«از نقطه سیاه تا رنگینکمان» استاد رعد: میدانم که درد دلی دارید، در دل پنهان نگذارید. نگهبان: برای اینکه درد من درد اوست. میدانم راه سختی را پیمودهاید؛ اما کمترین قسمت آن که شروع آب شدن قندیلها و جاری شدن جویبارهاست آغاز میشود. اگر به زعم شما سخت است، رهایی و دریایی ساختن از این جویبارها که در آن جز رهایی بندگان چیز دیگری نیست، مقاومت و پایداری شما مهر تأییدی است که میتوانيد همیشه همراه داشته باشید و این موضوع، قابل انتقال است. در اندیشههای بلند، همیشه نمیتوانید آن چیزی را بیابید که فکر میکردید؛ اما با حرکت و شروع از یک نقطه سیاه تا رنگینکمان میشود انتقالاتی انجام داد که هرگز به مغز خود نیز اجازه اندیشیدن به آن نمیدادید؛ یعنی از هیچ به دریای بیکران رسیدن، شاید نتوان با عقل آن را تطبیق داد؛ اما انجام آن نوری است به سوی ماوراء که حقیقتی است از چشم پنهان.
آری! شاید آن زمان انجام عمل عظیمی که در کنگره شکل گرفت و نور دانشی که راهش را بهسوی ماوراء هموار نموده بود، حقیقتی بود از چشمها پنهان؛ اما امروز همه ما شاهد هستیم که چگونه آقای مهندس دژاکام از یک نقطه سیاه حرکت کردند و تبدیل به رنگینکمانی شدند که جهان و جهانهایی به نورشان منور گردیده است. امروز میبینیم که چگونه این بزرگمرد با استقامت و پایداری، به دریای بیکران علم، آگاهی و معرفت رسیدند و انتقالدهنده این علم و آگاهی به جهانیان هستند. آری! امروز شاهد هستیم که چگونه بنیان کنگره در برابر سختیها مقاومت کردند و سیستم کنگره۶۰ تبدیل به درختی تنومند شد و انواعواقسام میوهها از این درخت بهبار نشست و این درختی است که در همه فصل و همه روز در حال شکوفه دادن است؛ آنهم شکوفههایی که بیشک بهبار مینشینند و تبدیل به میوههایی بس شیرین و قابل استفاده میشوند.
به مناسبت هفته بنیان گفتگویی با اسیستانت آمار همسفر مهشید ترتیب دادیم که شما را به خواندن مطالب ارزشمند این گفتگو دعوت میکنیم.
همسفر مهشید و برادرشان با تخریب آنتی ایکس مصرفی حشیش و شیشه و پدرشان با تخریب آنتی ایکس مصرفی تریاک وارد کنگره شدند. برادرسان نه ماه و نه روز و پدرشان هفت ماه با متد DST و داروی OT به راهنمایی خانم آنی کماندار سفر کردند. هماکنون به مدت نوزده سال است که از بند اعتیاد با دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند.
لطفاً چند مورد از مهمترین مسائلی که در تاریخچه شکلگیری کنگره۶۰ تأثیرگذار بودهاند را برای ما بازگو کنید تا آگاهی بیشتری نسبت به این موضوع داشته باشیم؟
یکی از چیزهایی که تشکیل شد و بسیار مؤثر و مهم بود جلسه همسفران بود. در زمان قدیم همسفران میآمدند و بیرون از شعبه مهدیزاده میایستادند و با همدیگر حرف میزدند و ناخودآگاه لژیونهایی تشکیل میدادند که چیزی به جز حاشیه و خرابکاری از آن در نمیآمد. آقای مهندس و خانم آنی بزرگ به این فکر کردند که حالا که همسفران دور همدیگر جمع میشوند و با همدیگر صحبت میکنند، همان آموزشهایی که به مسافران داده میشود؛ باید به همسفران هم آموزش داده شود و این خیلی تأثیرگزار بود؛ زیرا همسفران نقش بسیار مهمی در خانه و خانواده دارند و کلاً زن نقش مهمی را در تأثیرگذاری دارد چه به عنوان مادر، چه خواهر، دختر و ... فرقی نمیکند.
یک زن بسیار میتواند در خانه نفوذ داشته باشد؛ اگر حالش بد باشد میتواند یک خانه را به هم بریزد و اگر حالش خوب باشد میتواند شرایط یک خانه را خوب کند؛ دقیقاً مثل ساکنین خانههای خراب است که اگر آباد باشند میتوانند آنجا را آباد کنند. همسفران در کنگره دارند آموزش میگیرند و این مدیون تفکری است که توسط آقای مهندس به وجود آمده و اجازه دادند که برای خانمها لژیون تشکیل شود تا خانمها هم آموزش بگیرند و اینکه خانمها آموزش بگیرند خودش باعث شده که همسفر و مسافر با هم جلو بروند و جهانبینی و تفکرشان باهم تغییر کند؛ چون با هم ایراد پیدا کردند و با هم نقص در بنیان خانوادهشان به وجود آمده است.
یکی دیگر از مواردی که اتفاق افتاد شربت OT است. شربت OT خیلی مهم است؛ زیرا در گذشته تریاک را میگرفتند و تکهتکه میکردند که کم یا زیاد میشده و با ساقی در ارتباط بودند؛ باید میرفتند در محلههایی که تریاک میفروختند و ممکن بود جنس بد به آنها بدهند یا اتفاق بدی برایشان بیفتد؛ مثلاً دستگیر شوند. خیلی اتفاقاتی از این قبیل بوده و بهوجود آمدن شربت OT واقعاً یکی از معجزات کنگره است. شربت را آسوده و باخیال راحت همراه خودشان میبرند و به مقدار لازم مصرف میکنند و این به نظر من یکی از اتفاقات مهم در کنگره بوده است. اتفاق مهم دیگر تشکیل لژیون است؛ از ابتدا تشکیل جلسه وجود داشته؛ ولی لژیون وجود نداشته است؛ بعد از اینکه یکسری اتفاقاتی رخ میدهد و لژیونهای منفی بهوجود میآید، آقای مهندس به این فکر میکنند که در کنارش ما باید لژیونهایی بهوجود بیاوریم که مثبت باشد و جمعهای مثبت تشکیل شود و این خیلی در آموزشهای کنگره تأثیرگذار بود. اینها مواردی هستند که در خاطر من است.
به نظر شما چرا آقای مهندس میفرمایند تولد بنیان مبدأ و آغازی است برای تولد همه مصرفکنندگان؟
تولد بنیان تنها تولد همه مصرفکنندگان نیست؛ بلکه بهنظرم تولدی برای همه بیماران است و روزی این را جهان خواهد فهمید که جشن بنیان، جشن آغاز یک تفکر است؛ تفکری برای درمان تمام بیماریها نهتنها اعتیاد بلکه تمام بیماریهایی که از سیستم ایکس نشأت میگیرند. واقعاً روز و هفته مهمی است و شاید بتوانم بگویم یک بار همه ما دوباره متولد شدیم و همه انسانهایی که قرار است به روش DST درمان شوند چه از نظر اعتیاد و چه از نظر بیماریهای دیگر قطعاً برایشان یک تولد است.
طبق جمله «بهشت را به بها دهند، به بهانه ندهند» فرد در ابتدای سفرش چگونه میتواند از بهانههای خود عبور کند تا به بهشت رهایی دست پیدا کند؟
همهچیز به تلاش آدم است. اگر روی صندلی بنشینید و نروید برای خودتان آب بیاورید شاید هیچکس به دست شما آب ندهد. شاید دو روز پدر، مادر و اطرافیانتان به شما آب بدهند؛ ولی بعدها نخواهند داد. همه چیز واقعاً بستگی به تلاش و تفکر فرد دارد؛ اگر تلاش وجود نداشته باشد مطمئناً ما خیلی چیزها را به دست نخواهیم آورد. یک نفر وقتی به کنگره میآید باید بپذیرد که اشتباه کرده و به جای اینکه حالا بهخاطر اشتباهاتش خودش را سرزنش کند در ازای آنها حرکت کند، حرکت بسیاربسیار تأثیرگذار است.
برداشت شما از این جمله چیست؟ «کتاب شما (کتاب ۶۰ درجه زیر صفر) عقاب سفید است و هر انسانی در وجودش عقابی دارد که خود نمیداند.»
در مورد عقاب من بسیار به این قضیه ایمان دارم. همه انسانها در وجودشان یک نیرویی دارند که مثل عقاب تیزبین است و اگر بتوانند آن نیرو را کشف کنند، خواستهشان را بسیار قوی کنند و ایمان بیاورند؛ حتماً به خواستههایشان میرسند. آقای مهندس در وادی هشتم بسیار زیبا در مورد خواستهها صحبت کردهاند و فرمودهاند: «اگر شما چیزی را واقعاً بخواهید به دست میآورید». زمانی شما میتوانید آن خواسته را به دست آورید و بگویید شو، شود که عقاب درونتان را پیدا کرده باشید؛ یعنی بتوانید نیروهای خفته درونتان را بیدار کنید و آن نیروها بتوانند به شما کمک کنند که بهترین خودتان باشید؛ آنوقت هیچ چیزی برای شما دست نیافتنی نخواهد بود و هرچیزی را که بخواهید بهراحتی به دست خواهید آورد.
لطفاً برداشت خودتان را در مورد اینکه آقای مهندس در سیدی «تولد» میفرمایند: «پیشرفت در امورات زمینی ارتقاء به معراج است» توضیح دهید؟
سیدی تولد به نظر من سیدی جالبی است. امورات زمینی؛ یعنی کارهایی که ما بهطور روزمره داریم. آقای مهندس همیشه میفرمایند جهانبینی چیز عجیب و غریبی نیست؛ جهانبینی این است که اگر قرار است شما زبالهها را از خانه بیرون بگذارید، این کار را انجام بدهید؛ اگر قرار است یک چایی بنوشید، این چایی را با آرامش و لذت بنوشید؛ اگر قرار است ظرفها را بشویید، شستن ظرفها را انجام بدهید؛ همه اینها جهانبینی است. اگر سعی کنیم همه کارهایی که انجام میدهیم را بهدرستی انجام بدهیم، کارهایی که خواسته ما بوده و شروع کردهایم را به نحو احسنت انجام بدهیم؛ یعنی در هر جایگاهی که هستیم پدر، مادر، برادر، خواهر، همسر، فرزند، جایگاه یک دانشجو، جایگاه یک رهجو، جایگاه یک راهنما و هر جایگاه دیگری سعی کنیم بهترین خودمان باشیم؛ سعی کنیم از حاشیهها دوری کنیم و کار اصلی را بهدرستی انجام بدهیم. اگر شما یک کارمند هستید و شروع ساعت کاری شما ساعت هفت است رأس ساعت هفت باید سر کار باشید؛ اگر از ساعت هفت تا دو باید کار کنید باید در این ساعات کار کنید و سعی کنید بهترین خودتان را بگذارید و از کار خودت نزنید. این یعنی امورات زمینی و هیچ فرقی نمیکند کجا باشید. این یک مثال بود؛ ولی من بهطور کلی میگویم که اگر همه کارها را به درستی انجام بدهیم به نتیجه خواهیم رسید.
زمانی که شخص در کنگره به رهایی و درمان میرسد برای او تولد میگیرند؟ مفهوم تولد در کنگره با تولد زمینی چه تفاوتی دارد؟
برای شخص تولد میگیرند بهخاطر اینکه آغاز زندگیاش است. من اعتقاد دارم که زندگی همه ما تقسیم به دو بخش میشود؛ قبل از کنگره و بعد از کنگره. همه اتفاقاتی که قبل از کنگره برای ما افتاده است را کنار بگذاریم، بعد از کنگره هر اتفاقی که برای ما میافتد بهخاطر وجود جهانبینی است که آقای مهندس و استادان ایشان، خانم آنی و آقای امین به ما آموزش دادهاند. آموزشهایی که به ما دادهاند باعث شده ما چیزهایی بهدست بیاوریم و مسیرهایی را برویم که همه اینها را مدیون به بعد از آمدن به کنگره و رشد و تغییر تفکرمان هستیم؛ چون یک تفکر مریض نمیتواند کاری انجام بدهد. اگر تفکر شما مریض باشد حتی نمیتوانید از جای خود بلند شوید و دستشویی بروید؛ یعنی یک مسیر کوتاه را هم نمیتوانید بروید؛ پس اگر من بعد از کنگره میروم خیلی کارها انجام میدهم، خیلی چیزها به دست میآورم و زندگیام تغییر میکند فقط و فقط بهخاطر آموزشهایی است که آقای مهندس، آقای امین، خانم آنی و استادانشان به ما آموختند و جهانبینی ما را عوض کردند.
آقای مهندس در صحبتهای اخیرشان فرمودند «خانواده باید همیشه در اولویت قرار داشته باشد.» فرد از چه راهکارهایی میتواند استفاده کند برای ایجاد تعادل در انجام خدمت، کار و خانواده؟
خانواده واقعاً بِیس یک آدم است؛ یعنی وجود یک آدم از خانوادهاش بهوجود میآید و در خانواده آرامش بهدست میآورد و همانطور هم در خانواده تنش بهدست میآورد یا ممکن است تخریب بهدست بیاورد؛ پس خانواده بسیار مهم است. شما در برنامهریزیهایتان میتوانید همه چیز را لحاظ کنید و میتوانید کار، کنگره، خدمت و خانواده را در کنار هم داشته باشید. هر جایی که دیدید از کنگره رفتید درون خانواده، از خانواده رفتید درون کار؛ یعنی از خانواده زدهاید و دائماً در حال کار بودهاید، از کار زدهاید و دائماً در کنگره بودهاید یا از کنگره زدهاید و فقط رفتهاید در خانواده، از تعادل خارج شدهاید. اینها تعادل هستند و مثل یک مثلثی است که اضلاع آن باید در کنار همدیگر رشد کنند. هر کدام از این اضلاع که بزرگتر شود مشکل بهوجود میآید و فقط برنامهریزی است که میتواند باعث شود شما به همه اینها برسید.
به نظر شما مهمترین ابزاری که آقای مهندس همیشه همراه خود داشتهاند تا بتوانند طبق سیدی «علم و عمل» تفکر عظیم خودشان را در جهان بیرون اجرا کنند چه بوده است؟
آقای مهندس بسیار آدم خاصی هستند و تفکر بسیار بزرگی دارند و هیچکدام از ما اصلاً نمیتوانیم در مورد ایشان نظر بدهیم؛ چون تفکری که ایشان دارند چیزی است که هر چهقدر هم ما فکر کنیم فقط میتوانیم یک بخشی از آن را ببینیم. کسیکه میتواند از یک شعبه به حدود دویست شعبه و چه بسا بیشتر برسد، تفکری است که از گذشته در ذهنشان است؛ ایمان و باور و اینکه میدانند دارند چه کاری انجام میدهند؛ میدانند که از گذشته تصمیمشان چه بوده و باید در آینده چه کاری کنند. مقالههایی که ارائه میدهند اصلاً قابل صحبت کردن نیست؛ چون خیلی عظیم است و من نمیتوانم در مورد آن صحبت کنم. بسیار تفکر بزرگ و عظیمی دارند. شاید یک بخش قضیه این است که واقعاً به هرآنچه میگویند عمل میکنند و معتقدند که باید هرچیزی که به دیگران میگویید را اول خودتان انجام داده باشید. شاید این باعث شده که همه انسانها وقتیکه آقای مهندس را میبینند، میتوانند قبولشان داشته باشند و نسبت به ایشان عشق و محبت داشته باشند؛ چون ایشان از وجودشان برای انسانها و خدمت به انسانها گذشتند.
کلام آخر:
امیدوارم همه ما بتوانیم در کنگره و در مسیر آموزشهای کنگره بمانیم. خداوند به ما کمک کند و بخواهد که در کنگره همیشه و ادامهدار باشیم؛ حتی زمانیکه خودمان داریم لغزش و اشتباهی انجام میدهیم خداوند کنارمان باشد و کمک کند که بتوانیم باشیم.
از اسیستانت همسفر مهشید که بسیار محبت کردند و وقت با ارزش خود را در اختیار سایت نمایندگی سهروردی اصفهان قرار دادند بسیار سپاسگزاریم و برای این بزرگوار در مسیر نور و روشنایی بهترین نعمات الهی را خواستاریم.
طراح سؤال و مصاحبهکننده: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر نگار (لژیون سوم)
ارسال: راهنما همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
2548