English Version
This Site Is Available In English

هر دیده‌بانی یک دستیار دارد

هر دیده‌بانی یک دستیار دارد

مصاحبه با دستیار دیده بان مسافر حمید

لطفا به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید؟
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر، آخرین آنتی‌ایکس مصرفی شیره و هروئین، ۱۵ماه سفر کردم با استاد راهنمای خوبم آقای کیانی، به روش DST رهایی 10 سال و 5 ماه، در ادامه سفر نیکوتین داشتم با استاد خوبم آقای قاسمی رهایی 9 سال و 2 ماه، رشته‌ی ورزشی فوتبال.

شما به عنوان دستیار دیده‌بان آقای ترابخانی نحوه فعالیت شما به چه صورت است؟
هر دیده‌بانی یک دستیار دارد، به خاطر اینکه حوزه فعالیت کنگره ۶۰ خیلی زیاد شده است، راهنماها هم برای کار خودشان باید یک پروتکل خاصی را رعایت کنند، و یکسری مسائل در کنگره باید به روز بشود، زیرا هر روزه در کنگره قوانین و علم دارد به روز می‌‌شود، باید علم به گوش راهنمایان برسد، و کاری که ما انجام می‌دهیم به شعب مختلف سر می‌زنیم و با راهنمایان صحبت می‌کنیم، و برنامه‌های جدید را در اختیارشان قرار می‌دهیم، و از طرفی دیگر اگر در بعضی موارد افرادی که چند مصرف دارند یا در لژیون برایشان مشکلی پیش آمده، با هم هماهنگ می‌شویم، ممکن است برنامه تغییر کند، تا حدامکان بتوانیم، کمکی انجام می‌دهیم و در کل با هم فکری راهنمایان کار انجام می‌شود.

با توجه به جایگاه شما، رابطه خود را با راهنمایان چگونه می‌بینید؟
من خیلی رابطه خوبی با راهنمایان دارم، و همیشه اینگونه در نظر دارم که برای کمک کردن به هم‌نوع خودمان است، یعنی با هم، همفکری می‌کنیم و اینگونه نیست که بگویم من بالاتر هستم، و یا جایگاه من بالاتر است، یا جایگاه راهنما پایین تر است و یا بالعکس، هرکاری را که انجام می‌دهیم با همکاری و همفکری است و خیلی هم کار صمیمانه و دوستانه صورت می‌گیرد.

به نظر شما تأثیر یک لژیون در یک شعبه بر روی خود راهنما چگونه است؟
این صحبتی که می‌کنید صددرصد یک روز اتفاق می‌افتد، چون بسیار تأثیرگذار است.
روزی که شخص می‌رود برای گرفتن شال راهنمایی، در مصاحبه اولیه سوال می‌شود که برای چه آمدی؟ و پاسخ داده می‌شود برای آموزش گرفتن خودم، که صد درصد این اتفاق می‌افتد، راهنما تمام آن مسائلی که برای رهجو صحبت می‌کند و توضیح می‌دهد، اول باید خودش اجرا کند، اگر قرار است رهجو‌ متوجه بشود باعث تزکیه و پالایش خود راهنما می‌شود و این مسئله تاثیر مستقیم روی زندگی و شرایط کاری دارد، و با اکثر دیده‌بانان که صحبت کردم می‌گویند: هیچ جایگاهی، جایگاه راهنمایی نیست و هر چیزی که انسان بخواهد می‌تواند در لژیون به دست بیاورد، تمام آموزش‌ها در لژیون گرفته می‌شود، و تأثیر مستقیم بر روی زندگی، رفتار و خلق و خوی راهنما دارد.

نظر شما در مورد راهنمایان نمایندگی دزفول چیست؟
ما اینجا دو تا راهنما داریم که الان شروع به کار کردند، از زمانی که در پارک بودند و تا الان که آمدند زیر سقف، هم آقا امین هم آقا پژمان که اول کار شروع کردند، خیلی راهنمایان خوب، قانون‌مند، پرکار و پرانرژی هستند، و خیلی به نظر من خوش برخورد هستند و با تمام توان تلاششان را می‌کنند.

از شما می‌خواهم لطفا کمی در مورد خودتان از سفر اول تا الان هرآنچه که برایتان اتفاق افتاده است، را بیان کنید؟
روزی که وارد کنگره شدم وزن اولیه من حدود ۴۷ کیلو بود و خیلی حالم بد بود، وارد کنگره شدم و از آن صحبت اولیه، آن مشاوره اولیه، مهمان‌دار، نگهبان نظم آن برخورد باعث شد که من جذب کنگره بشوم و ماندگار بشوم، بعد از چند ماهی نظرم این بود که بعد از سفرم بروم ولی بعد از اینکه ادامه دادم، متوجه شدم کنگره با همه جاها متفاوت است، دوستدارم بمانم و خدمت کنم.
از همان ابتدا شروع کردم به خدمت کردن نگهبان نظم، مهماندار، آبدارخانه، مسئول OT، راهنمای شال نارنجی، ایجنت، دستیار آقای ترابخانی و کم کم آمدم جلو، و الان لژیونم را تحویل دادم و راهنمای لژیون نیستم و فقط دستیار دیده‌بان هستم، اما تمام این مسیر لطف خداوند بوده است، از آقای مهندس و خانواده محترمشان و همچنین تمام دیده‌بانان تشکر می‌کنم.
هیچگاه نباید روز اول خودم را فراموش کنم، همان روز اولی که به عنوان یک تازه‌وارد در کنگره حضور پیدا کردم، دوست داشتم چگونه با من برخورد شود؟ دوست داشتم چگونه با من صحبت کنند تا من در کنگره ماندگار شوم؟ هیچگاه گذشته خود را فراموش نمی‌کنم و اگر هم خدمتی انجام می‌دهم، فقط خدمت به خودم است.

در آخر لطفاً احساس خود را در مورد کلمات گفته شده بیان کنید؟
کنگره۶۰: دریای عشق
آقای مهندس: ناخدای عشق
استاد امین: پرچم‌دار عشق
لژیون سردار: بدنه‌ی کشتی

تهیه و تنظیم: همسفر مهزیار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .