دوازدهمین جلسه از دوره شصت و یکم سری کارگاههای آموزشی- خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان، با استادی اسیستانت محترم مسافر مریم، نگهبانی مسافر مهسا و دبیری مسافر شادی، با دستور جلسه《بنیان کنگره ۶۰》روز چهارشنبه مورخ ۵ دی ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مریم هستم یک مسافر
خدا را بابت این جایگاه و جلسهای که در آن قرار گرفتهام شاکر و سپاسگزارم و امیدوارم بتوانم حق مطلب را همانگونه که شایسته است ادا کنم و از آن درس بگیرم. هفته بنیان را به آقای مهندس، خانم آنی بزرگ، خانم شانی و تمام کسانی که از ابتدای کار پرقدرت تلاش کردند و الان حضور ندارند تبریک عرض میکنم.
همانطور که آقای مهندس بیان کردند؛ هفته بنیان تولد تکتک اعضاء کنگره میباشد و من به همه شما تبریک عرض میکنم. از آقای خدامی که بذر کنگره را در اصفهان کاشتند تشکر میکنیم که واقعا بذر خوبی بود و عملکردش از میوههای آن که همان شعبی هستند که در اصفهان تأسیس شد مشخص است. دو سال پیش زمانی که شعب اصفهان از جشن گلریزان محروم شدند، بیشترین واریزی را نمایندگیهای اصفهان داشتد و جناب مهندس گفتند اصفهانیها بیدار شدهاند.
بعد از خدمات آقای خدامی، آقای حکیمی زحمات زیادی را متقبل شده و هر هفته به اصفهان مشرّف میشدند و با جلساتی که برای خانمهای مسافر در اصفهان برقرار میکردند بذر خوبی را در اینجا کاشتند، هنوز هم باقدرت در حال ادامه دادن هستند. خانم راد اولین رها شده و بذرافشان گروه خانمهای مسافر کنگره بودند، بذر گروه خانمهای مسافر اصفهان را خانم فریبا به ثمر رساندند و این پروسه ادامه دارد... در اینجا از خانم فریبا و همسر محترمشان تشکر و قدردانی مینماییم که فضایی را در اختیار کنگره قرار دادند که کار خود را شروع و به راحتی ادامه دهد.
بعد از خدمات آقایان خدامی و حکیمی، مسئولیت شُعَب اصفهان به عهده آقای منصوری گذاشته شد و ایشان هم تلاش و زحمات بسیاری انجام دادند. درحال حاضر آقای سلامی مسئول نمایندگیهای اصفهان هستند و همانند دیگر مسئولین پرقدرت در حال خدمت میباشند. فصلی که بهار بسیار خوبی داشته باشد، فصل خوبی است و این مصداق کنگره ۶۰ است که عملکرد آن به این زیبایی در حال اجرا میباشد. دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از افرادی دعوت به همکاری کردند که روزی انگشت اتهامات به طرف آنها بوده و بدترین افراد جامعه محسوب میشدند، و این نشاندهنده عملکرد درست و عالی کنگره میباشد.
بنیان یعنی چه؟ یعنی اصل و اساس یک موضوع، آقای مهندس خالق کنگره ۶۰ هستند و ایشان میگویند؛ من بنیانگذار کنگره نیستم، من بنیان کنگره میباشم. در سی دی وظیفه و سی دی علم و عمل بسیار زیبا توضیح دادند که آبروی علم به عمل آن است. دانشگاه علوم پزشکی خود تایید کننده به عمل درآوردن علم جناب مهندس میباشد، که از بدترین انسانهای جامعه، بهترینها را تربیت کردند، و تغییرات اینجا مشخص میشود. همچنین از آقای مهندس برای شرکت در مقالات پزشکی در لندن دعوت به عمل آمد، تمام این مقالات در چندین کشور مورد تائید قرار گرفته است.
اصل بنیان میخواهد به ما بگوید که من مریم ۱۰ سال پیش کجا و با چه تفکری زندگی میکردم. آیا در حال حاضر تغییری در من ایجاد شده است؟ هفته بنیان، تولد من، و خانم نیکی و خانم وجیهه است که الان در جایگاه مرزبانی میتوانند بهترین تصمیمات را اخذ کنند، و تولد کسانی که هیچ ارزشی در خانواده برایشان قائل نبودند. آقای مهندس همیشه میگویند؛ من کاری انجام نمیدهم، فقط آدرس شما را به خودتان نشان میدهم.
اگر بخواهم از خاطرات خود بگویم، روزی که من وارد کنگره شدم مانند امروز نبود که استاد از قبل تعیین شود. زمانی که وارد میشدیم آقای حکیمی یا خانم فریبا اعلام میکردند که شما استاد، شما نگهبان و شما دبیر جلسه هستید. یک روز تعداد اینقدر کم بود که جلسه با استادی خانم فریبا، نگهبانی خانم مهناز، دبیری خانم زهرا شیرازی برگزار شد و من تنها عضو حاضر در کارگاه بودم، بعد از خواندن نوشتارها من به تنهایی دست میزدم! اما امروز چند نفر شدهایم؟
هفته بنیان میخواهد به ما بگوید که از کجا به کجا رسیدهایم، چه ترس ها که در وجود ما بود و تبدیل به عشق شد. همیشه یادآور خود باشیم که اگر کنگره نبود، اگر همسرم کنگرهای نمیشد، زندگی من چگونه بود؟ من کجا به سر میبردم؟ چه اتفاقاتی در زندگیام رخ داده بود؟
دیروز در جشن بنیان آقای مهندس عنوان کردند؛ اگر میخواهید تبدیل شوید، باید تغییر کنید، باید بدانید که چه کاشتهاید یا میخواهید چه بکارید؟ نگرش جامعه نسبت به خانمهای مصرفکننده بسیار بد بود، ولی با ذرهذره تلاش جناب مهندس و حتی با قرار دادن دستور جلسهای بهعنوان "خانمهای مسافر" این دید نسبت به منِ مریم و دیگر مسافران تغییر پیدا کرد و من که یک مصرفکننده بودم، تبدیل به یک انسان آموزش گرفته شدم. پس باید ثابت کنم که یک کنگرهای هستم؛ با پوشش خود، با رفتار خود و با عملکرد خود در حل مشکلات و امور زندگی، یک الگوی به تمام معنا باشم. نشان پیری در چهره و هر صورتی ظاهر میشود و انکارناپذیر است، ولی دانایی رشد میکند و این دانایی معرّف شخصیت و ادب من میباشد.
من اگر درجایی بهعنوان یک خانم مسافر قرار گرفتم، بایستی بتوانم ثابت کنم که همه مصرفکنندهها مانند یکدیگر نیستند و میتوانند تغییر کنند، من بهعنوان یک انسان کنگرهای وظیفه دارم که به گوش همه برسانم که در کجا درمان شدهام. ما میتوانیم با رفتار و برخورد خود در هر جایی که قرار میگیریم، آموزشهای گرفته شده از کنگره را اجرا و پیام کنگره را منتشر کنیم و یک الگوی بینقص باشم.
در مورد بنیان صحبت بسیار است و زبان از بیان قاصر. در بیان پیشرفت آقای مهندس همین بس که نام ایشان در تمام جوامع پزشکی برده میشود. در جبران این همه زحمات بیشائبه من چه کاری میتوانم انجام بدهم؟ من در کجا قرار دارم؟ ما برای رسیدن به این روز سختیها و مشکلات زیادی را گذراندیم، از کوچههای پوشیده از گلولای عبور کرده و تا زانو در گل فرو رفته و وارد شعبه میشدیم، چقدر دیگران تلاش کردند تا ما به راحتی در رفتوآمد باشیم. زمانی که به من مسئولیتی داده میشود باید در انجام آن کوشا باشم تا خطایی صورت نگیرد، تا هستی هست باید تاوان اشتباه و خطای خود را بپردازم، پوشش، آرایش، گفتار، کردار و عملکرد ما همه پاسخ دارد.
تایپ: مسافر سارا لژیون ۷- نمایندگی یاس اصفهان
ویرایش: همسفر بدری لژیون ۱۴- نمایندگی یاس اصفهان
بازبینی و ارسال: مسافر خاطره
- تعداد بازدید از این مطلب :
226