پنجمین جلسه از دوره هفتم سری کارگاههای آموزش مجازی همسفران نمایندگی هاتف با استادی همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر رعنا با دستور جلسه «هفته همسفر» در روز شنبه ۸ دیماه ۱۴۰۳ برگزار شد.
سخنان استاد:
زندگی دفتری از خاطرههاست، یک نفر در دل شب، یک نفر در دل خاک، یک نفر همدم خوشبختیهاست، یک نفر همسفر سختیهاست، چشم تا باز کنیم عمرمان میگذرد، ما همه رهگذریم، آنچه باقیست فقط خوبیهاست.
همسفر سلام، سلامی به گرمی محبتهای تو، سلامی به خاطر پایداریهای تو، این هفته و این روزها ایام قدردانی و تشکر از همسفران است. قدردانی از همسفرانی که قطره قطره همچون شمع در کنار مسافرانشان آب شدند. همسفرانی که همراه مسافرانشان اعماق تاریکی را تجربه کردند. همسفرانی که روزهای سخت و طاقت فرسایی را تجربه کردند به امید اینکه طعم شیرین درمان و رهایی مسافرانشان را بچشند. همسفر واژهای است آمیخته شده به عشق و محبت و چون گل پیچک پیچیده شده در همراه و همراز بودن با مسافرشان هستند و قدمهایی مستحکم برای پیشرفت و آبادانی شهر وجودی خودش و او برمیدارد. همسفران معنای واقعی از خود گذشتگی و ایثار هستند، معنای واقعی عشق، محبت، همت، اراده، صبر و تحمل هستند که اگر اینها نبود مسافران هیچگاه درکی از روشنایی نداشتند.
همسفر با آموزشهای کنگره و دوری از ضدارزشها یأس و ناامیدی را از خود دور کرده و با دیدی سرشار از امید به زندگی نگاه میکند، همسفر به مسافر خود که سالها زندگی او را دچار تخریب کرده و اطمینان را از او سلب کرده است، اعتماد کرده و ناکامیهای گذشته را از ادامه مسیر دور میکند و عشق و محبت را سرلوحه مسیر خود قرار میدهد، تا با یاری نیروی مافوق و رسیدن به دانایی، دست در دست مسافر خویش تاریکیها را بشکافد و در آغوش روشنایی قرار بگیرد و اینجا است که همسفر در گوش مسافر خود نجوا و زمزمه میکند که ای دوست گوش کن غوغای باران، شکوفا شو به زیر پای باران، کویر و دشت و صحرا غرق گل شد، مهربانیهای باران را نگاه کن. چه زیبا و دلنواز است که تمامی ما در زیر سایه خورشید در حال آموزش و یادگیری هستیم تا بتوانیم برترین همسفر برای خود و مسافرانمان باشیم.
همسفر باید بداند که قویترین سلاح در زندگی، سلاح محبت است. ما همسفران در کنگره یاد میگیریم که محبت را به چه ترتیب و چه شکلی نثار مسافران خود کنیم، مسافرانی که شاید یک روزی با خودشان فکر میکردند که دیگر امکان ندارد بتوانند از این ورطه بیرون بیایند؛ اما همسفر آنها همچنان در کنارشان ماند و علت اصلی ماندن چيزی غير از عشق نبود. او میخواست خانواده با انسجامی بیشتر وجود داشته باشد، از بین نرود و پاشیده نشود؛ زیرا همسفران نماد و سمبل صبر، استقامت و امید هستند. من همسفر باید درس عشق و معرفت را فرا بگیرم و نگرش خودم نسبت به زندگی تغییر کند. از قیاس و منیت فارغ شوم. گاهی تقدیر و فرمان به گونهای است که باید در مسیر پر تلاطم زندگی صیقل داده شویم تا به درجهای از کمال برسیم. من آموزش گرفتم که با خواست خودم انتخاب کنم و تقدیر و فرمان را محترم بشمارم تا آرامآرام به مرحله رضا و تسلیم برسم، من آن همسفری هستم که در سرمای۶۰ درجه زیر صفر به همراه مسافرم از یخبندانها عبور میکنم و میدانم اگر یک لحظه به حاشیهها توجه کنم سقوط هر دو ما حتمی است؛ پس با تمام احتیاط به راهی که میرویم متمرکز میشویم تا به مقصد برسیم.
مقصدی که آرامش و حال خوش در انتظار ما است. البته من همسفر میدانم که پایان هر مشکل سرآغاز مشکل دیگری است؛ اما پیدا کردن راه حل مشکل مهمتر از خود مشکل است. چه زیبا مکانی در این بهشت زمینی خداوند برای ما همسفران و مسافران قرار داده تا با آموزشهای کنگره از چراهای بیشمار گذشته فارغ شویم و بدانیم برای آموزش و خدمت به این جهان مادی قدم گذاشتهایم. چه حس زیبایی است، همسفر شدن با تمام مشقهایی که پیش رو است. یقیناً آن قدرت مطلقی که به مسافرم اذن ورود به کنگره را داده است، به من همسفر هم قدرت در کنار او بودن ویاریاش را میدهد. خدا را شکر میکنیم جزء همسفران، مادران، خواهران و دخترانی هستیم که در کنار مسافرانمان ماندیم و توانستیم در کنگره راه را پیدا کنیم، آموزش بگیریم تا با به عمل در آوردن آموزشها بتوانیم به مرور زمان شرایط زندگی را تغییر دهیم؛ چون ما معتقدیم تغییر یکدفعه و یکباره امکانپذیر نیست.
همیشه زیر لب با خود زمزمه میکنم که هیچگاه از فشار زندگی اندوهگین و غمگین مشو، خدایی است که روزی تو را در آغوشش میگیرد. برای تمام رنجهایی که میبری صبر کن، که صبر اوج احترام به حکمت خدا است. اندوهی که قلبها را در خود محبوس داشته تا مرگشان را آغاز حیات خویش کند، اکنون خود مغلوب قلبهای بخشندهای گشته است، قلب همسفرانی که بخشش را برای باز پسگیری عزیزانشان به نشان محبت بیکران و عشق بلاعوض هدیه کردهاند. ما همسفران؛ چون خورشید میدرخشیم؛ چون ابر میباریم؛ چون چشمه میجوشیم؛ چون جویبار جاری میشویم؛ چون گیاه میروییم؛ چون شمع میسوزیم و چون کوه در برابر تمامی مشکلات زندگی میایستیم و هیچگاه سختی و تاریکیهای زندگی ما را از حرکت باز نخواهد داشت و همواره برای همراهی، همدلی و همدردی با مسافرانمان گام برداشتهایم تا شادی را در زندگیهایمان ترسیم کنیم و تبسم را به همنوعان خود هدیه دهیم.
در آخر این هفته بسیار مبارک و ارزشمند را خدمت خانم آنی بزرگوار، تمامی همسفران کنگره۶۰ و راهنمای بزرگوارم تبریک و تهنیت عرض میکنم.
نویسنده: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر رعنا (لژیون نهم)
رابطخبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر رعنا (لژیون نهم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون پانزدهم)
عکاسخبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
147