جلسه دوازدهم از دور سیام کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی خلیجفارس با استادی ایجنت همسفر نصرت، نگهبانی همسفر مرضیه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «بنیان» در روز دوشنبه ۳ دیماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۶ آغاز به کرد.
سخنان استاد:
خدا را شکر که توانستم راه کنگره را پیدا کنم تا بتوانم آموزش بگیرم، هفته بنیان کنگره است و این روز بزرگ را به جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان و کل شعبه تبریک میگویم. گاهی در بعضی مسائل پیشپاافتاده به بعضی چیزها توجه نمیکنیم ولی عمیق که نگاه میکنیم میبینیم که دیگران چه برخوردی دارند و مسئله جا میافتد و متوجه میشویم که در چه جایگاهی قرار داریم و خداوند چه لطف بزرگی در حق ما انجام داده که امروز در کنگره حضور داریم.
ما هم که سالها به کنگره آمدهایم، هنوز مشکلات زیادی داریم و این نیست که من بگویم، حالا که مسافرم درمان شده همهچیز گلوبلبل است و هیچ مشکل دیگری برای من پیش نمیآید و زندگیام خیلی آرام است و روی روال عادی پیش میرود؛ اگر چنین چیزی باشد به نظر من غیرطبیعی است، چون وقتیکه خداوند شیطان را آفرید برای این بود که به من انسان آموزش بدهد که من بدانم بدی، بد است و وقتیکه قدم در راهی میگذارم بدانم که این راه من را به کجا میخواهد ببرد؟ شاید ازنظر ما خیلی عادی باشد، ولی به عمق قضیه که نگاه میکنیم، میبینیم که یک معجزه بزرگ است، کما اینکه ما سالیان سال درگیر اعتیاد بودیم و در هر خانواده کموبیش معتاد وجود دارد و همه ما ضربه خوردیم، ولی آقای مهندس آمدند و راه درمان را برای خودشان پیدا کردند. سال ۷۴ بود که آقای مهندس درمان خود را شروع کردند و اوایل برای خودشان هم غیرقابلباور بود و قصدشان درمان نبود، چون راههای زیادی را رفته بودند و در کتاب ۶۰ درجه، تمام خاطرات و راههایی که رفتهاند را به قشنگی نوشتهاند و استادان آقای مهندس از ایشان خواستند که برای اثبات مسئله درمان اعتیاد به دنیا، بنویسند و آقای مهندس گفتند من نویسنده نیستم، اما گفتند چیزی که تجربه میکنی را بنویس تا راهی باشد برای کسانی که میخواهند از این دام نجات پیدا کنند. وقتی آقای مهندس درمان خود را شروع کردند تا مرحله یک گرم هم به این باور نرسیده بودند که درمان میشوند ولی موادشان را کنار گذاشتند و دیدند که هیچ اتفاقی نیفتاد و بهراحتی به مرحله یکدهم سیسی رسیدند و هیچ مشکلی نداشتند و این برای خودشان که محقق هستند، حکم تحقیقات را داشت تا مشخص کنند که چرا وقتی یک مصرفکننده از راههای مختلف ترک میکند، دوباره برگشت میخورد؟ و به این نتیجه رسیدند که علت آن ازکارافتادن سیستمهای شبه افیونی بدن است و این تحقیق را ادامه دادند و هنوز که هنوز است، باگذشت حدود ۲۶ الی ۲۷ سال از درمان و تأسیس کنگره، همچنان در حال تحقیق هستند.
۱۵ آذرماه سال ۷۸ بود که آقای مهندس کنگره را با ۸ نفر شروع کردند، یعنی آقای مهندس ۸ تا رهجو داشت و اول با یک نفر شروع کردند و بعد به هشت نفر رسیدند و درمان شروع میشود و سختیها را پشت سر گذاشتند و اگر امروز من و شما در این مکان نشستیم و از آن لذت میبریم و همه امکانات در اختیار ما قرار دارد و آموزش مجانی به ما داده میشود، موقعیتهای خوبی در اختیار ما قرار میدهند و به ما اجازه داده میشود که بتوانیم خدمتگزار خوبی باشیم و در جایگاههای مختلف از میکروفن گردان، دبیری و تمام خدمتهایی که در کنگره وجود دارد حس و حال خوبی نصیب ما شود، نتیجه عبور از سختیهای فراوان است، باوجودی که میتوانستند به راه خود ادامه میدهند ولی این کار را نکردند چون یک رسالت داشتند.
گاهی فکر میکنم که تقدیر و سرنوشت مثل تیری است که از چله کمان رها میشود و گاهی سرنوشت را خود رقم میزنیم و آقای مهندس در تقدیر و سرنوشتشان این بود که دست انسانهای زیادی را بگیرند و کسانی که در عمق تاریکیها بودند را از تاریکی نجات بدهند و این رسالت خیلی بزرگی است و کار هرکسی نیست و باوری است در ناباوری و اگر ما امروز شاهد این هستیم که خیلی از مسافران میآیند و درمان میشوند، نتیجه تلاش آقای مهندس است.
اکنون، علم کنگره در دنیا حرف اول را میزند و همه به این نتیجه رسیدهاند که بهترین راه و روش درمان روش DST است. در ابتدا درمان با تریاک انجام میشد ولی در ادامه آقای مهندس شربت OT را کشف کردند که زیر نظر علوم پزشکی و با همکاری کلینیکها توزیع میشد و الآن مسافر من و شما بهجای اینکه بخواهد برود با موادفروش روبرو شود، بهراحتی میتواند به کلینیک برود و شربت OT دریافت کند و این یک معجزه است و بازهم تکرار میکنم، ممکن است در زندگی منتظر معجزه باشیم ولی معجزات بسیاری رخ میدهد، مثلاً کسانی که مسافران آنها برگشت خوردهاند، خیلی ناراحت میشوند که چرا مسافر من برگشت خورد ولی همسفر میآید و آموزش میگیرد و میآموزد که باید برای خودش ارزش قائل باشد.
چرا آقای مهندس همسفر را همراه و همسفر مسافر قرار دادند؟ برای اینکه یک همسفر که دائم در نادانی و ناآگاهی سقوط مربوط به مسافرش درگیر بود و نمیتوانست بپذیرد، چه بهعنوان یک مادر یا یک همسر و مرتب در حال درگیری و تنش بودند؛ امروز به لطف کنگره این درگیریها خیلی کمتر شده و مسافر سفرش را انجام میدهد و همسفر هم به کنگره میآید و حالش خوب میشود و گاهی اوقات هم که یک مسافر مواد را کنار میگذارد ولی اخلاق و رفتارهای ناشایستی که در زمان مصرف داشته، هنوز به همراه دارد، ولی من همسفر چون آموزش گرفتم میدانم که چگونه با مسافرم همراهی کنم؟ آقای خدامی در صحبتشان فرمودند که ما در دفتر دبیری اولین جملهای که نوشتیم به نام خدا بود، به نام خالق عشق بود و کنگره ۶۰، عشق است و بر مبنای عشق و محبت پایهگذاری شده است و بعد بهمرورزمان تمام این نوشتارها و کتاب ۶۰ درجه، ۱۴ وادی و تمام نوشتارها دلیل بارزی بر درایت و پشتکار آقای مهندس است.
در اوایل اشتباه میکردیم و میگفتیم بنیانگذار کنگره ۶۰ آقای مهندس است ولی ایشان بنیانگذار کنگره نیستند بلکه بنیان کنگره هستند. بنیان یعنی ریشه؛ وقتی ریشه یک درخت سالم باشد آن درخت بسیار پربار است و ثمرات بسیار عالی دارد و ما ثمرات آن را بهعین میبینیم و نمونهها و الگوهای زیادی در کنگره داریم و امیدوارم که بتوانیم روزی در کنگره یا با قلم یا با قدم یا با مسائل مادی یا معنوی قدردان آقای مهندس و خانواده ایشان باشیم و قطرهای از دریای بیکران خدماتی که به ما شده است را جبران کنیم.
تایپ: همسفر نرجس رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر رها نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خلیجفارس بوشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
67