جلسه دوازدهم از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد با استادی اسیستانت همسفر سحر، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر الهام با دستور جلسه «بنیان کنگره ۶۰» روز دوشنبه ۳ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
بسیار خداوند را سپاسگزارم که اجازه خدمت و دانستن به بنده عطا کرد که بتوانم امروز از شما عزیزان آموزش بگیرم. خدا را شکر میکنم که در جمع دوستان با محبت شعبه یحیی زارع هستم و به تکتک خدمتگزاران و اعضای شعبه خدا قوت عرض میکنم و جا دارد قبولیهای این شعبه را تبریک بگویم، خدمت ایجنت شعبه، مرزبانان، راهنمایان عزیز و عزیزانی که قبول شدند؛ قطعاً کسانی که نامشان در لیست قبولشدگان بود، خدمت روزی آنها شده و تلاش کردند؛ اما کسانی که در آزمون شرکت کردند؛ اما قبول نشدند خداوند را خیلی سپاسگزار باشند بابت اینکه تفکری در ذهنشان شکل گرفت که دستانشان را برای خدمت بالا بردند و این بالا بردن دست برای خدمت، چیز کمی نیست و نتیجه زحمتهایشان باعث شد آگاهی و علم آنها بالاتر برود و این علم درون شما ذخیره شده و جای سپاسگزاری دارد؛ انشاءالله در دورههای بعدی، قبول میشوند.
خیلی خوشحالم امروز در جمع شما هستم و آنهم با دستور جلسه ارزشمند «بنیان کنگره ۶۰»؛ در ابتدا بیست و هفتمین سالگرد رهایی آقای مهندس که بنیان کنگره ۶۰ هستند را خدمت ایشان، خانواده محترمشان و تمام اعضای کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم. این هفته به این دلیل بنیان نامگذاری شده است که آقای مهندس در ۱۵ آذر ۷۶ از دام اعتیاد رها شدند و تولد آقای مهندس در واقع تولد تمام اعضای کنگره ۶۰ است، تولد ایشان یک اندیشه، یک تفکر بزرگ و یک حقیقت بزرگ بود.
آقای مهندس بارها در صحبتهایشان گفتند: «من اگر چیزی از دست دادم در ترکهایم از دست دادم نه در مصرف مواد مخدرم»؛ بنابراین آقای مهندس ۱۷ سال درگیر اعتیاد بودند و بارها راههای متعددی را تجربه کردند که از اعتیاد بیرون بیایند؛ ولی موفق نشدند؛ اما متد DST و کشف این متد باعث شد که راهی برای ایشان باز شود و ایشان این راه را از ما دریغ نکردند. اگر قامتهای کنگره استوار است؛ اگر کنگره دستاوردی دارد، اگر علم کنگره تا فراسوی مرزها رفته است و موفقیتهایی که دارد، مقالاتی که آقای مهندس به چاپ رساندند و تمام اینها به خاطر این ریشه محکمی است که آقای مهندس بنا کردند. ما نمیگوییم، بنیانگذار کنگره ۶۰ میگوییم بنیان کنگره، بنیان؛ یعنی کسی که خودش اساس و ریشه است؛ یعنی خودش در آن ساختار و بنا وجود دارد. بنیانگذار کسی است که ممکن است، خودش در ساختار نباشد، جایی را ایجاد کرده باشد.مسئله بسیار مهم این است که اگر بنیانی نبود و مسیر باز نمیشد؛ واقعاً ما با تاریکیهای درونمان باید چهکار میکردیم، همه ما تجربه جهنم را به نوعی داشتیم؛ اما اگر کنگره نبود؛ قطعاً بنیان زندگی ما هم از هم میپاشید و این روز را باید قدردان باشیم؛ اینکه اسیر غفلت و فراموشی نشویم، خدمتها، جایگاهها و مسیرهایی که داریم باعث نشود که فکر کنیم همهچیز خودمان هستیم. خانم آنی بزرگ و خانوادهشان و دیدهبانها تمام تلاششان را برای انتقال علم و آگاهی کردند.
آقای مهندس ریشه، اصل و بنای کنگره هستند؛ ریشه اصولاً تاریکی را تجربه میکند، آقای مهندس با تمام وجودشان تاریکیها را لمس کردند و توانستند این علم، آگاهی و نور را به ما انتقال بدهند؛ اما خیلی جالب است ریشهای که تاریکی را لمس میکند و قوی میماند و ساختار بزرگی چون کنگره را تشکیل میدهد و این ساختار، ساختاری است که شوخیبردار نیست که ما بگوییم حالا یک روزی آمده و یک روزی تمام میشود؛ واقعاً کنگره یک مشعلی است که خاموشی ندارد؛ اما اینکه این ساختار؛ به این صورت شکلگرفته به خاطر این است که این ریشه به منبع الهی وصل است. حالا یک سؤال برای من پیش میآید در این هفته بنیان، من چهکاری باید انجام بدهم؟ باید بدانم که چه سختیهایی کشیده شده است تا امروز کنگره به این شکل شده، من باید چکار کنم؟ به نظرم که این وصل بودن ما نشانهاش بیداری است و اینکه من در مسیر کنگره شاگرد خوب و رهجوی خوبی باشم. من با یکی از رهجوهایم صحبت میکردم که ایجنت یکی از شعبهها هستند، من به ایشان پیام دادم که تبریک میگویم ایشان گفتند پدر من چند هفته پیش فوت کردند؛ اما اسم ایشان امروز در قبولیهای راهنمای DST آورده شده و من فقط از صبح تا الآن دارم اشک میریزم. به ایشان گفتم مطمئن باشید که روزی ایشان اینجور بوده است که تا لحظه آخر تلاش کنند و مطمئن باشید که آن علم و آن قبولیشان برایشان محفوظ میماند. میخواهم به شما بگویم؛ حتی اگر ما میدانیم فردا ممکن است نباشیم؛ باید تمام تلاشمان را برای کنگره بکنیم، همانطور که برای ما گذاشتند.
کنگره ۶۰ به ما زندگی دوباره بخشید، خودمان را با خودمان آشنا کرد؛ اگر کنگره۶۰ نبود، چطور میتوانستیم شناخت از خودمان پیدا کنیم. بنابراین مسیری کنگره صراط مستقیم است هرکدام از ما میتوانیم فکر کنیم که چطور در ادامه مسیر باید زندگی میکردیم؛ درواقع علم راستینی که در کنگره ۶۰ است، تکتک شما همسفران میدانید پرورش انسان را به همراه دارد، امروز تولد بنیان کنگره را ما در شعبهها جشن میگیریم و در مورد آن صحبت میکنیم؛ اما چیزی که هست این است که چقدر من توانستم همسفری باشم که کنگره از من میخواهد؟ آیا همسفری هستم که در مسیر درست حرکت میکنم؟ آیا فقط نام همسفر را گرفتهام؟ آیا فقط شال سفید یک همسفر را گرفتهام؟ من هر دفعه به عزیزان میگویم هرزمانی که خیلی زیاد مشکلدارید، هرزمانی که هیچچیز برای شکر ندارید، به خاطر همسفر بودن خودتان خدا را شکر کنید، من هر دفعه که مسئلهای برایم پیش میآید در این مسیرها، هرزمانی، هرجایی که در شعبهای بودم؛ حتی کوچکترین مشکلی که پیش میآمد، اول این جمله را با خودم میگفتم که میدانم به شما هم کمک میکند؛ میگفتم اگر این مشکل بود و کنگره نبود من باید چکار میکردم؟! پس مشکل وجود دارد؛ اما کنگره هم هست و این خودش قوت قلب میشود که من بتوانم در ادامه بهدرستی راه و مسیر را پیدا کنم. آقای مهندس کلید درمان اعتیاد را پیدا کردند و این چیز کمی نیست؛ اینکه مسیری را روشن کنی؛ اینکه بتوانی دری را باز کنی، این چیز کمی نیست و ما شاگردان آقای مهندس هستیم و باید هرکدام از ما در جایگاه خودمان این نقش را پیدا کنیم و بتوانیم دری را بازکنیم. یک نفر با اینکه هر هفته بیاید و بنشیند سر لژیون راهنمای خودش، یک نفر با اینکه مسئول آزمون است سروقت بیاید وظیفهاش را انجام بدهد؛ حتی من بهعنوان اسیستانت رابط، تکتک شما بهعنوان نقشی که دارید؛ باید انجاموظیفه کنید، تا بتوانیم از آموزشهای کنگره جا نمانیم.
مرزبان کشیک: همسفر اعظم و مسافر حمید
عکس: همسفر احترام رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون اول)
تایپ: همسفر ماه بیبی و همسفر فاطمه.ا رهجویان همسفر بتول (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد
- تعداد بازدید از این مطلب :
272