هفته پرشگون بنیان را خدمت آقای مهندس و خانواده محترمشان و تمامی خدمتگزاران کنگره۶۰ تبریک عرض میکنم.
وقتی به کلمه بنیان میرسم اولین سؤال در ذهنم این است که چرا بنیان؟ و خوب در اعماق کلمه «بنیان» غوطهور میشوم. در تمامی سالهایی که در کنگره بودم همیشه به این فکر میکردم که آقای مهندس یک الگوی کامل برای ما هستند؛ از اینرو تکتک ما همسفران و مسافران نیز مخاطب اساتید کتاب ۶۰ درجه و تمامی دستور جلسات هستیم.
آقای مهندس ۲۸ سال پیش با خواست قوی برای درمان، بدون در نظر گرفتن نتیجه قدم در این مسیر عجیب و زیبا گذاشتند و چه چیزی به غیر از ایمان بسیار قوی و خودباوری میتوانست در آن روزها به ایشان کمک کند؟ وقتی بدون هیچ پشتوانهای تنها این مسیر را طی کردند و بعد در کمال ناباوری درمان را در تمامی سلولهای بدن خود چشیدند؛ از آنجا به این فکر کردند که این روش را برای دیگران هم پیاده کنند تا دیگر انسانها هم به درمان برسند و طعم شیرین رهایی را بچشند. جناب مهندس کار خود را با کمترین امکانات شروع کردند و با تحمل سختیها و مشکلات بسیار و با عبور از موانع و گذرگاههای سخت به جایگاه فعلی رسیدند و بیش از ۸۰ هزار نفر انسان تابهامروز به رهایی رسیدهاند.
بذری که آقای مهندس در وجود خود بارور کردند؛ اینک تبدیل به درخت تنومند کنگره ۶۰ شده است. آقای مهندس با تزکیه و پالایش درون و برون وجودشان، بذری نیکو کاشتند و آن بذر را با ایمان و عمل صالح آبیاری نمودند. ایشان ریشههای تنومند و پرقدرت این درخت عظیم هستند و به همین دلیل کلمه بنیان را انتخاب کردند.
حال من همسفر چگونه خود را مخاطب این دستور جلسه بدانم؟ من همیشه سعی کردم در تمامی قسمتهای زندگی آموزشهای کنگره را پیاده کنم. اگر آقای مهندس بنیان هستند و با تزکیه و پالایش و تلاش خستگیناپذیرشان آن بذر کوچک را پرورش دادهاند تا امروز تبدیل به این درخت عظیم شده؛ من هم باید با تزکیه و پالایش درون و آگاهی و خدمت، ریشههای قوی و مستحکمی برای درخت زندگی خودم باشم. هرچهقدر ایمان من بیشتر و ارادهام برای خودسازی و رسیدن به خواستهها بیشتر باشد، این درخت هم تنومندتر میشود و تلخیها و سختیهایی که من در مسیر رهایی تجربه میکنم تبدیل به میوههای شیرین میشود.
من محکوم و مسئول هستم و باید بدانم که در خانوادهام این من هستم که باید تغییر کنم و همچون ریشههای قوی درخت، با ایمان و خودباوری مسیر سخت رهایی را طی کنم تا در سالهای آینده شاهد عظمت و زیبایی درخت زندگیام باشم و طعم شیرین میوههایش را بچشم. این میوهها همان فرزندانی هستند که با آگاهی و آرامش و صبر تربیت و رشد یافتهاند؛ همان مسافری که به درمان رسیده و من با همه وجود به او اعتماد و ایمان داشتم و همسفری مهربان و آگاه برایش بودم. از همه مهمتر؛ شیرینترین میوه، وجود پر از ایمان و آرامش خودم است که میخواهد همچون استاد مهربانش جرقه نوری باشد در دل تاریک دردمندان.
نویسنده: دنور راهنما همسفر زینب (لژیون هجدهم)
رابط خبری: دنور همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر خاطره (لژیون دوم)
عکاس خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم) عضو لژیون سردار
ارسال: راهنما همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
470