همانطور که میدانیم در کنگره۶۰ به فردی که مواد مخدر مصرف میکرده و اکنون در حال درمان است و یا به درمان رسیده است مسافر گفته میشود و همسفر به کسی گفته میشود که مسافر را در راه رسیدن به درمان همراهی میکند. در تعریف همسفر آمده است؛ همسفر به کسی اطلاق میشود که سابقه اعتیاد ندارد و برای تعالی اهداف کنگره۶۰ تلاش میکند.
زمانیکه به کنگره آمدم با خودم میگفتم من آمدهام برای درمان مسافرم، مشکل از من نیست و تمامی مشکلات را به گردن مسافرم میانداختم؛ اما در آموزشهای کنگره یاد گرفتم سیستم ایکس که تمام خوشیها و ناخوشیهای ما بسته به عملکرد این سیستم است به دو روش از تعادل خارج میشود؛ روش اول با سیم و روش دوم بیسیم. مسافران با سیم این سیستم را خراب میکنند که همان استفاده از مواد مخدر، مشروبات الکلی و ... است و همسفران بدون سیم؛ یعنی با افکار منفی سیستم ایکس خود را از تعادل خارج میکنند.
همسفر بودن در کنگره۶۰؛ یعنی درک صورت مسئله اعتیاد و دانستن این موضوع که فقط برای درمان مسافر به کنگره نمیآیم. همسفر بودن؛ یعنی پایین آوردن انتظارات خود و همراهی مسافر. وقتی به کنگره آمدم، آموزش گرفتم و فهمیدم که مشکل از یک طرف نیست؛ بلکه از سوی دیگری هم مشکل وجود دارد و من هم یکطرف این داستان هستم. به این موضوع پی بردم که باید همزمان و حتی یک گام جلوتر از مسافرم حرکت کنم تا بتوانم بال پرواز او باشم. پی بردم که باید بهگونهای حرکت کنیم که هم مسافرم و هم من همسفر بتوانیم بندها را با همدیگر از پاهایمان باز کنیم تا سبکبال پرواز کنیم.
من و مسافرم زندگی کردن را در سایه آموزشهای کنگره یاد گرفتیم و اینک خیلی راحت و بدون فشار و استرس و حتی یک تنش کوچک به زندگی ادامه میدهیم. با آموزشهای کنگره بهعنوان یک همسفر توانستم به مسافرم آرامش، محبت و عشق درونیام را هدیه کنم و از این بابت خدا را شاکر و سپاسگزارم. امروز در مسیر زندگی ما فقط تلاشمان را انجام میدهیم آنهم در صراط مستقیم و یاد گرفتیم که نتیجه و پایان کار در دست ما نیست و وقتی به خدا میسپاریم و از مرحله رضا و تسلیم میگذریم، حتی سختیها و دردها برایمان لذتبخش میشود.
اکنون که من همسفر طعم خوش زندگی و آن روی سکه را هم دیدم؛ علاوهبر همراهی مسافر و ادامه زندگی و خدمت در کنگره، باید بدانم که این سرخوشی، ارمغان کدام دست پینهبسته و رنج کشیده است؛ آری! منظور من خانواده آقای مهندس حسین دژاکام هستند که در آغاز سفر آقای مهندس، در یک راه نامعلوم و تاریک رنجهای زیادی را متحمل شدند تا بتوانند این راه پر فرازونشیب را پیدا کنند و وقتی از درستی آن مطمئن شدند، آن را علامتگذاری کردند تا راه برای ما روشن و مشخص باشد. جناب مهندس در این راه برای پایهگذاری بخش همسفران، زندگی، همسر و فرزندان خود را وقف دیگران نمودند و امروز ما به این سهولت در کنگره قرار میگیریم و در چهارچوب منظم و قانونمند سفر میکنیم و به زندگی برمیگردیم. خانم آنی بزرگ، خانم آنی کماندار و خانم شانی عزیز دستانتان را میبوسم و به مهر فشار میدهم و از استاد امین بزرگوار بسیار تشکر میکنم. بعد از خداوند، با تمام وجود سپاسگزار شما خانواده محترم هستم.
وظیفه مهمی که من بهعنوان یک همسفر در کنگره۶۰ و در این زمان دارم این است که در کنگره خدمتگزار باشم و الگوی خوبی برای تازهواردین باشم تا همانطور که من از این شجره طیبه برخوردار شدم دیگران نیز در سایه آن به آرامش برسند و چراغ کنگره بهلطف خداوند همیشه روشن بماند و نور امید را در دل انسانهای در راه مانده زنده کند و از بند تاریکیها نجات پیدا کنند. نوشتن سیدی و کاربردی کردن آموزشها، اجرای قوانین و حرمتها، شرکت در لژیون سردار و کمک مالی من به کنگره، همچنین دریافت شال راهنمایی و دیگر شالهای خدمتی میتواند گوشهای از خدمتی را که کنگره به من کرده و آرامش را در زندگی من همسفر جاری کرده، جبران نماید. امیدوارم همه ما در این موفق و سربلند باشیم.
همسفر؛ یعنی عشق، صبوری، سکوت، امید، گذشت، بخشش و ... اکنون شاکر خداوند و نگهبانان هستم که عضو کوچکی از این خانواده بزرگ هستم. برای سلامتی بنیان کنگره۶۰ و مستدام بودن راه کنگره دست به دعا برمیدارم و هر خدمتی لازم باشد در این مسیر انجام دهم کوتاهی نخواهم کرد. برای همه اعضای کنگره۶۰ خواستار توفیقات روزافزون هستم و هفته همسفر را به همه همسفران عاشق و صبور کنگره۶۰ تبریک میگویم.
نویسنده: مرزبان گروه خانواده همسفر فاطمه
عکس: مرزبان خبری همسفر فرشته
ارسال: راهنما همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
516