English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته مسافر محمد‌رضا

دلنوشته مسافر محمد‌رضا

به نام آنکه هستی نام از او یافت
فلک جنبش زمین آرام ازو یافت

نوشتن در مورد بنیان کنگره 60 و کلام جادویی و سحرآمیزش مصداق جمله پرمغزی است که می‌گوید: سخن کَز دِل برآید لاجَرم بردل نشیند
کلمات و جملاتی که از زبان این مرد بزرگ نوازشگر گوش وجان رهروانش می‌باشد مصداق چراغی است برای روشن کردن مسیر حرکت سفر مسافران که در تمامی کلاس‌ها و کارگاه‌های آموزشی کنگره به وضوح پیدا و قابل رویت و درک می‌باشند و کلمه به کلمه سخنان ایشان درکمال سادگی و پختگی بر جان و دل ما مسافران نقش می‌بندند وجایگاه رهبری را در مسیری که انتخاب نموده‌اند هویدا می‌کند.
مگر نه اینکه پیامبران الهی انسان‌های والایی هستند که برگزیده شدند تا زندگی مردمان گم کرده راه را به آن‌ها نشان دهند و صراط مستقیم و یکتا پرستی را به آن‌ها بیاموزند؟ همینطور امید به زندگی روشن و هدف مند را در دو جهان برایشان ترسیم نمایند؟
تمامی پیامبرانی که از طرف قدرت مطلق برای راهنمایی و هدایت بشر مبعوث شدند جملگی یکتا پرستی و حرکت بسوی روشنایی و مهر محبت و تلاش برای پویایی زندگی انسان‌ها را ارمغان داشتند و اینک درروزگار پرسرعت علم و تکنولوژی و ابداع و اختراعات فوق تصور آدمی، معنویات در روزمرگی مردمان کم رنگ شده و کمرنگ‌تر هم نیز می‌شود؛
مردی از اعماق ظلمات وتاریکی وپس از سال‌ها نفس کشیدن در آن فضای تلخ و وهم آلود کمر همت مردانه‌اش را محکم کرد و حرکتی آرام و بدون توقف را از روزنه‌ای بسیار کوچک از نور در بیکران تاریکی‌ها را آغاز و آرام آرام تاریکی را پشت سر گذاشت تا راهنما و رهبری شود برای انسان‌های گرفتار درتاریکی وحشتناک زندگی بنام دام اعتیاد.
چه مردان و زنان بزرگی که در این دام گرفتار شدند و چه زندگی‌های شیرین و زیبایی که متلاشی و از هم پاشیده شدند، چه فرزندانی که بجای لبخند مادرشان فقط اشک و خرد شدن او را ناظر و شاهد بوده‌اند و در میان دوستان و همکلاسی هایشان همواره سری رو پایین داشته‌اند تا کسی غم درون آن‌ها رانبیند و نفهمد زندگی آرام، شاد، شیرین و سرشار ازعشق و محبت و مهر ورزی جز رویا و آرزویی دور و کم سو برایشان نبوده است. درچنین شرایطی پیام آوری از جنس و نوع اعضای کنگره 60 و زمانی که همه چیز در عمل با تفکر و تعقل جدید و توام با حرکتی حساب شده جاری است ایثارگرانه عشق را درمکتب ابراهیم آموخت تا جایکه برای اثبات حقانیت خود اسماعیل جان را قربانی جانان نمود و در برابر فرمان قدرت مطلق خود را فراموش کرده و جاودانه تسلیم سلامت هم نوعان گردید و از مکتب ابراهیم عشق و حق را پذیرفت تا از سرچشمه حقیقت سیراب از واقعیات شود و در بیکران پهناور هستی کلامش چیزی نیست جز اطاعت و تسلیم بدون چون چرا به فرامین قدرت مطلق.
خود باوری وزیبایی و زندگی مملو از شور و شادی و مهر و محبت همراه با تلاش برای پالایش روح و روان و جسم مسافران را ارمغان آورد، چه چراغ‌های خاموشی که مجدداً روشن شدند و چه زندگی‌های به فنا رفته‌ای که دوباره احیا شدند
چه چهره‌های افسرده و غمگینی که  لبخند زیبا و زیبنده زندگیشان شد فقط و فقط به خاطر جناب مهندس دژاکام و همت بی مثالشان عشق در خانواده‌ها مجدداً ظهور و زنده شد و نام ایشان تا ابد درمیان آن‌ها به زیبایی و روشنی جاودانه و ماندگارگردید.
در پایان؛
سلام و درورد خداوند بر تو که از قلب‌ها وارد شدی و با محبت نسخه پیچیدی کاری که دانش آموختگان دارالفنون حیات در انجام آن عاجزند و درود بر تو ای رفیق دیرین که پیام‌ها را به بهترین شکل جذب و در کلام‌ها بکار بردی و اکنون نیز نیک می‌دانید که جهان درتمامی جهات رو به حرکت و تغییر جدیدی هست و افتخار ما هم شاگردی و رهجویی لایق و مناسب و آبرومند برایتان می‌باشد و از خداوند جز تندرستی و موفقیت وشادکامی برای شما وخانواده محترمتان خواسته‌ای نداریم.

سراینده: مسافر محمد رضا (لژیون هشتم نمایندگی)
گرآوری: مسافر مسلم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .