جلسه چهارم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بندرعباس با استادی دنور راهنما همسفر نرگس و نگهبانی پهلوان همسفر فاطمه و دبیری دنور همسفر زهره با دستورجلسه «بنیان کنگره۶۰» دوشنبه ۳ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که توفیق پیدا کردم که در جمع دوستان با محبت شعبه بندرعباس باشم.
از نگهبان همسفر فاطمه و راهنما همسفر زهره سپاسگزارم که هر حسی در کنگره تجربه میکنم از وجود ایشان است. انشاءالله این خدمتهایی که در کنگره انجام میدهند، خیر و برکتش در زندگیشان جاری باشد.
از خدای خودم سپاسگزارم، بخشندگی را قبلاً داشتیم؛ اما نوعش را برای ما باز کرد. تشکیل لژیون سردار چیزی که در ذهنم هست، فکر میکنم سال ۹۴ یا ۹۵ بود .
قبل از آن ما لژیون سرداری نداشتیم. هر کس که توانایی مالی داشت، مبلغی را برای اجاره آن ساختمان یا هر قسمت دیگر حمایت میکرد و قانون یازدهم هم بود؛ تا اینکه یک روز در شعبه سلمان فارسی به خاطر اینکه یک شعبه میخواست دو تا شعبه بشود، یک لژیون درست شد که هم همسفران و هم مسافران بودند؛ یعنی بذرش از آنجا به وجود آمد.
چیزی که من به یاد دارم و دقیق نمیدانم چه سالی بود، جلسه برگزار شد؛ ولی مسافر من وضع مالی خوبی نداشت و توانست هزینه پنج میلیون تومان برای خودش اعلام کند. بعد مادر شوهرم و پدر شوهرم هم هزینه را اعلام کردند. مادر شوهرم شرط حضورش در لژیون سردار این بود که من هم باشم. یکی پنج میلیون، یکی سه میلیون و هر کسی یک مبلغی را اعلام کرد. مادر شوهرم هم اعلام کرد و گفت: من دو میلیون اضافه میدهم که عروسم عضو لژیون سردار بشود و استارت ورود من از آنجا بود که بلافاصله مسافرم هم گفت: سه میلیون هم من میدهم که ایشان عضو بشوند.
تا آن روز شاید من به این دلیل حضور پیدا میکردم که حال خودم خوب است و مبلغی میدهم که به دیگران کمک کنم؛ اما لژیون سردار، بالاتر از آن چیزی هست که فکر میکنم. جناب آقای مهندس یک بازی راه انداختند که انسانها بیدار بشوند.لژیون سردار برای خود من باعث شد که نوع نگاه من عوض شده و دریچه قلبم باز بشود. انسان وقتی بیدار میشود، قلبش خیلی چیزها را میشنود و خیلی چیزها را نمیشنود، میبیند و نمیبیند، حس میکند و حس نمیکند. این اتفاقها برای خود من به واسطه لژیون سردار رخ داد. وقتی که اتفاق میافتد، گیرندهها باز میشود و بدیها دیده نمیشود.
اگر جناب مهندس بدیها را در آن زمان دیده بود، شعبهها اینقدر بزرگ نمیشد. تکتک اینها به واسطه لژیون سردار اتفاق افتاد.در لژیون، راهنما همسفر زهره همیشه میگفت: به اندازه توانت برای آنجایی که داری آموزش میگیری پرداختکن؛ چون مکان، مکان مقدسی است. صفت خودت تغییر میکند و یک صفت جدید کسب میکنی که در بعد بعدی بتوانی با خودت ببری و هم میتوانی در صور آشکار یک جایی را آباد کنی.
من وقتی که دیروز با مسافرم به شعبه قشم و دانشگاه خوارزمی رفتم، همینطور که از پلهها بالا میرفتم فقط اشک میریختم که چه اتفاق بزرگ و چه معجزهای دارد در قرنی که من زندگی میکنم اتفاق میافتد و من به عنوان یک همسفر، اجری از این مکان را سهیم هستم.
در لژیون سردار شعبه، اگر تعداد حاضرین کم است، باید تلاشم را بیشتر بکنم؛ چون وظیفه من سنگینتر شده است. باید ببینم امروز چند نفر در لژیون هستند و سال دیگر باید به بیست، سی و یا چهل نفر برسانم؛ چون مطمئنم که بندریها و جنوبیها آن بخشندگی را خیلی بیشتر از شهرهای دیگر دارند.من دیروز به راهنما همسفر زهره گفتم: هیچ وقت فکر نمی کردم که از یک شهر کوچک، از آذربایجان غربی که فکر نمیکنم توی نقشه دیده بشه روستایی به نام «نقده» به اصفهان بیایی، کنار یک مصرفکننده قرار بگیری و حالا با همان مصرف کننده به شهرهای مختلف بروی. این وظیفه برای من سنگینتر شده است.
انشاءالله که بتوانیم قدمهای بزرگتری برداریم و بتوانیم از آن خواستهها بگذریم. مهم نیست که من بیایم و ببینم و بروم، مهم بهرهای است که من میبرم.
هفته پیش همسفری مشارکت کردند و گفتند: خیلی سخت است که آدم بتواند بگذرد. دیدهبان مسافر علیرضا زرکش در جوابشان گفتند: انسان وقتی معرفت کسب بکند، آن معرفت است که باعث میشود مسیر برایش آسون بشود.من در اوایل این ده سال، تمام تلاشم این بود که حال خودم خوب باشد؛ ولی الان به این نتیجه رسیدم که با حال خوب دیگران، حال من خوب میشود.
وقتی میبینم یک نفر حالش دارد خوب میشود، من خوشحالم و لذت میبرم و به این فکر میکنم که بزرگترین هدیهای که خداوند به انسان می دهد و همه اینها توفیق خداوند هست. این توفیق به واسطه آقای مهندس و خانواده محترمشان است که ما اینقدر لذت میبریم.
ببینید آقای مهندس چقدر لذت میبرد و چقدر دوست دارد و تمام تلاشش رو میکند که ما بیدار باشیم.
انشاءالله که بتوانیم به آن بیداری برسیم و بتوانیم از آن چیزی که خیلی دوستش داریم بگذریم.
تایپ: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویراستاری: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ارسال: همسفر ساناز رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکس: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
همسفران نمایندگی بندرعباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
222