English Version
This Site Is Available In English

کسانی که با خانواده در کنگره هستند خیلی خدایشان را شکر کنند

کسانی که با خانواده در کنگره هستند خیلی خدایشان را شکر کنند

جلسه چهاردهم از دور سی‌ و هفتم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شیخ‌بهایی اصفهان با استادی راهنما همسفر ماهان، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه «همسفر» یکشنبه ۹ دی ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷‌ آغاز به کار کرد.

سلام دوستان ماهان هستم یک همسفر
من اول از همه خیلی خوش‌حالم که خداوند توفیق داد در میان شما باشم و تشکر می‌کنم از گروه ایجنتی و مرزبانی که مارا لایق این جایگاه دانستند تا در این جایگاه خدمت کنم این هفته، هفته‌ی همسفر است و من دوست داشتم این هفته را به همسفران آقای مهندس تبریک بگویم آقای امین دژاکام و خانم شانی خانم کماندار و خانم هانی بزرگ همتون اشنایی زیادی دارید با این عزیزان که زحمت زیادی کشیدند، مخصوصاً اقای امین برای این که جلسات همسفران در اصفهان و بقیه شهرستان‌ها شکل بگیره زحمت زیادی کشیدند.
از همان اول همسفران آقا در کشور نبود سال ۸۷ در آکادمی در لژیون آقای صداقت که دیده‌بان هستند کلا سه همسفر آقا می‌رفتند آنجا و آموزش می‌گرفتند و همه‌ی آن‌ها راهنما شدند و میوه‌اش شد چیزی که الان می‌بینید که در هر استان حداقل ۱ شعبه‌ی همسفر اقا داریم و در تهران ۶ الی ۷ شعبه
سال ۹۱ در اصفهان هم همین‌ بود فقط و فقط اقای صالح کردگاری که معرف حضورتون است می‌آمد از بخش همسفران اقا رهجوی اقای مجید اعتباریان بود و چیزی که تعریف می‌کنند همیشه به علت همسفر بودنش خیلی اذیتش می‌کردند همیشه می‌گفتند اول جلسه می‌نشست پیش راهنما بعد هی اروم اروم مسافرها می‌کشیدند صندلیش را ولی خب نمی‌شه اسمش را گذاشت اذیت شدن تمام ان زحمت‌هایی که کشیده شد، ان خون دل‌هایی که خورده شد، میوه‌اش شد چیزی که حالا می‌بینید این تازه اول راه بود حالا همسفران اقا بود، حالا همسفران خانم که دیگه رفتند و رسیدن به درجات بالا، ما زمانی که خودمون هم اومدیم در کنگره پدرم اومدن مسافر بودن هم لژیونی اقای کردگاری بود اصلا لژیون همسفران اقایی وجود نداشت بعد اقای کردگاری رفت و آقا امین اجازه لژیون را بهش دادند و رهجوی دوم سومشون برادر من بودند که نشستند سر لژیون‌شان منم که ان زمان می‌رفتم بازی در اصل شیطونی می‌کردم کل شعبه را فرستاده بودم رو هوا ولی یک دلیل دیگه که به نظرم ما همسفر‌ها و مسافرها باید یاد بگیریم، خانم‌ها دلیل پیشرفت‌شان، این پیگیری‌شان بود و از مادرم تشکر می‌کنم که اگر مادرم نبود پدر من حتی نمی‌توانست رها شود و مادرم حواسش بود که مسافرش سر وقت دارو بخوره ازش تشکر می‌کنم و خود من در سفر جونزم اگر مادرم نبود خراب می‌شد و همیشه حواسش به همه چیز است.
یک نکته‌ای که اقای مهندس بهش اشاره می‌کنه موقع جشن که می‌شود می‌گویند ما ۴ تا فصل داریم و ۴ تا جشن الان جشن همسفر است چون خود من جشن را خیلی دوست دارم نه فقط به صرف کادو گرفتنش ولی علتی که برای من و کنگره مهم است من دارم می‌گم برمی‌گردد به خانواده و مسافر می‌اید به خانواده کادو بدهد شما اگر در پایه‌ترین مبانی پایه شناسی و جامعه شناسی برید بخونید می‌بینید خانواده بسیار مهم است در تهران شعبه‌ی شیخ بهایی را برای این خیلی دوست دارند و حساب دیگری رویش می‌کنند که چون روزهای ۵ شنبه می‌بینید که تعداد همسفر و مسافر‌هایش یکسان هستند تازه همسفر اقا هم هستند.
واقعا از این بابت است که شعبه شیخ بهایی مهم‌تر است؛ من به شما پیشنهاد می‌کنم امشب رفتید خانه اگر فرزند پسر دارید یا اگر همسفرتان است دستش را امشب ببوسید، چون این توجه و تمرکزی که در این شعبه است را واقعا مدیون همسفرتان هستید. هنگامی که یک سفر اولی می‌رود و گریز می‌زند و سفرش را به هم می‌ریزد، راهنمای مسافر کارش این است که بیاید ایشان را دعوا کند، دارویی را هم کم و زیاد بکند، ولی راهنمای همسفرش وظیفه‌اش به نظر من واقعا خیلی سخت‌تر است، باید یک مادر، یک همسر، یک دختر که به هم ریخته است و از همه جا بریده است و الان به کنگره متوسل شده است چون مسافرش خراب کرده باید همسفر را برگرداند، باید از آن حالت بدی که دارد از آن آشفتگی که دارد خارج کند و دوباره حالش را به اصطلاح خوب بکند و به نظر من این کار واقعا سخت‌تر از کار راهنماهای مسافر است با احترامی که برای همگی ایشان قائل هستم ولی خوب شرمنده هفته همسفر است باید از همسفرها تعریف بکنیم.
آقای مهندس چهارشنبه  به نکته خیلی زیبایی اشاره کردند، فرمودند: «یکی از دوستان من گفت علمی، علم است که آن علم پول شود و حتی اگر علم آن فرد به دوره حیات آن فرد قد ندهد». ببینید علم کنگره۶۰ واقعا پول شده است حالا قسمت معنوی‌اش را کاری نداریم چون واقعا چیزی که با چشم می‌شود دید این است که این علم واقعا پول شده است؛
الان همایشی که ما داشتیم یک هفته، دو هفته بچه‌ها دستشان بند بود. این همایش اگر از چهار میلیارد بیشتر هزینه‌اش نشده باشد کمتر نشده است و این پولی است که می‌بینیم و حالا معنوی‌اش را اصلأ کاری نداریم.
واقعا ما خیلی خوشبخت و خوشحال هستیم چون کاری که می‌کنیم واقعا کار عظیمی است که به دوره حیاتمان کشیده است.
ببینید دوستان عزیز در جامعه ما اگر کسی از کسی تشکر می‌کند همه اسم بدی روی آن می گذارند، همه مسخره‌اش می‌کنند، تا قبل از اینکه به کنگره بیاییم هم هیچ کدام واقعا بلد نبودیم تشکر و قدردانی بکنیم. اگر کسی فوت می‌کرد هشت میلیون یا ده میلیون پول تاج گل می دادیم و می‌گذاشتیم سر قبرش، دو روز بعد هم خشک می شد و دور میریختند و هیچ فایده‌ای هم نداشت، پول در جوی ریختن بود؛ در صورتی که می‌توانستیم در دوره حیاتش این پول را هزینه خودش بکنیم، هزینه شادی‌اش بکنیم، چون یاد نگرفته بودیم هزینه غمش می‌کردیم که اصلا نه به درد خودمان می‌خورد نه فایده‌ای برای خودش داشت.
واقعا کسانی که با خانواده در کنگره هستند خیلی خدایشان را شکر کنند، چون کسانی که خانواده‌هایشان در کنگره نیستند، زبانشان یکی نیست. من درست است که همسفر هستم ولی از یکی، دو سالگی به کنگره می‌آمدم ولی من در این یکی، دو سالی که خودم دارم به کنگره می‌آیم تازه می‌فهمم که زبانمان یکی شده است و این نکته را تازه درک کرده‌ام؛ از همه شما تشکر می کنم که به صحبت‌های من گوش دادید.

 


نگارش: مسافر امیر (لژیون۱٠)، مسافر مجتبی (لژیون۲۳)
ویرایش: مسافر حمزه (لژیون۱)
تنظیم و ارسال مطلب مسافر رسول 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .