود را در اختیار سایت قرار دادند و با بیانات ارزشمند خودشان به ما همسفران آموزش دادند. برای این بزرگوار در مسیر عشق و روشنایی بهترینها را از قادر متعال خواستار هستیم.
طراح سؤال و مصاحبهکننده: همسفر پروانه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
عکاس خبری: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
ارسال: راهنما همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
553